🌹
خدا را با خلق میشناسند یا با خودش ؟!
در ذهن ما و بلکه در کتابها و نوشته ها پر از این سخن است که خدا را با نشانه ها و اثارش میشناسند  «البعرة تدل علی البعیر » 
ولی در نظر اهل البیت این اشتباه محض است اگرچه در مسیر تربیتی و اثباتی ممکن است گاه گاه حرف از دلالت اثار بر مؤثرش  سخنی رفته باشد
فَبِالْعَقْلِ عَرَفَ الْعِبَادُ خَالِقَهُمْ وَ أَنَّهُمْ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ الْمُدَبِّرُ لَهُمْ 
 
و حتی  در همین رستاست معرفت خدا بواسطه عظیم ترین ایه های وجودی یعنی امام که را نیز خود اشاره کرده اند 
ومن عرفهم فقد عرف الله ومن جهلهم فقد جهل الله ...ولَا يُعْرَفُ اللّهُ عَزّ وَ جَلّ إِلّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِنَا.
هرکس امام را شناخت خدا را شناخته و هرکه انرا نشناسد خدا را نشناخته و خدا راهی برای معرفتش بغیر از راه معرفت ما فرار نداده 
یعنی در مسیر تربیت شدن و کلاس و درس و علم، راه رسیدن به خدا راه معرفت به استادِ این راه ،محمد وال محمد است بلکه بالاتر صرط الذین انعمت علیهم 
صراطی که خدا میخواهد بودن با انهاست 
 
 
 ولی در بحثِ عمیق علمی و معرفتی و ثبوتی حرف از این میزنند که «عرفت الله بالله » ما اهل البیت ،خدا را با خدا شناختیم اما این فقط نیست تا کسی ادعا کند خصوص اهل البیت اینگونه اند ، به ما دستور داده اند شما هم اینگونه باشید که خدا را با خدا بشناسید 
قال أمير المؤمنين عليه السلام: أعرفوا الله بالله والرسول بالرسالة واولي الامر بالمعروف والعدل والاحسان.
 
ولی به این هم اکتفا نشده بلکه هر معرفتی درباره خدا که با غیر خدا باشد را  شرک شمرده اند  یعنی میفرماند هرکس خدا را با غیر خدا بشناسد مشرک است بلکه خدا را نشناخته است  
 فكيف يوحد من زعم انه عرفه بغيره ؟! انما عرف اللّه من عرفه باللّه ؛ فمن لم يعرفه به ، فليس يعرف
 
چون معرفت خدا با غیر خدا نمیشود کرد دکارت وقتی با فلسفه و روش اشتباهِ شکاکیت اش   همه چیز را در نجاستِ شک فرو برد خودش را اینگونه از این حوضِ نجس بیرون کشید که من شک میکنم پس هستم و انگاه گفته انچه من از بیرون تصور میکنم وجود دارد پس جهان خارج هم وجود دارد چرا که محال است عقل من اشتباه بفهمد الا اینکه خدا حیله گر باشد و بخواهد مرا در اشتباه بیندازد که به من چنین عقل و فهمی داده  و این خدع بازی هم از سر عجز است که در خدا راه ندارد 
 
شما دیدید که اغاز فلسفه دکارت چه طور ناخواسته به دامن خدا برگشت هنوز خدا را ثابت نکرده ناچار است برای اعتماد بر فهم و عقل خود به خدا اعتماد کند این یعنی اینکه 
اللهم  عرفنی نفسک 
خدا خودت را به من بشناس که اگر خودت را نشناسی و از تو شروع نکنم «ضللت عن دینی» ،از همه چیزم گمراه میشوم نه فقط از دینم 
الحمدلله اولا واخرا و ظاهرا و باطنا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در شنبه سی ام مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 22:36 |
🌹
مشگلی، نوعا  در خارج نیست 
مشگلات در ذهن و خیال ماست در درون ما ست سبحانک اللهم
به خداوند  که ربطی ندارد 
 
می ماند خود ما و فکر و خیال ما ، طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُم
یا به اعمال ما برمیگردد
وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ 
 
