.وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً (۱)و سوگند به فرستادگان پی در پی
این فرستادگان ملایکه اند یا حوادث و مسائلی که یک نحو رسالتی دارند پی در پی حوادثی که عرفا ست معروف است نزد اهلش انقدر که از قبل، انبیاء خبر از ان داده بودند مثل سر رشته ای که شروع شد یکی بعد دیگری پشت سر هم اتفاق می افتد
مرسلات: فرستاده‌‏ها. رسل (بكسر اول) در اصل به معنى برخاستن با تأنّى است، رسول به معنى برخاسته، از همان است، مراد از مرسلات‏ چنان كه خواهيم گفت بادهاست «رسل» نيز به معنى فرستاده‏‌ها است.
عرفا: عرف (بر وزن قفل): پى در پى. گويند: «طار القطا عرفا» يعنى بعضى در پى بعضى پرواز كرد «جاء القوم عرفا» يعنى پى در پى آمدند، على هذا آن در آيه وصف است.
س دانشنامه

-«عرفا»: بمعنی متتابعا، و أصله بمعنی (عرف الفرس) المتساقط بعضها علی البعض الآخر، و فسر أحیانا بالعمل الحسن و المعروف.


علی‎بن‎إبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً قَالَ: آیَاتٌ یَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضا.

علی‎بن‎ابراهیم (رحمة الله علیه)- وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً، [یعنی] آیات به‌صورت متوالی و با یکدیگر مرتبط هستند.

ابن‎عبّاس (رحمة الله علیه)- وَ الْمُرْسَلَاتِ عُرْفاً یَعْنِی الرِّیَاحَ أُرْسِلَتْ مُتَتَابِعَهًًْ کَعُرْفِ الْفَرَسِ.

ابن‎عبّاس (رحمة الله علیه)- الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً بادها پیاپی گذشتند همچون موهای یال اسب.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۸۰

فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً (۲)انانی که محکم و خشن هستند محکمی و خشونتی
فضای اخرالزمان را این ایات تداعی میکند زمان و اجتماع و ساز و کارهای ان را خلاصه و پر مطلب ،گروه بندیهای مختلف هر کس پی کار خود. شکل ایات مثل سوره بقره و ال عمران متصل و طولانی و بهم مربوط نیست بالعکس فضای اجتماعی اخرالزمانی یست تخصصی و خلاصه و هر کس در لاین خود به طوری که گاه کسی از کسی خبر ندارد
ایات چه گویای رسولان باشد چه بادهای مختلف ،چه اتفاقات مختلف هر چه باشد شوون مختلفی از ان زمان است حتی انسانهای مختلف را بازگو میکند
ایه اول بیشتر جنبه کلی و مطلق دارد و ایات بعدی جزیی تر میشود برخی

مرسلات،همه در پی کاری روانند همه میدوند کسی بیکار نیست همه مشغول اند
عاصفات ،محکم و خشن اند یک نحو جلال و تندی در انان است اگر چه این خصوصیت عمومی زمان و همه مردم در فضای اخرالزمان مقطعاتی یست و الله العالم الهادی
عاصفات: عصف: شدّت. رِيحٌ عاصِفٌ‏ باد تند و شديد، منظور از عاصفات بادهايى است كه تند و به شدّت مى‌‏وزند. «عصف الريح عصفا:اشتدّ» ناشرات: نشر: پراكنده شدن و پراكنده كردن. لازم و متعدى هر دو آمده است، مراد از ناشرات ظاهرا بادهايى است كه پراكنده مى‏‌كنند يا پراكنده مى‌‏شوند.سایت دانشنامه /و«العصف»هو النبات الجاف المتهشّم

وَ النَّاشِراتِ نَشْراً (۳)و سوگند به نشر دهندگان، نشر دادنی
گفت منِ گنگ خواب دیده و عالم همه کر من عاجز از گفتن و خلایق از شنیدن. گاه جلوه ی مرسلات و گاه جلوه عاصفاتی را و گاه جلوه نشر اخرالزمانی را به تصویر میکشد و دولتش را اینگونه به نحو اسم فاعلی و مفعول مطلق نوعی کامل به تصویر میکشد تا دولت ان معنا را در اوج نشان دهد دورانی که نشر میشود حوادث و ملایکه مدبرات امر و بالطبع انسانها و سایر خلایق تحت تاثیر ان حالت ناشراتی پیدا میکنند نشر میدهد (و اذا الصحف نشرت )میشود بسط و نشر چیزهای منجمد و قابض میشود ابها بر روی زمین نشر داده میشود ،شهرها بهم نزدیک میشود و...

این ایات کلی و مطلق و در عین سادگی و وضوح،پیچیده و نامانوس ،نه در روایات توضیح داده شده و نه به ذهن توراتی ما و حتی انجیلی قابل فهم است حلوای لن ترانی یست تانخوری ندانی، (یری الحاضر ما لایری الغائب) ،تا بدان نرسیم نمیتوان فهم دقیقی از ان داشته باشیم ولی همین قدر اینکه قران در توصیف هر زمان و هر موضوع لباس انرا میپوشد حرف یکی است که در زمانهای مختلف صرف شده و (العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس) انکس که زمان بداند مغلوب نمیشود و (ما کنا بمسبوقین )چون حقیقت زمان هموست که (انّ الدهر هو الله)لاحول ولاقوه الابالله تعالی شانه و تقدست اسمائه

اخرالزمان ،زمان مقطعاتی مرسلات و عاصفاتی ناشراتی فارقاتی ملقیاتی ،زمان رجعت اولیاء الهی هم هست ایا این مرسلات عاصفات.. همان حقایق اولیاءست مثلا مرسلات حقیقت رسول الله است و عاصفات حقیقت مولی علی و ناشراتی و فارقاتی..شون دیگر امیرالمومنین و فرزندان اوست که رجعت زمان جلوه گری اوست علیهم السلام و الصلاه


و الله العالم الهادی

«النَّاشِرَاتِ»: پخش‌کنندگان. «نَشْراً»: پخش کردن. مفعول مطلق‌است

علی‎بن‎إبراهیم (رحمة الله علیه)- وَ النَّاشِراتِ نَشْراً قَالَ: نَشْرُ الْأَمْوَات.

علی‎بن‎ابراهیم (رحمة الله علیه)- وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا؛ رستاخیز مردگان است.

فَالْفارِقاتِ فَرْقاً (۴)پس جدا کنندگان ،جدا کننده ای
طیف دیگر یا تجلی دیگر زمانی ،اجتماعی ،روحی که سیطره این دوران را در مینوردد فارق شدن است فرق انداختن به نحو اسم فاعلی، جلالی یست ولی جلوه جمالی ان هم بین ظالم و مظلوم جدایی می اندازد ،بین کثیف و تمیز..
با فاء تفریع امده یعنی متفرع بر مرسلات و عاصفات و ناشرات این فارقات پدید امده است سه مقدمه را دارد تا برخی از برخی فرق پیدا کنند و جدا شوند بلکه فارق کننده شوند و الله العالم الهادی
فارقات: جدا كنندگان. راغب گويد: فرق قريب است به فلق، ليكن فلق باعتبار شكافته شدن و فرق به اعتبار انفصال و جدايى گفته مى‌‏شود.س دانشنامه

ابن‎عبّاس (رحمة الله علیه)- فَالْفارِقاتِ فَرْقاً یَعنِی المَلَائِکَهَ تَاتِی بِمَا تُفَرَّقُ بِهِ بَینَ الحَقِّ وَ البَاطِلِ وَ الحَرَامِ وَ الحَلَالِ.

ابن‎عبّاس (رحمة الله علیه)- فَالْفارِقاتِ فَرْقاً یعنی فرشتگان چیزی می‎آورند که به‌وسیله‎ی آن حق را از باطل و حرام را از حلال جدا می‎کنند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۸۰

فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً (۵)پس القاء کنندگان ذکر
اگر به این ایات نگاه معرفتی سلوکی کنیم این مراحل در سلوک خصوص سلوک اخرالزمانی مقطعاتی در این دوران هست مرحله مرسلاتی ،عاصفاتی ،ناشراتی ،فارقاتی و در نهایت ملقیاتی /البته اینهابیشتر مبلغ اند یا بیشتر نمود خارجی انها ست چنانچه در اخرالزمان این نمود بیشتر است یا به عبارتی باطن و ظاهر بهم نزدیک میشوند
مرسلات ،بیشتر شریعتی و عاصفاتی بیشتر جلالی عقلی،که( العقل حسام )هست و ناشراتی بعد از ان عصوف و شدت و جلال عقل فرصت نشر جنود عقل و بازشدن است (لیثروا لهم دفائن عقولهم)و مرحله بعد فارقات دیگر تمحیص کامل شده ۚ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا،(سوره فتح) و الان وقت القاء ذکر است مثل کتاب و ذکر بعد از طوفان نوح و بعد از غرق شدن فرعونیان ،بعد از این مراحل فرصت القاء ذکر و ملقیات ذکر ست
این دسته ،این تجلی ،ذکر ،یاد انسان خودش را یاداور را القاء میکنند نظیر تلقی کلمات بر ادم ولی اینجا القاء خود فرد به خودش میشود تا جوجه اردک زشت نماند از بالا بر او میریزنند از مراحل بالایی هر نفس بر او خودش ریزش میکنند ،و الله العالم الهادی )

ملقيات: لقاء: روبرو شدن با شى‏ء و مصادف شدن. القاء: انداختن. راغب گويد: القاء انداختن هر چيز است به محلى كه مى‏‎بينى، سپس در عرف به هر انداختن اسم شده است، ملقيات: القاء كنندگان منظور القاء معنوى است.س دانشنامه

ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه)- فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً یَعنِی المَلَائِکَهًَْ تُلقِی الذِّکرَ إلَی الأنبِیَاءِ (علیهم السلام) وَ یُلقِیهِ الأنبِیَاءُ (علیهم السلام) إلَی الأُمَمِ.

