رویای رسولانه
دکتر سروش در سال ۸۰حرف از تجربه نبوی و در سال ۹۲رویایی رسولانه زد
در حالی که نه خود معبر است و نه خود را عارف میداند انوقت چطور در این امر تخصصی انهم قران چنین سخن گفته اند گذشته از اینکه احدی از عرفا و نه احدی از معبرین چنین حرفی نزده اند عجیب است که مطاب تخصصی به این سنگینی انهم درباره ناموس هستی را اینگونه ایشان داخل میشوند و انهم پیامدهای را ملتزم میشوند که مو ،بر بدن انسان راست میشود الا اینکه ایشان از پیش دنبال اثبات پیامده های نظریه شان بوده باشند و انوقت این تئوری راه را برای حل این پیامده ها مطرح کرده باشند چنانچه از لابه لای سخنان ایشان نیز این سخن فهمیده میشود
ولاحول ولاقوه الابالله
#خلاصه نظریه تجربه نبوی و رویای رسولانه از خود دکتر سروش
قران یا محصول ذهن و تجربه محمدی صلی الله علیه واله است
یا رویایی است جاندار و مخلوق خیال خلاق محمد صلی الله علیه واله است
روای رویای رسولانه
این نظر این مطالب را حل میکند
راز گشای وحی و فهم حقیقت وحی
توضیح فرهنگ عربی حاکم بر قران
ایاتی که از جهت علمی درست نمی اید مثل شهاب ثاقب جنین ، ۷سماوات
ایاتی که خلاف اخلاق و طاقت انسان و خلاف کرامت انسان است مثل دست دزد بریدن ،شلاق زدن
توضیح پستی و بلندی فصاحت قران
مادامی که دست خدا را فاعل محض بدانیم و قران محصول علم بی پایان خدا بدانیم این مسائل حل نمیشود واگر محصول رسول بدانیم که نواقص بنده در ان سرایت دارد این مشگل حل میشود وحی است که در او ریزش دارد و چون خون در ایشان جاریست
خدا محمد را تالیف کرد و محمد قران را
اما نقد نظریه از جانب حاج اقای کدیور :
نقد تجربه وحی
بر فرض درست بودن این نظریه ،این اشگالات حل نشده بلکه اشگالات از خدا به رسول منتقل میشود
صورت مساله پاک شد نه حل شد
کدام مشگل را حل کرده
از قران راز گشایی شده قران اکنون کلام بشری است با تمام محدودیتش پس دیکر قران تقدسی ندارد اگر از غیب راز گشایی شود دیگر چیزی برای غیب نمی ماند یکی از ویژگی های فرهنگ غرب راز گشایی و تقدس زدایی است
قران مثل مثنوی الهی و بشری است تقدسی ندارد
اسلام خدا محور تبدیل به اسلام محمدی محور شده مثل مسیحیت با اینکه اسلام تسلیم دربرابر خداست نه مسیح یا محمد صلی الله علیه و اله وعلیه
بشری بودن معرفت دینی (درقبض و بسط ) تبدیل به بشری بودن خود دین در تجربه نبوی شد در اینصورت دین بودن ،دین به چیست ،الهی بودن دین به چیست همه ایه خدای اند مخصوش رسول الله نیست
سروش :
انچه را کلام خدا میخوانند خواب نامه محمد صادق تر است محور محمد است رویاهای صادقانه اوست اوست محور دین و وحی ،
سقف فهم و خیال اوست که دایره و عمق رسالت را مشخص میکند
قران را قبلا ،کلامی سمعی بودنش موضوع تحقیق بود الان رویایی بصری ش چشمک میزند و موضوع تحقیق شده پیامبر مناظری را مشاهد کرده نه شنیده
که در افقی بالاتر از خیال و حس رویت میشود تمام قران رویایی است که پیامبر دیده که نیاز به تعبیر و خواب گذاری دارد نه اینکه کلام الهی است که سراغ مفسرین برویم و این نظر ۱۲ امتیاز دارد
توضیحِ
توصیف صفات الهی و کلام الهی
معاد و معاد جسمانی(خوابی بوده که تعبیر دارد )
ایات متشابه همان خوابهای متشابه است و نیاز به تاویل دارد یعنی نیاز به تعبیر
داستان های تمثیلی مثل خلقت ادم ،موسی و خضر ،خلق شش روز اسمانها و هفت اسمان داشتن ..همه نیاز به تعبیر دارد
بسامان کردن نظم قران اینکه چرا سیاق قران حالت کشکول دارد این با خواب بودن قران دیگر نظم دنیایی لازم ندارد پریشانی عالم رویا است و نیازی به توضیحات لایتجسبک مفسرین نیست
توضیح" لاتحرک به لسانک من قبل "
از این جهت که یعنی وقتی خوابی دیده ی عجله نکن برای گفتنش به دیگران صبر کن خوابهای دیگری هم ببینی
مجازات قرانی نیاز به تعبیر دارد و نیازی به تگلفات مفسرین ندارد
زمان پریشی و نقض قوانین طبیعت در قران توجیه میشود "اذا وقعت الواقعه" اینده را چرا با ماضی اورده اینها در عالم خواب مشگلی ندارد
معراج جسمانی حضرت توضیح داده میشود خواب دیده اند
توضیح احکامی که تخته بند تاریخ و مکانی دارد با حرف رویا بودن حل میشود ایاتی فقهی خیلی به رویا نزدیک است ولی طهارت همان نورانیت بوده که در خواب دیده اند تعبیر به طهارت شده
دعاهای قران بدون تگلف حل میشود مثل ایاک نعبد ،اهدناالصراط ،ربنا اتنا فی ..