یا به نفس ما 
وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ
 
دیگران هم که جلوی ما می ایستند  از بیرون وِز وِزی میکنند  اصلا به درونِ ما و کانال وجودی ما و راه ما راهی ندارند 
هرکس هرچه میکشد از نفس خودش است  زود رنج است دیگران براش مهم اند طمع به دیگران داشته و....والا شما صمد بشو ،اَحد بشو واحد بشو کسی در شما راه ندارد دیگران با کلماتشان قلاب در درون ما و فکر و خیال ما می اندازند و ما را شکار میکنند ،انسانِ صمد و بی نیاز ،انسانِ یگانه خسی و خاشاکی و ریشه ای ندارد تا قلاب دیگران به ان گیر کند 
دیگران روی نقاظ ضعف و نیاز ما وارد شده و ما را ناراحت یا شکار میکنند 
هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى
 
گفت هر کس از هرچی ناراحت شد یعنی همان انرا ازار میدهد یعنی همان نقطه ضعف ان است و این ناراحتی تاوان مشرک بودن اوست، تاوان وارد قلعهٔ لااله الا الله نشدن است که هرکس داخل شد «امن من عذابی» 
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در شنبه سی ام مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 19:7 |
سلام 
پرندگان صفات و اخلاقیات شماست و فرار از انها یعنی تهذیب نفس و اصلاح ان صفات  و پرواز کردن شما یعنی با تهذیب نفس و دوری از  ان صفات از زمین و «اثاقلتم الی الارض » نجات یافتن 
ولاحول ولاقوه الابالله
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در شنبه سی ام مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 9:16 |
 
                                                                                   
  گاتها" يا "گاهان" تنها بخش از اوستاي قديمي و اصيلي است كه بر زبان زرتشت، پيامبر ايراني جاري گشته و به دست تواند او نوشته شده است. اين نسك بدون تغيير و تحريف حتي پس از حمله اسكندر گجستك و سوزاندن اوستا، سالم مانده و در دوره ساساني كه اوستا بازنويسي شد در دل اوستاي دستنويس موبدان جاي گرفته و هماره مقدس‌ترين بخش آن بوده است.
 
بيشتر نسك‌هاي اوستاي نوشته شده در دوره ساساني هيچ ربطي به آموزه‌هاي زرتشت نداشته و نسكهايي چون ونديداد ساخته و پرداخته انديشه‌هاي بيمار زرواني (كه باعث ثنويت و تحريف شديد آيين زردشتي در دوره ساساني شد) مي‌باشد و نسك‌هايي چون يشت‌ها نيز باقي مانده از نسك‌هاي بسيار قديمي ميباشد كه قدمت آن گاهي به ده ها سال پيش از زندگاني زرتشت و در زمان وجود آيين مهرپرستي (ميتراييسم) ميرسد كه به اشتباه به وسيله موبدان جزيي از نسك ديني زرتشتي قلمداد گشته است.
 
باري شوند عدم تحريف گاتها زبان بسيار قديمي و فراموش شده آن مي‌باشد، چون زبان آن براي مردمان دوره ميانه (زبان پهلويِ اشكانيان و ساسانيان) ناشناخته بود بنابراين فقط آن را روخواني ميكردند و چم (معني) آن‌را نميدانستند و به اين ترتيب اين نسك با ارزش و بسيار مقدس از كلام حضرت زرتشت، از فراز و نشيب روزگار گذشته و امروز به همان شكل زمان سرايش آن توسط زردشت، به دست ما رسيده است.
 
 
 
 
اخرالزمان و زردتشت                                                                                       
پیشگویی های زرتشت از آینده ایران
 
 
پیشگویی شگفت انگیزجاماسب ازاوضاع گرفتارایران درآینده ( برگزیده های از یشت ها ) :
 
گشتاسب شاه پرسید : این دین ( زرتشتی ) چند سال برقرار خواهد بود و پس از آن چه هنگام و چه زمانه ای است ؟
 
1 ) "جاماسب بیتخش " پاسخ داد : که این دین هزار سال روا باشد پس از آن مردمانی که هم پیمان شکن هستند با یکدیگر رشک و دروغ کنند و سبب شود که ایرانشهر ( مملکت ایران زمین ) به دست تازیان سپارده شود و تازیان هر روز نیرومندتر شوند و شهر شهر را تسخیر کنند . 
 
2 ) مردم ایران زمین به نابکاری - فساد - رذیلت و دروغ گرویده و از روش کردار نیکو آزرده میوشند و کناره گرفته .
 
3 ) آمار گنجهای ایرانشهر رو به گسترش می رود و زرین و سیمین ها برای فرمانروایان انبار می شود .
 