ابن‎عبّاس (رحمة الله علیه)- فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً؛ [منظور،] فرشته‌ها هستند که کتاب را بر انبیاء (علیهم السلام) می‌آورند. و آن‌ها [کتاب را] به امّت‌ها می‌رسانند

إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ (۷)
همانا انچه وعد داده شده اید حتما واقع خواهد شد

«مَا تُوعَدُونَ»: آنچه بدان مژده داده می‌شوید و بیم می‌گردید. مراد قیامت و آخرت است.س دانشنامه

علی‎بن‎إبراهیم (رحمة الله علیه)- عُذْراً أَوْ نُذْراً أَیْ أُعْذِرُکُمْ وَ أُنْذِرُکُمْ بِمَا أَقُولُ وَ هُوَ قَسَمٌ وَ جَوَابُهُ إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ.

علی‎بن‎ابراهیم (رحمة الله علیه)- عُذْرًا أَوْ نُذْرًا یعنی اینکه با شما اتمام حجّت می‌کنم و شما را با سخنانی که به شما می‌گویم، هشدار می‌دهم که آن قسم است و جواب قسم: إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ، است.

أمیرالمومنین (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَحَبَّ أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِهِ وَ ذَلِکَ بَعْدَ مَا مَضَی مِنَ الْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ فِی الْأَرْض ... قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: یَا مَلَائِکَتِی إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِی أَجْعَلُ ذُرِّیَّتَهُ أَنْبِیَاءَ مُرْسَلِینَ وَ عِبَاداً صَالِحِینَ وَ أَئِمَّهًًْ مُهْتَدِینَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِی عَلَی خَلْقِی فِی أَرْضِی یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعَاصِیَّ وَ یُنْذِرُونَهُمْ عَذَابِی وَ یَهْدُونَهُمْ إِلَی طَاعَتِی وَ یَسْلُکُونَ بِهِمْ طَرِیقَ سَبِیلِی وَ أَجْعَلُهُمْ حُجَّهًًْ لِی عُذْراً أَوْ نُذْراً.

امام علی (علیه السلام)- چون خدا تبارک و تعالی پس از هفت هزار سال از گذشت جن و نسناس در زمین، خواست به دست خود آفریده‌ای آفریند ... خداوند جلّ جلاله فرمود: «ای فرشته‌هایم! من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید، من می‌خواهم به دست خود آفریده‌ای سازم که نژادش را پیغمبرانی مرسل، بندگانی خوب و امامانی رهبر نمایم. و آنان را خلفای خود در زمین قرار دهم تا از گناهان باز دارند و به اطاعتم وادارند، و به راهم هدایت کنند. و آنان را برای عذر خواهی و بیم و انذار حجّت خود کنم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۸۲

إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ (۷)همانا انچه وعد داده شده اید حتما واقع خواهد شد
بعد از ذکر و سوگند به حقایق اخرالزمانی قیامتی مرسلات و عاصفات و ناشرات و فارقات و ملقیات این ایه را فرمود شاید مراد اینست که همینها مرسلات و عاصفات.. حقایقی یست که واقع خواهد شد یعنی مرسلات عرفا که رسولان پی در پی میایند یا حوادثی که اشراط الساعه است(یتبع بعضها بعضا)علائم اخرالزمان و قیامت این وعدها اتفاق خواهد افتاد ان حوادث عاصفاتی و شدید مثل قارعه و طارق..اتفاق خواهد افتاد عصر قارعه و طارق همه جا را در خواهد نوردید ان ناشرات و دوران نشر با تفصیلاتش حتما رخ خواهد داد دوران ملقیات ذکر برای اهلش انقدر خواهد بود که رویای مومن همه وحی خواهد شد گویا کودکان هم نبوت میکنند پسران و دختران شما نبوّت خواهند کرد،جوانان شما رؤیاها و پیران شماخوابها خواهند دید.اعمال رسولان ۲

پسران و دختران شما نبوّت خواهند کرد، جوانان شما رؤیاها و پیران شما خوابها خواهند دید. 18در آن روزها روح خود را حتی بر غلامان و کنیزانم خواهم ریخت و ایشان نبوّت خواهند کرد. 19بالا، در آسمان، عجایب، و پایین، بر زمین، آیات به ظهور خواهم آورد، از خون و آتش و بخار.اعمال سولان۲


«مَا تُوعَدُونَ»: آنچه بدان مژده داده می‌شوید و بیم می‌گردید. مراد قیامت و آخرت است.س دانشنامه

علی‎بن‎إبراهیم (رحمة الله علیه)- عُذْراً أَوْ نُذْراً أَیْ أُعْذِرُکُمْ وَ أُنْذِرُکُمْ بِمَا أَقُولُ وَ هُوَ قَسَمٌ وَ جَوَابُهُ إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ.

علی‎بن‎ابراهیم (رحمة الله علیه)- عُذْرًا أَوْ نُذْرًا یعنی اینکه با شما اتمام حجّت می‌کنم و شما را با سخنانی که به شما می‌گویم، هشدار می‌دهم که آن قسم است و جواب قسم: إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ، است.

أمیرالمومنین (علیه السلام)- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَحَبَّ أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِهِ وَ ذَلِکَ بَعْدَ مَا مَضَی مِنَ الْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ فِی الْأَرْض ... قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: یَا مَلَائِکَتِی إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِی أَجْعَلُ ذُرِّیَّتَهُ أَنْبِیَاءَ مُرْسَلِینَ وَ عِبَاداً صَالِحِینَ وَ أَئِمَّهًًْ مُهْتَدِینَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِی عَلَی خَلْقِی فِی أَرْضِی یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعَاصِیَّ وَ یُنْذِرُونَهُمْ عَذَابِی وَ یَهْدُونَهُمْ إِلَی طَاعَتِی وَ یَسْلُکُونَ بِهِمْ طَرِیقَ سَبِیلِی وَ أَجْعَلُهُمْ حُجَّهًًْ لِی عُذْراً أَوْ نُذْراً.

امام علی (علیه السلام)- چون خدا تبارک و تعالی پس از هفت هزار سال از گذشت جن و نسناس در زمین، خواست به دست خود آفریده‌ای آفریند ... خداوند جلّ جلاله فرمود: «ای فرشته‌هایم! من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید، من می‌خواهم به دست خود آفریده‌ای سازم که نژادش را پیغمبرانی مرسل، بندگانی خوب و امامانی رهبر نمایم. و آنان را خلفای خود در زمین قرار دهم تا از گناهان باز دارند و به اطاعتم وادارند، و به راهم هدایت کنند. و آنان را برای عذر خواهی و بیم و انذار حجّت خود کنم.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۸۲

فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ (۸)
و هنگامی که ستارگان خاموش شود
برای توصیف قیامت از سنگین ترین روش استفاده شده پشت سر هم صحنه های کوتاه و وحشت انگیز اورده میشود بدون توضیح ،در واقع خودش توضیح است ،بدون جواب اذا ،در واقع خود صحنه ها جواب است ،همانطور که قیامت سرگردانی و وضوح جمع است همانطور این ایات و سور قیامتی اخرالزمانی اینگونه است
هنگامی که ستارگان خاموش شود ،ایا ستارگان ظاهری یست یا تمثیلی یست از بزرگان قوم است که از دنیا میروند
موطن این اتفاقات کجاست دنیا ست یا عالم خیال است و هر کس به حسب خود و عالم خود وارد ان شده

گویا ستارگان کهنه میشود و رو به اوفول میرود طمسمعنایکنه شدن هم دارد

طمست: طمس و طموس: كهنه شدن و محو شدن و نيز محو و هلاك كردن. لازم و متعدى هر دو آمده است. راغب ازاله اثر شى‏ء گفته است‏ آن با خاموش شدن و تيره شدن نجوم سازگار است. س دانشنامه

الطَّمس ُ: إزالةُ الأثرِ بالمحو. قال تعالي: فَإِذَا النُّجُوم ُ آن طُمِسَت [المرسلات/
[مفردات الفاظ القران - صفحه۵۰۵]


علی‎بن‎إبراهیم (رحمة الله علیه)- فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ قَالَ: یَذْهَبُ نُورُهَا وَ یَسْقُط.

علی‎بن‎ابراهیم (رحمة الله علیه)- فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ یعنی نور آن گرفته می‌شود و فرو می‌ریزد.

القمی ،الباقر (علیه السلام)- فی قوله: فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ فَطُمُوسُهَا ذَهَابُ ضَوْئِهَا.

امام باقر (علیه السلام)- منظور از فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ؛ طمس به معنی از بین رفتن نور آن است.