و التفات از زینت لفظی تبدیل به بحث نظری میشود
سخن محمد در خور علم محمد است نه خدا
وقتی به دکتر میگویند یک ایه را خواب گذاری کنید میگوید بروید سراغ معبرین از نظریه پرداز نخواهید
میگوید این نظر ابطال پذیر نیست چون پژوهشهای کلان است باید فقط سازگاری درونی داشته باشد و فراگیری
و اگر بگویی تعارض با قران این نظر دارد جوابش این است که این نظریه بیرونی است قبل از رجوع به قران باید نظر خودت را در ایناره انتخاب کنی
اما اشگالات
ایا با قبول این حرفها ایا لزومی بر رویا بودن وحی دارد یعنی میتوان این حرفها را پذیرفت بدون قبول رویا بودن
نطر شما نسبت به بقیه نظرها چقدر پاسخگوتر و کم خلاف ظاهر مرتکب شدن دارد و کم هزینه تر است مثلا نظریه تاویل علامه
نظریه تاویل علامه طباطبایی :
علامه تاویل را مختص به ایات متشابه نمیدانند بلکه کل قران را صاحب تاویل میداند
و تاویل را از سنخ لفظ نمیداند که مفهوم خلاف ظاهر باشد بلکه از جنس مصداق خارجی میدانند امور خارجیه عینیه
این ایات پس خود یک امور خارجیه عینیه دارد وان تاویل انهاست
نسبت اندو یعنی لفظ و تاویل ممثل به مثال است همه ایات مثل هایی هستند برای مقاصد قرانی
ایات یا انشاءست که تاویلش مصلحت این امر و نهی است
و ایات اخباری اخبار از ماضی ،تاویلش حادثه گذشته است
اما اخبار از حال و اینده باز امورو حقایق خارجیه است چه علم به ان حقایق ممکن باشد چه نباشد و فقط خدا بداند و راسخون بدانند
که راسخون به تعلیم الهی مقداری از انرا میدانند
فرق نظریه تاویلی و رویایی
یکی قران ،علم رسول خدا ست
یکی راسخون هم به تعلیم خدا میداند
انگاه علامه چند مثال برای تاویل قران میزنند
وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ (۴)
این قران اصلش و تاویلش در ام الکتاب است که در دسترس هرکسی نیست
یمحو الله مایشاء و یثبت و عنده ام الکتاب
این نظریه ی علامه بسیار سازگار درونی با خود قران دارد
این کتاب تاویل دارد که در دسترس هیچ کس نیست جز خداوند
کلام الهی است نه محمدی
وملائکه هم که واسطه اند " لایعصون ما امرهم "
در رویایی رسولانه پیامبر علم همه چیز را میداند وحال اینکه "مااوتیتم من العلم الا قلیلا"
چرا راز گشایی؟ این قدر حرف هست که حل نشده مگر اشگالات کانت حل شده جبر و اختیار حل شده
به چه دلیل این که قران یک حقایق دارد این حقیقت الزاما خواب است خوب مثل المیزان بگو تاویل است
به چه دلیل نقش محوری به بشر در وحی داده اید خود خداوند محور است
اسلام خدا محور است نه محمدی محور
چرا راز زدایی از وحی ،اصلا وحی چیز دیگری است از جنس دیگری است عالم دیگری است
اینکه داستان های خضر و موسی و خلقت ادم ..با خواب مشگلش حل میشود هیچ فرقی ندارد با تبین اینکه عالم ذر و این داستانها نمادین است یا خارجی مشگلش حل میشود نیازی به خواب و تعبیر خواب نیست
در نظم قران ،کارهایی شده که متن یک قلبی دارد و بصورت حلقه ی و اتفاقا سوره مائده که دکتر رویش مانور میدهد کسی این نظریه را پیاده کرده ونظم را نشان نشان داده نظم دارد باید پیدا کرد
مجازات قران از محسنات قران است و نیازی به خواب و تعبیرش نیست
اما راجع مطالب علمی باید گفت قران به زبان انروز سخن گفته چنانچه درباره احکامش هم باید گفت قران کتاب قانون نیست و هیچ دلیلی بر دائمی بودن احکام نیست مثال است
یا نسخ عقلی یا ثابت و متغیر اینها کم هزینه تر است
(قلت
راجع دو قول اخر نویسنده با نظر اقای کدیور یکی نیست ما ایه ی ندارید که با علم قطعی منافات داشته باشد و احکام هم با عرف منافات پیدا کند با اخلاق امروزی منافات پیدا کند قران مقدم است که خویش را تاویل کن نه ذکر را )
اینکه مشگلی پیش می اید ببریم انرا در خواب صورت مساله حل کردن است
تازه کی بخواهد تعبیر کنه با چه مکانیزمی
و حرف اخر
ایا شرح مثنوی ایشان شرح مثنوی است ایا مثنوی شرح دارد نه تعبیر انوقت قران نمیتواند شرح و تفسیر داشته باشد باید تعبیر کرد ؟
الحمدلله رب العالمین