4 ) سپس همه اینها ناپدید شود و بسیار گنجهای پادشاهان ایران به دست دشمنان رسد و مرگ بی زمانه و نابهنگام گسترش یابد
5 ) همه ایرانشهر به دست دشمنان افتد و انیران ( ضد ایرانیان ) در ایران فراوان شوند به طوری که ایرانی از انیرانی مشخص نشود .
 
6 ) در آن زمان " توانگران بد اندیش" بر درویشان پیشی میگیرند و آزادگان و بزرگان ایرانهشر در رنج و سختی زندگی خواهند کرد .
 
7 ) به جایی خواهد رسید که فرزندی را که زایند بفروشند و پسر مادر را زند و برادر بر برادر رحم نکند و برای کسب خواسته های خود از یکدیگر درگیر شوند . 
 
8 ) مردان زن صفت که ناپدید بودند در ایرانشهر هویدا میشوند و دروغ گسترده میشود . همانطور که فردوسی در این باره سروده است
 
چو با تخت منبر برابر شود********* همه نام "بوبکر" و "عمٌر" شود
 
تبه گردد این رنجهای دراز **********شود ناسزا شاه گردن فراز
 
نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر********* ز اختر همه تازیان راست بهر
 
برنجد یکی دیگری برخورد******** به داد و به بخشش کسی ننگرد
 
ز پیمان بگردند و از راستی********* گرامی شود کژی و کاستی
 
پیاده شود مردم جنگجوی********** سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی
 
رباید همی این از آن آن******** زین ز نفرین ندانند باز آفرین
 
نهانی بتر زآشکارا شود********* دل شاهشان سنگ خارا شود
 
بداندیش گردد پدر بر پسر******** پسر بر پدر همچنین چاره گر
 
شود بنده ی بی هنر شهریار******** نژاد و بزرگی نیاید به کار
 
به گیتی نماند کسی را وفا ********روان و زبانها شود پر جفا
 
ازایران واز ترک و از تازیان *********نژادی پدید آید اندر میان
 
نه دهقان نه ترک و نه تازی *********بود سخن ها به کردار بازی
 
همه گنجها زیر دامن نهند *********بمیرند و کوشش به دشمن دهند
 
9 ) ( اتمسفر و هوای ) ایرانشهر رو به آشفتگی و سرمای سخت و گرمای سخت می رود و نباتات کم شود .
 
10 ) از آن پس زمین لرزه ( بوم گزندک ) در آنجا زیاد پدیدار شود و ویرانی ها به بار آورد . باران بی موقع و بی سود باریدن میکند .
 
11 ) سوار پیدا میشود و پیداه سوار میشود و دوران به دست نا اهلان و نابخردان گذرد .
فردوسی :
 
پیاده شود مردم جنگجوی******** سوار آنکه لاف آرد و گفتگوی
 
12 ) مردان روی به دلقکی و لوده گری و ریاکاری روی خواهند آورد و مردان جنگجو کم شود و نابکاری گسترش یابد و قلب ها از سنگ شود و سرداران نابکار و نالایق روی کار خواهند رفت .
 
13 ) پادشاهی و حکمرانی ایران بدست کسانی خواهد افتاد که انیران اند و در ظاهر بسیار دین مدار و آئیین و مسلک دار هستند.
 
14 ) آن تازیان با ارمیان و ترکان مخلوط شوند و کشور بلبشو و نژادها عجیب و پلید شود .
 
و . . .
 
سپس گفتگوی زرتشت با اورمزد است که آینده ایران را پرسش میکند ( از بهمن یشت ) :
 
 
 
1 ) در آن پست ترین هنگام 100 گونه و 1000 گونه و 10000 گونه دیوان ژولیده موی از تخمه خشم از راه برسند .
 
2 ) آن بد تخمان از خطه خراسان به ایرانشهر بریزند و با پرچمی با موهای ژولیده و ظاهری نا آراسته از راه میرسند که همگی مزدور می باشند .
(اگر خراسان اضافه و تحریف نباشد ممکن لست مراد زمان عباسیان ابومسلم خراسانی و یا شبیه ان باشد، نه پرچمهای سیاه که از مشرق بلند شوند ،سید خراسانی  ) 
3 ) سپس شهرها و دهها به ترتیب ویران میشوند و آنان که من اورمزد آفریدم
 
 
                                                                                              همگی در نابودی قرار میگرند .
 