التوحید ،الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ‌بْنِ‌سَلَامٍ مَوْلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) ... فَیَأْمُرُهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ تَنْفُخَ فِی وُجُوهِ الْخَلَائِقِ نَفْخَهًًْ فَتَنْفُخُ فَمِنْ شِدَّهًِْ نَفْخَتِهَا تَنْقَطِعُ السَّمَاءُ وَ تَنْطَمِسُ النُّجُومُ وَ تَجْمُدُ الْبِحَارُ وَ تَزُولُ الْجِبَالُ وَ تُظْلِمُ الْأَبْصَارُ وَ تَضَعُ الْحَوَامِلُ حَمْلَهَا وَ یَشِیبُ الْوِلْدَانُ مِنْ هَوْلِهَا یَوْمَ الْقِیَامَهًْ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- خدای عزّوجلّ آن (فلق) را فرمان دهد که بر روی خلائق اندکی بدمد؛ پس می‌دمد. از شدّت دمیدنش آسمان بریده و پاره می‌شود و ستارگان ناپدید می‌شوند و دریاها فشرده و بسته و کوه‌ها نیست و نابود و دیده‌ها تار می‌گردند و زنان آبستن بار خود را بر زمین می‌گذارند و بچّه را می‌اندازند و بچّگان از ترس آن در روز قیامت پیر می‌شوند.
نستجیر بالله نعوذ بالله

[۳/۱۸, ۰۹:۵۵] .: وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ (۹)
و انگاه که اسمان باز شود

اسمان ظاهری شکافته شود یعنی هر چی به طرف اخرالزمان و قیامت میرویم بشر ورود به اسمانها و کرات دیگری میکند و ورود به سلطان و از روی علم و حساب و کتابش به دربهای اسمان بیشتر میشود به طوری که (فُتحت السماء فکانت ابوابا ) میشود یا مراد اسمان معنا ست که ملایکه و مرسلات امر از عاصفات و فارقات و ملقیات و غیره زیاد رفت و امد میکنند چون کار سنگین شده لذا تعبییر میکنند که اسمان باز شده خلاصه دارد به تداخل عوالم یا باز گشت خلق نزدیک میشویم باز گشت( انا لله و انا الیه راجعون) ،بازگشت (الیه المصیر)
اگر موطنِ قیامت هم ،عالم خیال منفصل باشد این اسمان و باز شدنش مربوط به همان است
و الله العالم الهادی
[۳/۱۸, ۲۳:۲۷] .: وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ (۱۱)
و هنگامی که رسولان وقت داده میشوند
اقتت: توقيت به معنى تعيين وقت است «وقته توقيتا: جعل له وقتا يفعل فيه» كلمه «اقّتت» در اصل «وقّتت» با واو است. اين يكى از قواعد عربى است گويند: «اكّدت- وكّدت»س دانشنامه

هنگامی که برای رسولان وقت تعیین میشود برای ادای شهادت در قیامت چنانچه ایه سوره مائده حاکی از انست : یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ ۖ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا ۖ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ (۱۰۹)مائده

یا مراد اینست که در این دنیا هر رسولی وقتی برای رسالتش دارد امور مرهون زمان است و هر رسولی زمانی دارد چنانچه روایت تفسیر قمی دارد القمی :الصّادق (علیه السلام)- أُقِّتَتْ أَیْ بُعِثَتْ فِی أَوْقَاتٍ مُخْتَلِفَهًٍْ. در زمان‌های متفاوتی مبعوث شدند.

رسولان یعنی کسانی که رسالتشان وسیع و خودشان هم سعه وجودی دارند که ملک را در خارج میبینند و در حدود ۳۱۳ نفر هستند ( تعداد اصحاب امام زمان عج به این تعداد اند یعنی جمع همه مشربهای رسولان در ولایت بقیه الله برای اصلاح جامعه) اینان که در بین ۱۲۴ هزار پیامبر سر دسته و برتر هستند و بقیه ذیل انها هستند در اوقات خاص مناسب زمان و مردم فرستاده شده اند و باید به انها زمان را شناخت بلکه تاریخ بر اساس انها باید باشد چنانچه این ایه به وضوح میفرماید وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ
در اخرت نیز در موقف حساب و کتاب به تناسب امدن زمان که همان رسولان هستند حساب و کتاب میشوند ،رسولان هر جا هستند صاحب الزمان اند چنانچه کظیم در دل دریای جلال الهی در دل نهنک باشند (و ذا النون )هستند اگر چه (مغاضبا ) رفتند انها صاحب نون اند نه نون صاحب انها
[۳/۱۹, ۰۰:۵۷] .: لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ (۱۲)
برای چه روزی به تاخیر افتاده
رسولان تعیین وقت شدند هر کس و وقتی ،برای چه روزی ،هر کدام روزی به تاخیر افتاده
امدن تاویل وعده ها و سخنان رسولان در رجعت میتواند باشد به این معنا که هر رسول که مشرب و شان خاصی از ولایت الهی و اسماء الهی را با خود دارد تاویل ان در رجعت خواهد امده یا در قیامت علاوه بر رجعت جلوه قیامتی ش خواهد امد در سوره انعام فرمود : هَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا أَن تَأْتِیَهُمُ الْمَلَائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ ۗ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لَا یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا ۗ قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ (۱۵۸)انعام
[۳/۱۹, ۰۲:۰۴] .: لِيَوْمِ الْفَصْلِ (۱۳)
برای روز جدا

جدای حق از باطل
جدایی اهل حق از اهل باطل
جدایی طینت شیرین از شور
لو تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (۲۵)فتح
اگر صف بندی ها حتی در اصلاب و ارحام از هم جدا شود ما کسانی که کفر ورزیدند را عذاب میکنیم
روز جدایی جلالی یست ولی خود واقعی هر کس به خودش میرسد همه عذابها و سختی ها ریشه در دوری از حقیقت خود و جوجه اردک زشت شدن دارد یوم الفصل به سوی سیمرغ خود است و بهشت و جمال بعد از این یوم الفصل است که تبری قبل تولی یست و جهنم قبل از بهشت است ،نسال الله العفو و العافیه و المعافاه
فصل: بريدن و جدا كردن. «فصل الشي‏ء: فصلا: قطعه و ابانه» يوم الفصل: روز جدا كردن حق از باطل.س دانشنامه
[۳/۱۹, ۰۲:۱۸] .: وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ (۱۴)
و تو چه دانی که روز جدایی چیست
این سیاق ما ادارک ،بیان عظمت و دور دست از ذهن و فهم بشر است که یک چیزی میگوییم و یک چیزی میشنویم روز فصل خود انسان از خودش است یعنی خودی که مدتهاست فکر میکرده خود اوست ولی خود او نیست خیلی وحشتناک و سخت است حتی کوهها که فکر میکرده نماد سختی و مقاوت است امروز دیگر از جا کنده شده اند خورشید و ماه که نماد نور و روشنایی و هدایت بودند امروز خاموش اند و در گوشه ای جمع شده اند دریاها اتش گرفته با اینکه اتش را با اب خاموش میکردند ،شاید بخاطر این دو گانگی انسان از خود اصیل اوست که فرمود وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ (۷) نفسها مزدوج میشوند هر کس زوج پیدا میکند یک جلوه جنود عقلی و یک جلوه جنود جهلی و الله العالم الهادی
[۳/۱۹, ۰۳:۴۸] .: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۱۵)
وای بر تکذیب کنندگان در چنین روزی
به قرینه ایات قبل یعنی تکذیب رسولانی که به انها وقت داده شده تکذیب کنندگانی که برای روزی امر انها به تاخیر افتاده یعنی تکذیب کنندگان رجعت و قیامت چون برای چنین روزی عده و عده فراهم نکردند تقوا و حریم برای خود ایجاد نکردند در ثواب افطاری دادن فرمودند تقوای داشته باشید و لو به شق خرمایی (از آتش جهنم بپرهیزید، گرچه به دادن نصف دانه خرما باشد)
در روایت ایه تطبیق بر تکدیب کنندگان ولایت مولی شده
ویل ،یکی از سخت ترین طبقه های جهنم در روایات تطبیق شده است که عذاب سختی دارد
ایه انشاء نفرین است یا خبر است ؟

«وَیْلٌ»: هلاک و نابودی. وای! واویلا! این آیه جواب شرط (اِذا) در آیات و و و است.س دانشنامه
[۳/۱۹, ۰۴:۲۵] .: أَ لَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ (۱۶)
ایا اقوام اولین را ما هلاک نکردیم
بعد از ان نگاه به اینده و روز فصل و نمی از یمی از انچه در جلو داریم ،یک نیم نگاهی هم به گذشته کرد که ایا ما اولین را هلاک نکردیم نفرمود افراد طاغی اولین یا برخی از اولین را ما هلاک نکردیم بلکه به طور کلی و مطلق فرمود ایا اولین را هلاک نکردیم یعنی اولین خیلی طغیانگر بودند اکثره قابیلی بودند ، و یعقلون و قوم شاکر قلیل بود (شرذمه قلیون ) لذا به طور مطلق فرمود ایا ما اولین را هلاک نکردیم البته ممکن است اقوامی غیر از دوره ما اشاره داشته باشد ،معلوم است که با هر قومی به حسب فهم ان قوم و اندازه و سعه معلومات ان قوم دیالوک میشود یعنی اولین و قوم اولین برای مخاطبین قران به سعه معلومات انها نسبت به اولین بر میگردد و الله العالم الهادی
در روایات ایه تطبیق بر تکذیب کنندگان نسبت به اوصیاء انبیاء شده
[۳/۱۹, ۰۵:۰۷] .: ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ (۱۷)
سپس متاخرین را در پی ان هلاک شدگان اولین دراوردیم
اولین یعنی قبل طوفان نوح و متاخرین یعنی بعد طوفان یا اولین یعنی عاد و ثمود و متاخرین قوم لوط و موسی و شعیب یا اینکه اولین امتهای قبل از امت ما و متاخرین یعنی امت ما ،تکذیب کنندگان ولایت را در صدر اسلام یا در رجعت
در هر صورت رگ، رگ است این اب شیرین و شور در خلایق میرود تا نفخ صور برخی اولیاء بعض هستند برخی از برخی هستند لذا در پی انها در امده اند
«الآخِرِینَ»: پسینیان. متأخّرین. همچون قوم لوط و شعیب و موسی.س دانشنامه