4 ) آنان فریب کار بوده و آنچه که میگویند نمی کنند . و بدترین مرام و مسلک را دارند . چون از دروغ وارد میشوند . آنان به گفته های خود عمل نمیکنند و در سخن خود استوار نیستند .
 
5 ) گفتار مردان حق به آنان ناراست آید و گفتار راست آنان شک برانگیز خواهد شد . در عوض گفتار نابخردان - فتوی دهندگان ناحق و فریب کاران برای آنان راست آید .
 
6 ) در ان زمان سوگند های دروغین زیاد خورند و به زور به چیزی گواهی میدهند و به اورمزد ناسزا گویند .
 
7 ) از گناهانی که مردم کنند از هر 5 گناه 3 گناه را پیشوایان دینی کنند و آنان کسانی هستند که با نیاکان دشمن هستند و عبادتی که خود گویند انجام ندهند و از دوزخ بیمی ندارند .
 
8 ) آب رودخانه ها کاسته شود و خشکسالی رواج یابد .
 
9 ) پادشاهی و فرمانروایی ایرانشهر به دست انیران افتد و همچون سغدیان و ترکان و کابلیان و تازیان باشند . ایشان چنان فرمانروایی بدی کنند که که مرد پرهیزگار و فرد بد کنش- کشتن هردو در نزد آنان یکی باشد اعاذنا الله و ایاکم من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و من کل الشر
 
 
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 18:25 |
 
                                                         
 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (١٧)   حج                
 در سوره حج خداوند ضمن شمردن ادیان مختلف از مسلمان و یهودی و مسیحی و صبی مجوس را گویا همان زردتشتی هست را میشماردولی مشرکین را هم میاورد و میفرماید همه را روز قیامت خداوند متعال  بینشان فیصله و حکم میکند 
 
انچه منسوب به زردتشت مانده کاتها هاتها 
کاتها سرودهای اسمانی است که با کِیتها که سرودهای مقدس هندوست یک ریشه  است 
(در تحقیقات لغت شناسی ریشه لغت ایرانی و هندو یکی شناخته شد )
 
 
کاتها ۱۷هات یا فصل دارد که چون نگینی در یَسنا قرار دارد ۵فصل دارد
 
در اثر حمله اسکندر و عرب و مغول نمیتوان دقیق تاریخ زردتشت را مشخص کرد قطعا اوستا از اوست پس با تعیین تاریخ اوستا و زبان ان زمان زرتشت هم مشخص میشود 
برخی قرن ۶میلاد دانسته اند که زمان همخامنشیان چون زبانش با اوستا نمیسازد و‌چون همخامنشیان حرفیاز این پیامبر ایرانی نزده ان. پس بعید است 
قول برخی مورخین یونان  ۶هزار سال قبل از میلاد است این هم قابل قبول نیست چون مدرک ندارد
برخی یک هزار سال تا یک هزار و پانصد سال  قبل از میلاد
پرفسور میزیا
کفرج.. قبل از پرستش مهر است 
در کاتها حرف از دو خدایی نیست چنانچه در اوستای متاخر هست شاید اون دین خالی از خرافات با گذر زمان دچار انحراف شده 
... در مهر پرستی و آئین هُون رواج داشته 
در کاتها بیش از دویست بار از خداوند یکتا به اسم هورامزدا اسم برده شده یا مزدا اهورا امده 
خداوند جان و خرد هور مزد و اهورا مزدا در نوشته های هخامنشی امده 
 
با توجه به این حرفها زمان زردتشت سه هزار سال قبل از میلاد بوده حدودا 
کاتها از دسترس تحریف دور مانده چون با نظم و ترتیب بوده 
 
در کاتها زردتشت را اولین اموزگار بشر در توحید میداند 
 
میدانم که تو مرا به عنوان اولین اموزگار برگزیده ی  
این اولین اضافی هم میتواند باشد اولین در ایران اولین در اون زمان ...حقیقی نمیتواند باشد چون ادم ابوالبشر خود معلم راستی بوده 
 
ای هستی بخش دانا ای عشا و ای وهُومَن
 یعنی مظهر پاکی و راستی و مظهر اندیشه نیک و مهر ورزی 
 
اکنون سرودهایی میسرایم که قبل از ان کسی نسرایده یا جویندگان دانش مطالبی میگویم که قبل از ان کسی نگفته 
درباره خداشناسی ثلبی گوید 
ای خداوند جان و خرد 
وقتی در اندیشه خود تو را سراغاز هستی دانستم 
به دیده دل دانستم که تو سرچشمه منش پاک 
داور راستی که کردار مردمان را داوری کنی 
 
پس هم معرفت عقلی است که گفت در اندیشه 
هم معرفت قلبی که به دلم یافتم 
و هم بیان معاد است که داوری است که کردار را داوری کند 
اصول دین به نحو ساده و کلی ذکر شده 
 
این سر زردتشت است یا سیر دادن زردتست 
به نظر هردوست 
 
چون اهورامزدا  را با دیده دل دیده ام کوشش میکنم 
باسروده های ستایش توجه اش را بسوی خود جلب کنم 
 
با اندیشه و گفتار و کردار نیک 
ودر پرتو راستی و درستی 
دریافتم که اهورامزدا هستی بخش دانا و پروردگار یکتاست 
بنابراین ستایش مقدسش را به بارگاهش نیاز میکنم 
(       ز نیرو بود مرد را راستی                                ز سستی کژی آید و کاستی
ز دانش چو جان تو را مایه نیست                     به از خامشی هیچ پیرایه نیست
توانا بود هر که دانا بود                             ز دانش دل پیر برنا بود
 
                                                      بیا تا جهان را به بد نسپَریم              به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار                    همان به که نیکی بود یادگار
همان گنج دینار و کاخ بلند                       نخواهد بُدن مر ترا سودمند
فریدون فرّخ فرشته نبود                       ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دِهش یافت آن نیکویی                      تو داد و دِهش کن فریدون تویی 
                                  دوره اساطیری که حجم کوچکی از شاهنامه را در بر می گیرد، با پادشاهی کیومرث آغاز و با پیروزی فریدون بر ضحاک و به شاهی رسیدن او پایان می یابد. خردمندترین چهره ی این دوران فریدون است: فریدون فرزانه که سروش خجسته بر او فرود می آید و دارای فرِّه (شکوه) ایزدی است. فردوسی در توصیف فریدون و شیوه کشور داری او داد و جود (دهش ) را راز نیک نامی و ماندگاری او می داند  
                                  تو داد و دهش کن فریدون تویی )
 
راجع خدا امده 
 
افرینده زمین و اسمان و کرات و ...همه هستی  و تنها ستایش پرستش 
ازلی ابدی 
سرانجام و سراغاز 
همهشه حاضر و ناظر 
توانا وتیز بین بدون شریک  پدر و دوستی مهربان و..
درباره خداوند 
 
اژ خداوند خرد مرا به حقایق آشنا و به الهام را آگاه تا همه مردم به آئین راستی ارشاد کنم 
 
آزادی دینی 
 
ای مردم بهترین سخنان را بهوش  بشنوید و با اندیشه ژرف بینی بررسی
کنید  هر مرد وزن راه نیک و بد را شخصا برگزیند
 
(بشر عبادالذین یستمتون القول فیتبعون احسنه
لااکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی  )
 
پش از رسیدن روز واپسین همه برخیزید و در گسترش آئین راستی بگوشید 
                                                     
   يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (٢٥٤)بقره 
                                                         
  قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ (٣١)ابراهیم 
                                                          
اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ (٤٧)شوری
 
شفاعت در کاتها 
اهورامزدا مقرر کرده بدی از بدان و نیکی از نیکان خواهد بود 
از مکافات عمل غافل نشو گندم از گندم بروید جو زجو 
(این ربطی به رد شفاعت ندارد نیکی کردن خود یک نوع شفاعت به معنای مطلق است )
قانون عشا 
یعنی کنش و واکنش همه حا حکم فرماست همان مکافات عمل 
 
مبارزه و رهبری 
ای مزدا کسی کسی که با  توان بر علیه هواخواهام دروغ پیکار کند او جهان افرینش را برای خرد حقیقی رهبری خواهد کرد 
                                                                                              وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ (٥)قصص
                                                                                              وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا (١٦)جن 
 
کسی از هواهان دروغ حمایت کند یا برای انها ارزوی موفقیت کند از هواهان دروغ خواهد بود و کسی که درست کردان را دوست داشته و انها را ارج نهد از ان نیکوکاران حساب شود 
 