تاویل الایات،الأئمه (علیهم السلام)- ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِینَ الَّذِینَ خَالَفُوا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله).
[۳/۱۹, ۰۵:۳۵] .: كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (۱۸)
اینچنین ما با مجرمین انجام خواهیم داد

چه طوری انجام خواهیم داد ایا اینگونه که اول، اولین را پیشگامان را و بعد اخرین را هلاک میکنیم
یا مراد همان هلاکت قبلی و اخرین از گذشتگان شامل حال مجرمین امتِ ما و دوره ما هم میشود از بنی امیه و بنی العباس چنانچه در روایات امده
در روایات امده همانچه با وصیکردند با انها میشود
مجرم در لغت به معنای منقطع از درخت است مجرمین اینجا یعنی منقطعین از ولایت ائمه و اوصیاء ازدرخت ولایت الهی از شجره طوبی

«کَذلِکَ نَفْعَلُ ...»: این آیه، در حقیقت بیانگر این واقعیّت است که عذابهای الهی دامنگیر آیندگان بزهکار، همسان گذشتگان گناهکار می‌گردد.س دانشنامه

الکافی،الکاظم (علیه السلام)- کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ مَنْ أَجْرَمَ إِلَی آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) وَ رَکِبَ مِنْ وَصِیِّهِ مَا رَکِب.
[۳/۱۹, ۱۰:۲۴] .: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۱۹)
وای بر تکذیب کنندگان در چنین روزی
در ایات قبلی همین ایه امده بود فرق این دو ایه اینست که ان کلی بود و این خاص ،ان برای امم گذشته است و این برای امت ما نسبت به ولایت امیرالمومنین و ائمه است چنانچه در روایت امده است .
ایه انشاء است یا خبر از وجود طبقه ویل جهنم برای تکذیب کنندگان اوصیاء امت است معاذ الله

«ویل» دو معنا دارد؛ یکى - بر اساس برخی روایات - اسم چاهى در قعر جهنم برای گروهی از گناه‌کاران است. معنای دیگر آن تأسف و اندوه بر حال بد فرد یا گروهی است. معادل فارسى آن، واژه «واى» است: «ویل له» یعنی وای بر او.
«ویل» در لغت، در مواردى به کار می‌رود که فرد یا افرادى به هلاکت یا عذاب بیفتند.و به گفته بعضى؛ به معناى بدى حال و ذمّ و نکوهش شدید است
تعبیر «ویل» در قرآن مجید در موارد زیادى؛ مانند: درباره کفار، مشرکان، تحریف کنندگان کتاب‌های آسمانی، افراد بسیار دروغ‌گو و بسیار گنه‌کار، تکذیب ‏کنندگان، کم‌فروشان،عیب‌جویان مسخره‌گر به کار رفته است.
روایات

1. «نماز، ستون دین است پس هرکس نماز خود را عمداً ترک کند، به تحقیق دین خود را خراب کرده است و هرکس وقت‌هاى آن‌را ترک کند، او را در "ویل" می‌اندازند و "ویل" یک وادی است در جهنم، چنانچه خداوند فرمود: فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون‏
2. «قاتل حسین(ع) در تابوتى از آتش است که نیمى از عذاب دنیا به او وارد می‌شود. و هر آینه دست‌ها و پاهاى او با زنجیرهاى آتشین محکم بسته شده است، با چنین حالتى او را به آتش می‌افکنند تا در ژرف‌ترین مکان جهنم قرار گیرد. پیکر او را عفونت بویناکى است که از گَند آن، اهل دوزخ به خدا پناه می‌برند. وى در حالی‌که عذاب خدا را می‌چشد براى همیشه خالد در جهنم است. ساعتى عذاب خدا از او دور نمی‌شود و به او از آب جوشان دوزخ داده مى‏شود. "ویل"(وای) بر او از عذاب خداى عزّ و جلّ».
3. «وَیل، پرتگاهى در جهنّم است که کافر در آن سقوط می‌کند و چهل سال طول می‌کشد تا به تهِ آن برسد».
همچنین امام على(ع) می‌فرماید: پیامبر خدا(ص) روزى [به من] فرمود: «اى على! دانستى که جبرئیل(ع) به من خبر داد که امّتم پس از من با تو پیمان می‌شکنند. پس ویل، ویل، ویل براى ایشان باد!».
گفتم: «اى پیامبر خدا! ویل چیست؟»
فرمود: «درّه‌اى است در جهنّم که بیشتر اهل آن‌را دشمنان تو و کُشندگان فرزندان تو و بیعت‌شکنانِ با تو، تشکیل می‌دهند. و طوبا، طوبا و طوبا براى آن‌که تو را دوست بدارد و با تو وفادار باشد».
[۳/۱۹, ۱۵:۱۹] .: لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ (۲۰)
ایا شما را خلق نکردیم از اب پست
چون تکذیب ریشه در تکبر دارد اینگونه یاداور اصل و ریشه انسان که نطفه است میشود
چون تکذیب نوعا ریشه در تکذیب معاد دارد اینگونه یاد اوری خلق انسان از نطفه شده که بگوید بر احیاء دوباره اش قادر است و سخت نیست
بسیاری از مقدرات زندگی انسان از این دوره ی نطفه یست بسیاری از تکذیب و تاییدها ریشه در این دوره دارد

تعبیر از نطفه به ماء مهین گویای بسیاری مطالب است گویا قبل از ترکیب دو آب زن و مرد، و قبل از ایجاد نطفه از ان تعبیر به ماء مهین می شود ولی بعد ترکیب و تشکیل نطفه امشاج دیگر مهین نیست بلکه به شرف(نبتلیه) مشرف میشود و مهم ترین اتفاقات و اسرار و علوم در این نطفه است (نطفه امشاج نبتلیه)

مهين: هون (بضم- ه) و هوان و مهانت: خوارى مهين. حقير، آنچه به حساب نيايد.س دانشنامه
[۳/۱۹, ۱۵:۳۷] .: فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ (۲۱)
پس او را در قرار گاه دارای مکانتی قرار دادیم
ان ماء مهین بعد از شرف ازدواج و ترکیب در قرار گاه بلند مرتبه ای که رحم مادر است جا و رفعت می یابد ملائکه بر ان فرود و صعود میکند و و از شئ غیر مذکور ،به مذکور در عالم قضا و قدر و مشیت الهی راه یابد و اینگونه مکنت یابد انقدر که سقطش در احکام شرعی حرام و دیه دارد و اگر به شرف دیگر خلق آخرِ روح برسد که اوج دیگر یابد
تعبیر از رحم مادر به قرار بعد از ان جوشش و خروش و حرکت از اصلاب رجال تعبیر حائز اهمیتی یست در شکم مادر در منطقه رَحِم و رحمت و رحیم چه خوش قراری دارد


قرار: قرارگاه. و قرار و ثبات. در اينجا معناى اول مراد است.

مكين: داراى مكانت و منزلت. إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مَكِينٌ أَمِينٌ‏ قدر: (بر وزن شرف): اندازه و توانايى. آن در «فقدرنا» به معنى توانايى است
س دانشنامه
[۳/۱۹, ۱۵:۵۸] .: إِلى قَدَرٍ مَعْلُومٍ (۲۲)
تا اندازه معلوم
این قدر معلوم یعنی شش ماه ،نه ماه ،ساعت و روز و دقیقه های مختلفی که هر بچه در حم دارد در علم الهی معلوم است در لوح محو و اثبات یا لوح محفوظ معلوم است .
[۳/۱۹, ۲۰:۳۰] .: فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ (۲۳)
پس اندازه گرفتیم پس چه خوب اندازه گیرانی هستیم ما

قدرنا به معنا قدرت داشتن هم امده ولی به قرینه ایه قبل (الی قدر معلوم) ظهورش بیشتر به تقدیر و اندازه گیری یست چنانچه در ایه (انا انزلناه فی لیله القدر) به همین معنا ست نطفه در رحم و عالم رحم،تقدیرات زیادی را پشت سر میگذارد و رزق و روزی و سرنوشت او بلکه مبادی روزی او پی ریزی میشود قیافه و اعضاء و جوارح و سلامت و ..
پس ما انرا اندازه گیری کردیم پس چه خوب اندازه گیرانی هستیم
با مطالعه به رحم و سیر بچه در رحم و رشد بچه در ان و ارتباط زندگی انسان تا اخر عمر با عالم رحم پی خواهیم برد که (نعم القادرون) یعنی چه . امروز بشر به فکر کشت انسان است اینها در واقع روی زمین خدا کار کردن است ولی به هر حال تمرکز انسان برای فهم این عالم و (نعم القادرون) را بیشتر هویدا میکند