دوری از دنیا 
ای مردان و زنان کوشش کنید از دروغ که همان دنیای مادی  وسوسه کننده است پرهیز کنید از پیشرفت ریا جلوگیری کنید پیوند خود با دروغ به یکبار بگسلید  بدانید ان خوشی و سرور که از راه نادرست و بدبختی دیگران بدست اید جز رنج و افسوس نخواهد اورد 
 
خوشبختی خوشبخت کردن دیگران است 
۲.
خوشبختی برای کسی است که دیگران را خوشبخت کند 
 
گزارشی از زردتشت به روایت یک موبد 
نسبت دو خدایی ظلم بزرگی است به زردتشت بلکه او بیش از دویست بار حرف از خدای یگانه اهورامزدا میزند .در کاهها.و انچه سنبل هیر و شر است همان فرشته خویی و شیطان صلتی است که در خود انسان است و اصلا بدون خژر و شر جهان پدید نمی اید نظیر رعد و برق که از دو قوه مثبت و منفی پدید می اید  خیر انچه به نفع ماست و شر انچه به ضرر ماست و این امری است نسبی مثل داروی تریاک تا برای چه صرف شود از تعارض دو نیروی شر و خیر است که جهان هستی پدید می اید (نظیر ابن الفبا در جپود عقل و جهل میدوان دنبال کذد که در اصول کافی امده عقل از یمین عرش و جهل از بحر اجاج خلق شد و هر کذام هفتاد پنج نیرو و جنود گرفتند که به تعبیری بسط هستی است با همان تعارض خیر و شر یا بگو مثبت و منفی )
شر و خیر در نظر اکاتها یا همان کاهها  دو مطلب هم زاد است
در  یسنا امده 
ان دو گوهر هم زادی که در عالم تصور پدید امدند یکی نیکی و یکی بدی است در اندیشه و گفتار و کردار است
سِپَنتا مینو ٬   عَیگِر مینو. این اخیر در زمان ساسانی به اهرمن مینو و اهریمن دارمد این نمیتواند خالق شر و دربرابر اهورامزدا باشد‌
  نیک  و بد 
  مینو اندیشه است 
  گوهر پاک و فزاینده. گوهر ناپاک و ویرانگر
 (هم زاد بودن انها در حدیث عقل و حهل هم استفاده میشه 
 در عالم تصور انتزاعی بودنش می رساند و به تعبیر ما حدیث عقل و حهل را مثالی میکند 
 در اندیشه وگفتار و کردار هم همان فروع این حدیث تفصیل این سه قسم است والله الهادی )
 
اخر الزمان و زردتشت 
سُوشِیانت 
در هر دوره ی از زمان که بی دینی و فساد و دزدی و ظلم همه گیر شود سوشیانت ظهور کرده عالم را پر از عدل و ارامش و نیکی کند 
از این سوشیانت ها بارها امده اند و خواهند امد 
 
دروغ 
مادر تمام بدی ها و بدبختی هاست 
حرف از طرفداران دروغگو  حرف از دیو دیندارنی که مقابل دین زردتشت اند در کاتها هست 
سرانجام بعد از ده سال تبیلغ اگر چه گاه حرف گلایه در کندی است و بی ایمانی نیست تا اینکه پسر عمو وبرخی نزدیکانش به گرویده و دو سال بعد که در غرب فایده دیگر نداشت به شرق ایران و بلخ رفته گشتاسب پادشاه به دین او درامده البته بعد از بحث با علماء وارد دین به ی شده 
فرشوشتر جاماس مژدید ماه علاوه بر گشتاسب یاران خاص زردتشت‌ اند که انها را از اعضای مُغان یا انجمن برادری و آزادگی میشمارد اعضاء مغُ یا مگ یعنی بزرگ و بزرگوار و فرزانه  هستند  ریاست با خود آشوزردتشت است 
او اسرار دارد تا دانایان و اندیشمندان اول حرف او را گوش کنند و از انان به سایرین دین رسیده شود چرا که عموم مردم  تابع احساس اند و از فهم کلام دور اند 
ولی دانایان باید جاهل را یاد دهد
 