«قَدَّرْنَا»: قدرت داشته‌ایم. اندازه‌گیری کرده‌ایم. «قَادِرُونَ»: اندازه‌گیران. توانایان. معنی دیگر آیه: ما اندازه‌گیری کرده‌ایم و بهترین اندازه‌گیر بوده‌ایم.س دانشنامه
[۳/۱۹, ۲۱:۰۰] .: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۲۴)
وای بر تکذیب کنندگان امروز
در ایات قبل یومیذ به روز فصل و قیامت و رجعت میخورد ولی ایه فعلی به چه میخورد ایا مراد اینست که تکذیب کننده در عالم رحم مثل جریان تکذیب کننده در عالم ذر مراد است یعنی چنانچه عده ای در عالم ذر جزء تکذیب کنندگان بودند در عالم رحم نیز برخی مکذبین هستند و (ویل یومیذ للمکذبین) یا مثل ایات قبل یومئذ یعنی همان روز فصل و قیامت و رجعت،یا بعد از فهم جریان نطفه و رحم باز کسی مکذب باشد در چنین موقفی وای بر او
و الله العالم الهادی
[۳/۲۰, ۰۱:۲۶] .: أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً (۲۵)
ایا زمین را محل جمع و کفایت قرار ندادیم
كفاتا: جمع كردن و گرفتن. «كفت الشي‏ء الى نفسه: ضمه و قبضه» آن‏ در آيه ظاهرا به معنى جامع است.س دانشنامه
تفسیر نور :«كفات»، نام محلى است كه در آن چيزى نهاده و گردآورى مى‌شود. در روايات مى‌خوانيم كه امام صادق عليه السلام نگاهى به قبرستان كرده و فرمود: اينجا كفات مردگان است و نگاهى به خانه‌ها كرده و فرمود: اينجا كفات زنده‌هاست.

اگر زمین کفات نبود جسد انسانها را جمع میکردند و چگونه از بوی بد و بیماری های ناشی از ان میتوانستیم رها شویم الحمدلله رب العالمین

«کفات»: -علی وزن کتاب-و (کفت) -علی وزن کشف-هو جمع و ضم الشیء للآخر، و یقال أیضا لسرعة طیران الطیور«کفات»لجمعه لأجنحته حال الطیران السریع حتی یتمکن من شق الهواء و التقدم أسرع.
و المراد هو أنّ الأرض مقر لجمیع البشر: إذ تجمع الأحیاء علی ظهرها و تهیء لهم جمیع ما یحتاجونه، و تضم أمواتهم فی بطنها، فلو أنّ الأرض لم تکن مهیئة لدفن الأموات لسبب العفونة و الأمراض الناتجة منها فاجعة لجمیع الأحیاء.
[الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل - مجلد۱۹،صفحه۲۹۷]
[۳/۲۱, ۱۵:۲۹] .: أَحْياءً وَ أَمْواتاً (۲۶)
برای زنده و مرده ،زمین پوشش
وقتی انسان زنده است زمین پوشش است بخاطر جو اتمفسر زمین پوشش است از اشیاء سرگردان فضا
زمین پوشش است با وجود گیاهان و درختان ، با وجود خانه هایی که انسان از سنگ و چوب و مصالحی که از زمین برداشت کرده میسازد زمین پوشش است بخاطر لباسی که انسان از محصولات زمین درست میکند و خود را میپوشاند اینها پوشش برای زنده هاست

اما زمین پوشش است برای مردگان چون او را دفن در زمین میکنند چون بالاخره چه دفن بشود چه نه ،تجزیه شده و به خاک و زمین باز میگردد
[۳/۲۲, ۰۴:۳۰] .: وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً (۲۷)و در ان کوههای ثابت سر به فلک کشیده ای قرار دادیم و شما را اب گوارایی نوشاندیم
رواسی یعنی ثابت رسوخ کرده اعم از ظاهر که کوههاست و باطنی که امام است که (ان تمید بکم )وَأَلْقَی فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (۱۵) وَعَلَامَاتٍ ۚ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ (۱۶) این کوهها شامخات است به نحوی که عظمت الهی را در خود دارد (یا من فی الجبال عظمته )تقارن کوههای شامخات و ارتفاعات با سیراب کردن با اب فرات میتواند گویایی تقارن اب و کوه و ارتفاع باشد یعنی در ارتفاعات و کوهستان بیشتر چشمه و اب هست تا جاهای دیگر ،در کوهها بیشتر باران و برف می بارد و منبع میشود برای سیراب کردن
الحمدلله رب العالمین .

تعبیر اب اگر فرات و گوار باشد تعبیرش خوب است باعث رفع عطش ظاهری و باطنی یست چون فرمود أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً


رواسى: رسو: ثبوت و رسوخ. «رسا الشي‏ء يرسو: ثبت» رواسى جمع راسيه به معنى ثابت و راسخ است.

شامخات: شمخ: بلند شدن. شامخ: بلند، جمع آن شامخات و شوامخ است.

فراتا: بسيار گوارا. در جوامع الجامع فرموده: «البالغ في العذوبة» چنان كه «عذب» به معنى مطلق گوارا است.
س دانشنامه
[۳/۲۴, ۱۲:۱۲] .: انْطَلِقُوا إِلى ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ (۲۹)
بروید به طرف انچه که دائم تکذیب میکردید
یعنی جهنم و اتش دوزخ ،یا به نقل برخی روایات یعنی سراغ مولی امیرالمومنین بروید که دائم تکذیب میکردید این در قیامت است یا در رجعت.
بروید که مشگلتان را همان حل میکند ،گیر شما عدم ایمان به انست ،بالاخره مولی شهید بر ناس است ،ثقل قران است ،حساب خلق به سوی اوست( ان الینا ایابهم ثم ان علینا حسابهم )
«إنطَلِقُوا»: رهسپار شوید. روان شوید. «مَا»: مراد دوزخ است.س دانشنامه

تاویل الایات :الصّادق (علیه السلام)- إِذَا لَاذَ النَّاسُ مِنَ الْعَطَشِ قِیلَ لَهُمْ انْطَلِقُوا إِلی ما کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ یَعْنِی إِلَی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام).

امام صادق (علیه السلام)- وقتی‌که مردم از شدّت عطش پناه آوردند، به آن‌ها گفته میشود: انطَلِقُوا إلَی مَا کُنتُم بِهِ تُکَذِّّبُونَ یعنی امیرالمؤمنین (علیه السلام)!
[۳/۲۴, ۱۴:۳۶] .: انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ (۳۰)
بروید در سایه( از اتش و دود ) که سه جانب دارد

بعد از رواسی شامخات و اسقاء فراتِ ولایت ،عده ای مکذبین شدند تکذیب کنندگان شدند که طبقه ویل جهنم برای انها وعید داده شد تجسم تکذیب ،و کنار زدن مولی علی ،و پرداختن به سه شعبِ ولایت فلان و فلان و فلان، همین ایه است ،انها به ظاهر سایه و بهشت و اسودگی اند و راه علی حق و ثقیل است انها مماشات هایی دارند معاویه را ابقاگ میکنند نصب میکنند با ان کنار میایند ولی علی نه ، این به ظاهر سهل و آسان گرفتن ،سایه و راحتی خود را نشان میدهد لکن درونشان آتش و گداختن است ،چون در دنیا انها را بر علی ترجیح دادند الان هم باید به سوی همان سه تا و ولایت شان بروند
[۳/۲۴, ۱۶:۲۲] .: لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ (۳۱)
سایه ای که خنکی ندارد و از اتش جلوگیری نمیکند
این چه سایه ایست که سایه ندارد همان سراب اب است که در ایات دیگر امده (یحسب الظمان ماء ) تشنه گمان کند اب است چون به طرفش رود چیزی نیابد این همان شوون ولایت باطل است که در دنیا یک نحو سایه و سرپرستی بر سر انسان دارند و در قیامت که هر کسی با امامش محشور میشود این سایه انها نه از اتش جهنم نفس و نه آتش گناهان اجتماعی و زمانی بی نیاز نمیکند عصر اخرالزمانیِ( و العصر )،ولایت انها نمیتواند جلوی شرارهای اتش را بگیرید اگر خود ولایت شان اتش نباشد و نه حتی سایه ای از تابش شدید و حرارت نزدیکی به اتش جهنم ایجاد کند یا سایه ای از حرارت تجلی اسماء جلالی ایجاد کند و الله العالم الهادی.

ظليل: شى‏ء سايه‏دار. راغب گويد: ظليل كنايه از رفاه و غضارت عيش است.
[۳/۲۴, ۱۷:۱۲] .: إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ (۳۲)
همانا ان آتش شرارهای ازخود پرتاب میکند مانند قصر
چون با قصرهای ظالمانی خود با حرکتهای سخت افزاری خود جلوی ولایت را گرفتند تجسم ان میشود این هر شعله اتشش ،اتش افروزی چون قصری دارد نعوذ بالله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا

تعبیر خواب رفتن به طرف اتش ،تکذیب ولایت است ،تعبیر خواب شعله های اتش چون قصر ،هم تکذیب ولایت است معاذ الله

و الله العالم الهادی

شرر: شراره: جرقه آتش. شرر (بر وزن شرف): مطلق شراره، واحد آن شرره است.