زردتشت عمر طولانی پیدا کرده در نهایت منویاتش عملی شده و دشمنانش هم حرفش گوش کردند 
خدایی کاتها زنده گوش میکند میبیند و هر کاری از او براید مردم را دشمن افسانه ی و اژدها تهدید نکند 
پرفسور میرز میگوید بهشت را زردتشت بهشت اعمال فکر و اندیشه پاک گویا میگوید همین دنیا و راستی است مرادش نه بهشت اعمال است بلکه همین که انسان با فکر و خیالی اسوده باشد البته این درست نیست معاد درکاتها قابل اثبات است
کاتها زندگی حقیقی است و پیامیری است زردتشت در حال تلاش بدون هیچ کرامت و معحزه ی 
ولی از کاتها خارج شوی در یَشت ها همین زردتشت نیم خدای افسانه ی میشود
در ابتدای کاتها یک نمایشنامه ی هست بین اهورامزدا و خدای خیر و اندیشه خیر هومن و  نیکی عشا  و روح افرینش و زردتشت وانجمن مغان هست که کی مامور رسالت شود که در نهایت زردتشت انتخاب شده 
این را میتواند شاگردان زردتشت افزوده یا بگو جنبه مثالی دارد 
در اول کاتها این معنا هم میتوان احتمال داد که بهشت زردتشت خیال ارام و راحت و جهنم  خیال نارام و زندگی جهنمی یا بگو نازندگی و بگو مردگی عرفی  است معاذالله 
 
تطبیق گوهر هم زاد نیک و بد با عقل و جهل 
در ادامه بحث دو گوهر هم زاد در یسنا امده که گوهر پاک نیکی را و گوهر ناپاک بدی را  اختار کرده 
این همان است در حدیث جنود عقل و جهل امده عقل از یمین عرش که میشود گوهر پاک و جهل از بحر اجاج‌که میشود ناپاک و سر دست جنود عقل خیر و سر دسته جنود جهل شر شد.،
 
تا اینجا یک گزارشی بود از اوستا و زدتشت 
یه مدتی جای سوال بود برام که چرا تورات و انجیل و عیسی و موسی اینقدر در قران امده اوستا و زردتشت نیامده
گذشته از اینکه چیزی از اوستا نمانده بود که رجوع به ان یا حرف از ان زده شود یعنی حرف های قران ناظر به خارج  و انچه قابل استفاده و جلو تر بردن مثل تورات و انجیل بود چنانچه در حدیث نبوی امده که سورهای طولانی را به جابی تورات و سورهای صدتایی را به جای انجیل به من دادند اما در مورد اوستا غیر از سادگی مطالبش یعنی کلاس ان سالها گذشته بود و بشر رشد کرده بود غیر از این، اوستایی نمانده بود 
می ماند یک ملتی که به ان دین گرایش دارد انهم حرف مجوس است که خداوند بین انها قیامت با سایر فرق داوری کند  
ترتیب اینها هم قابل توجه است به ترتیب اهمیت است یا زمان وقوع در خارج اگر این اخری باشد پس زمان زردتشت خیلی متاخر است غیر از ان مجوس قدیم است ولی به نظر به ترتیب اهمیت است واقعیتش هم اهمیتی در جهان دیگر پیدا نکردند چون کتابی نماند دقیقا همانکه امام صادق فرمودند کتاب و پیامبر داشتند ولی تحریف کردند و از بین بردند القصه 
خدای یگانه اهورامزدا توحید است 
سیستم عالم سیستم خیر و شر یا همان دو گوهر هم زاد در عالم تصور که میتوان حمل بر عقل و جهل و جنودش ۷۵ تا در اصول کافی امده کرده که حمل بر طبقات نفس انسان است که با هفت هفت آسمان وجود به نسبی بودن تقسیم بر میگردد
قبل از نیکی و بدی هم اگر چیزی باشد میتوان حمل بر اسماء الهی کرد 
شاید بحث اسماء و توجه با ان باعث حفظ جامعه از چند خدایی شود لله الاسماء الحسنی فادعوه بها
 روز واپسین که در کاتها دیگر یادشده قیامت  که گاهی با رنگ تجسم اعمال ذکر شده که برخی فکر کرده اند منظور بهشت کاتها ارامش خیال و جهنم عذاب روان و زندگی جهنمی است ولی پاک اشتباه میکنند مراد تجسم اعمال و بهشت اعمال است 
 سوشیانت و مهدی موعود هم دارد 
 توجه به خواص پروری و انجمن مغان و حزب و گروه دارد 
 دعا و هنر نمایی و بیان شیوا توجه شده اهورامزدا دنبال کسی است که با بازوان او دین خود را تقویت کند که زرتشت را طی مزاکراتی با کسان مختلف که میتوان زبان حال باشد انتخاب کرده واو را بیان شیوا داده 
 توجه زیاد ،روی پاکی اعمال و درون و ذهن شده و دعوت به این و پرهیز از ریا دروغ که ریشه بدی هاست شده و همراهی با این دو گروه خود انسان را همانند  همان گروه میکند چیزی مثل   تَولی و تَبری در اسلام خصوص تشیع 
 بطور کلی اوستا احکام حقوقی ندارد به انجیل بیشتر شبیه است تا به تورات چه برسد به قران ولی نشاط و سرزندگی دارد مبارزه اش بیشتر نرم افزاری است تا سخت افزاری و جهاد و شمشیر کدخدا را ببین و ده را بچاپ است کشتاسب را ایمان داده و همه را با انجمن مغان به طرف خود کشیده 
بارها در اوستا طلب شناخت و حضور خدا از خود خدا شده یعنی اللهم عرفنی نفسک 
راه کاتها عرفان درونی خداوند سیر معرفتی با اصلاح اعمال و ذهن و درون است با علم است با اللهم عرفنی نفسک و با ارنی انظر الیک معنوی و درونی است یعنی سبک عرفانی اجتماعی علمی است 
خدمت به مردم توصیه شده 
آموختن و آموختن توصیه شده 
پل چِین وَت یا پل صراط پل داروی بین نیک و بد است
 