قصر: كاخ، درخت ضخيم، ريشه درختان بزرگ.
[۳/۲۴, ۱۷:۲۳] .: كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ (۳۳)
همانند شتران زرد رنگ
فرمود( نولیه ما تولی) در انچه ولایتش را قبول کرده ما او را در می اوریم ،هر کس و خودش،طبق درونیات خودش می بیند سر سفره خودش است اهل قصر ،شرارهای اتش جهنم را مانند قصر میبینند و اهل جمالت صفر ،انان که شتران زرد رنگ برایشان مهم بود تجسم آتش برایشان جمالت صفر میشود معاذ الله

یکی از تعبیر خواب شتران زرد در خواب تکذیب ولایت است معاذ الله

جمالت: جمل: شتر نر. جمع آن جمالت است.
[۳/۲۴, ۱۷:۵۳] .: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۳۴)
وای بر تکذیب کنندگان
این ایه تکرار میشود ولی به عبارتی تکرار نیست چون مراتب تکذیب مختلف است مراحل هبوط در ویل و انشاء ویل مختلف میشود
مکذبین ،اسم فاعل است تکدیب در ذات انها رفته ولی باز ممکن است متعلق تکذیب مختلف شود و باز اسم فاعلی هم شدت و ضعف داشته باشد
نعوذ بالله از ویل و تکذیب
یکوقت است شخص میگوید من به این مطلب نرسیدیم و لذا ایمان نمی اورم یکوقت است با وجود فهمیدن حق بودن ان مطلب انرا تکذیب میکند مراد این قسم است، به قول ابن سینا این شخص از حد انسانیت خارج شده
[۳/۲۴, ۱۸:۰۵] .: هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ (۳۵)
این روزی یست که سخن نمیگویند
این یک موقفی یست که اجازه سخن گفتن به کسی داده نمیشود ظهور اثر تکدیب و مکذبین است جایی برای سخن گفتن نیست شبهه ای نبود عالما عامدا تکذیب کرده اند ممکن است موقفی برای سخن باشد تا احتجاج کند بشر ،انرا برای افرادی هست که این موقعیت را دارند احتمالش برایشان میرود اینجاسخن بگویند تفشی خاطر شده تخلیه شده راحت تر میشود ولی اگر اجازه حرف زدن نباشد اجازه عذر خواهی نباشد سخت تر میشود

تعبیر خواب حرف نزدن و نتوانستن حرف زدن ،تکذیب ولایت است و عقوبت معاذ الله

«یَوْمُ»: خبر (هذا) است و به جمله (لا یَنطِقُونَ) اضافه شده است. سخن نمی‌گویند. قیامت طولانی است و دارای موضعها و موقعیّتهای گوناگونی است. کافران بعد از دفاع از خود و معذرت‌خواهیهاو سرانجام انکار کفر و بی‌دینی خویش بر دهانشان مهر سکوت زده می‌شودو خداوند برای گواهی بر اعمال و افعالشان سایر اندامها را به گفتار در می‌آوردو دیگر بدیشان اجازه سخن گفتن داده نمی‌شود.س دانشنامه
[۳/۲۵, ۱۱:۴۲] .: لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ (۳۶)
به انها اذن نمیدهند تا عذر خواهی کنند
بالاخره عذر خواهی تفشی خاطر است انسان راحت میشود خود را خالی میکند شدت فشار روحی از او برداشته میشود وقتی به او اجازه نمیدهند تا عذر خواهی کند تحت ان فشار روحی درونی دادگاه درون معذب است معاذ الله
این عذر خواهی در واقع فرافکنی یست عذر ندارند والا معاذ الله که خدای عدل حکیم اجازه ندهد عذر معقول شان رابیاورند

الکافی،الصّادق (علیه السلام)- عَنْ حَمَّادِ‌بْنِ‌عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَلا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ فَقَالَ اللَّهُ أَجَلُّ وَ أَعْدَلُ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ یَکُونَ لِعَبْدِهِ عُذْرٌ لَا یَدَعُهُ یَعْتَذِرُ بِهِ وَ لَکِنَّهُ فُلِجَ فَلَمْ یَکُنْ لَهُ عُذْرٌ.
[۳/۲۵, ۱۳:۱۹] .: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۳۷)
در چنین روزی وای بر تکذیب کنندگان
این ویل ی یست که رفته روی ایات قبل یعنی هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ (۳۵) وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ (۳۶) .
اینکه انسان جایی باشد که سخن نگوید و اجازه عذر خواهی نداشته باشد این ویل است این جهنم است اینقدر سخن گفتن و عذر خواهی کردن مهم است و انسان را از فشار درونی تخلیه میکند
[۳/۲۵, ۱۳:۴۰] .: هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ (۳۸)
این روز جدایی یست شما را و اولین را جمع میکنیم .
بعد از اینکه حرف نمی زنند و اجازه عذر خواهی هم نیست مرحله بعد یوم الفصل است روز جدایی یست ،بالاخره در روابط اجتماعی خانوادگی نیز همین سیر است اگر با هم حرف نزنند و از اشتباهات هم چشم نپوشند و عذر هم را قبول نکنند ،مرحله بعد جدایی یست یوم الفصل است

یوم الفصل قیامت و رجعت ،است در عین جمع، فصل هم هست لذا فرمود روز جدایی شما را و اولین را جمع میکنیم، این شیوه اخرالزمانی یست جمع متضاد ست ظاهرش اینگونه است اگر چه حیثیتها مختلف باشد ،فصل است از حیث اینکه حق و باطل صف بندهایش جدا شده و تزیل میشود ،جمع است از حیث اینکه اول و اخر امت ،اول و اخر دوره انسانی همه جمع میشوند برای حکم این پرونده جمعی امت.

«الْفَصْلِ»: داوری. جداسازی. «الأوَّلِینَ»: پیشینیان. مفعول معه است و یا عطف است بر ضمیر (کُمْ)..س دانشنامه
[۳/۲۵, ۱۳:۵۱] .: فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ (۳۹)
پس اگر برای شما نیرنگی یست به کار ببرید
در موقف یوم الفصل،جمع شما و اولین فرمود اگر کیدی دارید بیاروید حالا یا امکان کید و مکر نیست که اینگونه فرمود یا اینکه رواج مکر و حیله در این مقطع اخرالزمانی قیامتی را نشان میدهد

«کَیْدٌ»: نیرنگ. چاره‌جوئی. حیله نجات و رهائی. «فَکِیدُونِ»: برای رهائی از عقاب و عذاب من چاره‌جوئی کنید. در برابر من حیله نجات به کار برید
[۳/۲۵, ۱۳:۵۷] .: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۴۰)

هر کدام از ایات ویل للمکذبین را میتوان حمل بر تاکید کرد و میتوان انشاء ویل جدیدی برای مکذبین جدیدی دانست ، مثلا اینجا بهتناسب ایات قبل اهل کید و حیله با مومنین و امام مومنین در رجعت و اخرالزمان مراد مکذبین ایه اخیر است و الله العالم الهادی
[۳/۲۵, ۱۵:۱۷] .: إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ (۴۱)
همانا متقین در سایه ها و چشمه سارانند.
برخی در سایه ها ذی شعب از اتش و دود هستند که مکذبین بودند ولی متقین در ظلال و عیون هستند
چرا در ظلال و عیون هستند چون متقین هستند در گوهر ذات وجودشان تقوا رسوخ کرده پرهیز از گناه و بزهکاری دارند
سایه، تمثیلی یست از این معنا که مستقیم باان حقیقت روبرو نمیشود بلکه با واسطه ،ان حقیقت اسمایی ولایی را میگیرد این رعایت وسایط خودش تقوا و زمینه متقی شدن است.
چشمه، تمثیلی از جوش علم و معنا ست ،که ریشه ان تقوا ست وقتی انسان اثاره عقول کند وقتی با تقوا خارها و صفات زشت را تزکیه کند این چشمه ها بیرون میجهد

تعبیر خواب در سایه و چشمه بودن ،متقی بودن است
[۳/۲۵, ۱۶:۰۶] .: وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ (۴۲)
و میوههای از انچه اشتهاء دارند
فواکه برای متقین در سایه و چشمه ساران است فواکه تمثیلی از خوشی و راحتی یست از هر فواکهه ای که اشتهاء دارند میل دارند بهشت عالمی ست که مطابق میل و اشتهاء شان رفتار شود صفحه های اخرالزمان زندگی ها به این معنا نزدیک میشود هم به میوه خواری و هم به مطابق اشتهاء و میل
[۳/۲۵, ۱۶:۵۰] .: كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۴۳)

بخورید و بیاشامید گوارایتان باد بخاطر انچه دائم انجام میدادید

هم خوردن است و هم اشامیدن و خوردن مقدم بر اشامیدن است نوعا در قران ایندو با هم است و همینطور است که خوردن مقدم بر اشامیدن است پس بهتر است اول خورد و بعد از خوردن روی ان اب خورد یا نوشیدنی خورد چنانچه در روایات هم امده که اب عقیب طعام مستحب است خوردنش
البته اشربوا اعم از اب و غیره است نوشیدنی های مختلف را میتوان بعد از غذا خورد
خوردن و اشامیدن بهشتی به تناسب عالم خودش حتی اگر خیال منفصل است می باشد البته با زیر ساختارهای الفبایی و موضوعی دنیا که کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا ۙ قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ
اعمال دایمی و ملکات شده خوردن و اشامیدن كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
[۳/۲۵, ۱۷:۱۴] .: إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۴۴)
اینچنین ما افراد نیکو کار را جزاء میدهیم
اینکه متقین در ظلال و عیون هستند ،فواکه از انچه اشتهاء دارند بخورید و بیاشامید...این جزاء محسنین است
شاید بتوان یک نحو ترقی درجات را در ایات در نظر گرفت که متقین یک درجه است تکامل و ادامه مسیر تقوا و متقین،میشود محسنین که برای کسانی یست که از ثمرات و درجات متقین سود برده و خود را بالاتر و بالاتر اوردند در ظلال اسماء و چشمه سار علم خود را تقویت کردند و ان علوم و معارف خوردند و اشامیدند و به مقام محسنین رسیدند که دایم در یک نحو شهود عرفانی بسر میبرند( سئل عن الاحسان فقال: أن تعبد الله کأنک تراه، فان لم تکن تراه فانه یراک) محسن ،انفاق کننده ظاهری هم میتواند باشد

المناقب،ابن‎عبّاس (رحمة الله علیه)- قَوْلِهِ: إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ الْمُطِیعِینَ لِلَّهِ أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فِی الْجَنَّهًِْ.
[۳/۲۵, ۱۷:۲۲] .: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۴۵)
وای بر تکذیب کنندگان
این بار تکذیب عقیب مقامات متقین و محسنین امده یعنی تکدیب مقامات اولیاء الهی ،تکذیب انچه خداوند برای متقین و بعد برای محسنین تدارک دیده.
اعتقاد و قبول اینکه راه راست جزاء خیر دارد تحسین تقوا و احسان و متقین و محسنین باعث میشود انسان در این مسیر ناخوداگاه قدم بردارد ولی تکذیبان و ندیدن ان راه را در واقع انسان به روی خود می بندد و خودش را از این مقامات محروم میکند معاذ الله.
[۳/۲۶, ۱۰:۳۴] .: كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ (۴۶)

بخورید و اندکی بهره ببرید شما مجرم و منقطع نسبت به ولایت الهی هستید
قبلا راجع بهشتیان تعبیر کرد بخورید و بیاشامید در مقابل به مجرمین یعنی کارهان و منکران ولایت الهی خطاب کرد بخورید و اندکی تمتع بورزید ،ظاهرِ این تقابل میرساند مخالفین دین و ولایت مولی زندگی دنیایی خوبی دارند چون تمتع دنیایی دارند كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ ،بالاخره دنیا قلیل است و تمتعش هم قلیل است
قلیلا قید است برای تمتع و نسبت به کلوا ممکن است بتوان گفت بخاطر کرامت الهی تعبیر به قلیلا نکرده تا خلاف کرامت نباشد
مجرم در لغت به معنای منقطع است اینها از اولیاء الهی از امام منقطع شده اند کسی که دور امام و مولی می اید و ابراز دوستی میکند به انها گفته میشود خود را برای فقر اماده کنید برای ابتلاء ولی انها که مجرم و منقطع و کاره نسبت به امام هستند خطاب میشود بخورید و تمتع ببرید ،باشد که بستر امتحان و تمحیص گرم شود نستجیر بالله و نسال الله العفو و العافیه و المعافاه
این خوردن و تمتعِ مجرمانه است چون مجرم هستند سبیل شان چرب است که فرمود كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ

«قَلِیلاً»: روزگار اندکی. ظرف است. مراد مدّت کوتاه عمر انسان، یا روزگار اندک جهان در برابر دنیای جاویدان آخرت است

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ النَّبِی (صلی الله علیه و آله) أنَّه قَالَ لِعَلِیٍّ (علیه السلام) فِی حَدیِثٍ و الْمُجْرِمُونَ هُمُ الْمُنْکِرُونَ لِوَلَایَتِک.
[۳/۲۶, ۱۰:۴۸] .: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۴۷)
در این روز وای بر تکدیب کنندگان
باز انشاء ویل جهنم شده برای مکذبین ،به تناسب ایات قبل یعنی مکذب به اینکه کارهان ولایت ،مخالفان امیرالمومنین در دنیا وضعشان خوب است بخاطر همین مجرم بودن نسبت به مولی،کسی که این را قبول ندارد یعنی شوون ولایت مولی را منکر است و مجرم است والا اگر همین را قبول داست که دیگر بعید بود مجرم نسبت به مولی باشد
[۳/۲۶, ۱۲:۱۹] .: وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ (۴۸)
و ان هنگام که به انان گفته میشود رکوع کنید ،رکوع نمیکنند
ایه از ایات تصویری یست یاداوریش و تصویرشدر فرد و اجتماعاثر دارد یک نحو تبری می اورد (قل یا ایها الکافرون لااعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون مااعبد) است

در روایت ایه تطبق شده به اینکه به انها گفته میشود در برابر مولی و ولایت تواضع کنید ولایتش را بپذیرید ،انها پشت میکنند و گاه از مشرکین سابق نقل شده که از اسلام سجود و رکوع ش را خوش ندارند که رسول الله فرمودند خیری در دینی که رکوع و سجود ندارد نیست

رکوع تواضعش نسبت به سجده ،مقام جمع است ،سجده مقام وحدت است و رکوع مقام جمع بین خلق و خالق است لذا امیرالمومنین در رکوع انگشتر به سائل میدهند و از همین جهت در برابر ولایت این ایه میفرماید رکوع کنید

قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ ،چرارکوع نمیکنند چون طینت انها رکوع در برابر ولایت نیست ارواح انها در( الارواح جنود مجنده )با ولایت آرام نیست چون در علم الهی انها از اهل ولایت نیستند چون (معاذ الله ان ناخذ الا من وجدنا متاعنا عنده )،شبیه این ایه باز امده وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَی السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ (۴۳)قلم

«إرْکَعُوا»: رکوع ببرید. مراد از رکوع، خضوع در برابر قوانین و مقرّرات الهی است؛ نه فقط رکوع نماز . خلاصه مراد اطاعت و فرمانبرداری از خدا است. برخی هم آن را به معنی (نماز بگزارید) دانسته‌اند.س دانشنامه

فرات ،الباقر (علیه السلام)- عَنْ أَبِی حَمْزَهًَْ الثُّمَالِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا یَرْکَعُونَ قَالَ تَفْسِیرُهَا فِی بَاطِنِ الْقُرْآنِ وَ إِذَا قِیلَ لِلنُّصَّابِ وَ الْمُکَذِّبِینَ تَوَلَّوْا عَلِیّاً لَمْ یَفْعَلُوا لِأَنَّهُمُ الَّذِینَ سَبَقَ عَلَیْهِمْ فِی عِلْمِ اللَّهِ مِنَ الشَّقَاءِ.

امام باقر (علیه السلام)- ابوحمزه ثمالی گوید: از امام باقر (علیه السلام) درباره‎ی این آیه: وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لَا یَرْکَعُونَ، پرسیدم. فرمود: «این آیه در باطن قرآن این‌گونه ‎است؛ وَ إذَا قِیلَ لِلنُّصَّابِ تَوَلّوا عَلِیّاً لایَفعَلُونَ؛ اگر به شما دشمنان گفته ‎شود که ولایت علی (علیه السلام) را بپذیرند، سرباز می‌زنند.

المناقب :الائمه (علیهم السلام)- لَا خَیْرَ فِی دِینٍ لَیْسَ فِیهِ رُکُوعٌ وَ سُجُود.

ائمّه (علیهم السلام)- در دینی که در آن رکوع و سجود نباشد خیری نیست.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به قبيله ثقيف دستور نماز داد، آنها گفتند: ما در برابر كسى خم و راست نمى‌شويم. حضرت فرمود: دينى كه ركوع و سجود در آن نباشد، خيرى نيست. «لا خير فى دين ليس فيه ركوع و لا سجود»

بعد از فتح مكّه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از همسر ابوسفيان (مادر معاويه) پرسيد: اسلام را چگونه مى‌بينى؟ گفت: اسلام خوب است مگر سه چيز آن: حجاب، اذان بلال، ركوع و سجود.
پيامبر در پاسخ فرمود: امّا حجاب بهترين پوشش است و نماز بدون ركوع و سجود نماز نيست و بلال نيز بهترين بنده است
[۳/۲۶, ۱۳:۰۴] .: وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۴۹)
وای در چنین روزی بر تکذیب کنندگان
باز انشاء ویل جهنم یا خبر از ویل جهنم برای مکذبین میدهد این سوره را سوره ویل للمکذبین هم بنامیم بعدی ندارد یعنی در مقام اثرات تکذیب و مکذب است.
مکذبین در این ایه نسبت به ایات قبل یعنی کسانی که این مقام را برای مولی انکار میکنند اینکه باید در برابرش رکوع کرد تواضع کرد کسانی که این فضیلت و این جایگاه را نه تنها قبول ندارند بلکه تکذیب هم میکنند و مکذب انند
[۳/۲۶, ۱۴:۲۲] .: فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ (۵۰)
پس به چه سخنی بعد از قران ایمان میاورید
کسی که به قران ایمان نمیاورد دیگر به کتاب هدایتی ایمان نمیاورد در فضای اخرالزمان و مسائلی که پیش امده این قران است که فقط کتاب جامع و کامل است رب المشارق و المغارب است کسی که این قران لا شرقیه و لا غربیه را رد کند دیگر به تورات غربی و انجیل شرقی فقط ایمان نمی اورد کسی که رسول خاتم و( بعثت لاتمم مکارم الاخلاق)را رد کند دیگر در عصر بی اخلاقی به چه چیز ایمان خواهد اورد کسی که به وصی رسول الله که جوامع العلم دارد باب علم است ایمان نیاورد و میگوید (بدّله ) تبدیلش کن دیگر به چه کتابی به چه هدایتی ایمان می اورد
الحمدلله رب العالمین


سوره مرسلات که به معنای فرستادگان است از سور شیبتنی یست که باعث فشار روحی بر انسان میشود در فضای اخرالزمان و قیامت است و از خواصش اینست که از مشرکین محسوب نمیشود یعنی عظمت فضای قیامت و اخرالزمان در ان یک نحو تبری ایجاد میکند و انسان را از ناخالصی های فضای مسموم اخرالزمان پاک میکند و او را تا شریعتی شدن و محمدی شدن کمک میکند صلی الله علیه و اله
از امام صادق (ع) نیز نقل شده هر كس سوره مرسلات را بخواند خداوند در روز قیامت بین او و پیامبر(ص)آشنایی ایجاد می‌كند.

سوره مُرسَلات هفتاد و هفتمین سوره و از سوره‌های مَکّی قرآن است که در جزء ۲۹ جای دارد. مرسلات به معنای فرستادگان است و این کلمه در آیه نخست این سوره آمده است. سوره مرسلات بر وقوع قیامت تأکید و منکران آن را پیاپی تهدید می‌کند. این سوره همچنین اعمال و نشانه‌های مجرمان و پرهیزکاران را برمی‌شمرد و در مورد سرنوشت آنان سخن می‌گوید. درباره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر(ص) نقل شده هر كس سوره مرسلات را قرائت کند، براى او نوشته شود كه از مشركان نيست.

سوره مرسلات با تأکید زیاد بر وقوع قیامت و نشانه‌های آن و همچنین ذکر بخشش‌های خداوند به بشر، در مورد اعمال و نشانه‌های مجرمان و پرهیزکاران و سرنوشت نهایی هر دو گروه سخن می‌گوید. این سوره تأکید خود بر قیامت را با تهدید شدید منكرانِ قیامت و انذار و بشارت به ديگران همراه می‌کند و بيش از دیگر مطالب، به تهدید می‌پردازد؛ به همین دلیل آیه "وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ- واى در آن روز بر تكذيب‌‏گران" ده مرتبه در آن تکرار شده است.[۴] علامه طباطبائی ویل را به معنای هلاکت و مکذبین را تکذیب کنندگان یوم‌الفصل ( روز قیامت) دانسته است چون روزی است که وعده‌های الهی در آن تحقق پیدا می‌کند و نتیجه تکذیبشان را می‌بینند.[۵] شیخ صدوق در کتاب خصال از ابن عباس روایت کرده که ابوبکر به پیامبر گفت یا رسول الله زود پیر شدید و پیامبر درپاسخ فرمود: «شَيّبتني هود والواقعة والمرسلات وعمّ يتساءلون».سوره‌های هود، واقعه، مرسلات و نباء( عم یتساءلون) مرا پیر کردند. [۶] شاید علت قرار گرفتن سوره مرسلات در کنار سه سوره دیگر این باشد که لحن سوره مرسلات نیز، مشابه سه سوره دیگر است که خداوند مطلب خود را با قسم‌های شدید شروع می‌کند و وعده وقوع حتمی قیامت را می‌دهد و ده بار بعد از هر فراز از سخنان خود می‌فرماید: "وَیْل‌ٌ لِّلْمُکَذِّبِین‌; وای بر تکذیب‌کنندگان‌. امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان با توجه به این که تا آخر عمر تعداد موهای سفید در سر و صورت حضرت معدود بود و موهایش را خضاب(رنگ و یا حنا) نمی کرد؛ در توضیح سخن پیامبر که فرمود این سوره‌ها مرا پیر کردند می‌گوید منظور حضرت این است که اگر قرار باشد انسان با چیزی پیر بشود باخواندن این سوره‌ها پیر می‌شود.
ز امام صادق (ع) نیز نقل شده هر كس سوره مرسلات را بخواند خداوند در روز قیامت بین او و پیامبر(ص)آشنایی ایجاد می‌كند.[۱۲]

در برخی منابع روایی برای قرائت این سوره خواصی چون امنیت و مصونیت در سفر،[۱۳] پیروزی بر دشمنان[۱۴] و همچنین برطرف شدن درد شكم[۱۵] ذکر شده است.ویکی شیعه

روی عن النبی صلّی اللّه علیه و آله أنّه قال: «من قرأ سورة المرسلات کتب أنّه لیس من المشرکین» [۱] .
و
روی عن الإمام الصادق علیه السّلام أنّه قال: «من قرأها عرّف اللّه بینه و بین محمد» [۲] لا شک أنّ الثواب و الفضیلة تکون لمن یقرؤها و یتفکر و یعمل بها، لذا
روی فی حدیث أنّ أحد أصحاب النّبی قال: أسرع الشیب إلیک یا رسول اللّه! فقال: «شیبتنی سورة هود و الواقعة و المرسلات و عم یتساءلون» [۳] .
و الملاحظ أنّ جمیع هذه السور تعکس أحوال القیامة و المسائل المهولة لتلک المحکمة العظیمة، و هذه هی التی ترکت أثرا فی روح النّبی المقدّسة.
---------------
[۱]: ۱) -مجمع البیان ج ۱۰ ص ۴۱۴.

[۲]: ۲) -المصدر السابق.
[۳]: ۳) -الخصال للشیخ الصدوق باب الأربعة حدیث ۱۰.
[الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل - مجلد۱۹،صفحه۲۸۶]
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: «من قرأها و هو في محاكمة عند قاض أو وال، نصره اللّه على خصمه» «۲».
و قال الصادق عليه السّلام: «من قرأها في حكومة قوي على من يحاكمه، و إذا كتبت و محيت بماء البصل، ثمّ شربه من به وجع في بطنه، زال عنه بإذن اللّه تعالى» «۲».
(۱) ثواب الأعمال، ص ۱۵۰.
(۲) تفسير البرهان، ج ۸، ص ۱۸۸.
خواص القرآن و فوائده، ص: ۱۵۳
[خواص القران و فوایده - صفحه۱۱۰]


وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا } فَقَالَتْ : يَا بُنَيَّ، وَاللَّهِ لَقَدْ ذَكَّرْتَنِي بِقِرَاءَتِكَ هَذِهِ السُّورَةَ، إِنَّهَا لَآخِرُ مَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، يَقْرَأُ بِهَا فِي الْمَغْرِبِ. بخاری


الرّسول (صلی الله علیه و آله)- قَالَ أَبُوبَکْرٍ: أَسْرَعَ الشَّیْبُ إِلَیْکَ یَا رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله)! قَالَ: شَیَّبَتْنِی هُودٌ وَ الْوَاقِعَهًُْ وَ الْمُرْسَلَاتُ وَ عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ابوبکر گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چقدر زود پیر شدی»؟ فرمود: «مرا سوره‌های هود، واقعه، المرسلات و عم یتساءلون پیر کرد».

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۷۸

نورالثقلین

ثواب قرائت

۱

(مرسلات/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام)- مَنْ قَرَأَ: وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله).

امام صادق (علیه السلام)- هرکس سوره‎ی وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا را بخواند، خداوند وی را با محمّد (صلی الله علیه و آله) آشنا می‌کند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۷۸

بحارالأنوار، ج۸۹، ص۳۱۹/ نورالثقلین/ البرهان

۲

(مرسلات/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَهًَْ کَتَبَ أَنَّهُ لَیْسَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ بِاللَّهِ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی مُحَاکَمَهًٍْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَحَدٍ قَوَّاهُ اللَّهُ عَلَی خَصْمِهِ وَ ظَفِرَ بِهِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس این سوره را بخواند، نوشته‎ خواهد شد که او از گروه مشرکین محسوب نمیشود و هرکس آن را در محاکمه‌ای که بین خودش و دیگری باشد بخواند، خداوند او را بر رقیبش پیروز می‌گرداند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۷۸

البرهان/ نورالثقلین؛ «بالله من قراها ... ظفر به»

۳

(مرسلات/ مقدمه)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَنْ قَرَأَهَا وَ هُوَ فِی مُحَاکَمَهًٍْ عِنْدَ قَاضٍ وَ وَالٍ نَصَرَهُ اللَّهُ عَلَی خَصْمِهِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هرکس این سوره را در محاکمه‌ای پیش قاضی و یا والی بخواند، خداوند وی را بر رقیب خویش پیروز می‌گرداند.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۷۸

البرهان

۴

(مرسلات/ مقدمه)

الصّادق (علیه السلام)- مَنْ قَرَأَهَا فِی حُکُومَهًٍْ قَوِیَ عَلَی مَنْ یُحَاکِمُهُ وَ إِذَا کُتِبَتْ وَ مُحِیَتْ بِمَاءِ الْبَصَلِ ثُمَّ شَرِبَهُ مَنْ بِهِ وَجَعٌ فِی بَطْنِهِ زَالَ عَنْهُ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی.

امام صادق (علیه السلام)- هرکس این سوره را در قضاوتی (محاکمهای) بخواند، بر قاضی خویش تسلّط می‌یابد و اگر این سوره نوشته شود و با آب پیاز محو شود و کسی‎که از درد شکم رنج می‌برد آن را بنوشد، به‌خواست خداوند درد وی درمان می‌یابد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۲۷۸

البرهان

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در جمعه نهم خرداد ۱۴۰۴ و ساعت 18:41 |