جهنمش ابدی است بهشتش هم برای همیشه 
کسی که زردتشت را یاوری کند نیکوصورت است و خداوند او را اجر دهد و او همراه قانون عشا قانون خوب وبد خواهیم شناخت 
یعنی ملاک زردتشت هست صراط الذین انعمت علیهم .کونوا مع الصاقین استاد محوری و رنگ ولایی دارد تا کتاب محوری 
چیزی را زردتشت یاد دهد که دانا را از نادان میشناسید چیزهایی یاد میدهد که تاحال معلوم نبود 
 
زردتشت دختر خود را به ازدواج در می اورد دعا میکند برایش  و این دختر قبول کرده و سخنان در موعظه زنان و دختران دارد یعنی یک نحو اگلو سازی است برای دختران جامعه 
 
تشویق به تلاش و کوشش نه تنبلی 
بهترین چیز را برای کسی نوید دهم که مرا در اجرای دستوراتم یاری کند ولی کسی که با من دشمنی کند دشمنیش کنم 
استمداد از خدایان دیگر در کنار هستی بخش یکتا می تواند همان شفاعت یا اسماء است سپنتا مینو از این خدایان است که میتواند رسول خدا باشد صلی الله علیه واله باشد یا بحث با وسیله مرا بخوانید 
بحث اینکه ثروت محور نیست اگر فقیر کار درستی باشد باید اکرامش کرد ولی ثروتمند  طرفدار دروغ را نه
تبعیت کردار از ذهن و اندیشه 
کسی که اندیشه اش نیک یا بد باشد کردار و گفتار و وجدان او نیز خوب یا بد خواهد گراید 
  
ای خداوندا دانا بخششها را به ما ارزانی دار تا نسبت به تو دبستگی پیدا کنیم 
این هم در ادیان امده مثلا در ادعیه همین معنا امده
 
توجه به کملین که ممکن است آل محمد مرادش باشد 
کسانی که در گذشته و حال چنین بوده(اهل ایمان ) و هستند را با نام نیک یاد کرده و یعی میکنم به مقام انان برسم .
همان بهداهم اقتده و کونوا مع الصادقین 
ای جوان ترین دختر زردتشت ....
مباحثی امده که به الگو سازی برای دختر  گویا شده  
به تناسب توصیه هایی درباره زوج های جوان داده که اگر از آئین به ی تبعیت کنند ماجور و اگر از اهریمن تبعیت کنند ....
 
 
 خدایا حقایق را از اسمان و زمین عالم به قلب وجود ما با عافیت بریز «لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم» و دانستها و نادانسته ها و آشکارها و ناآشکارها را به ما بیاموز بجاه محمد واله الطاهرین اللهم صل محمد و اله 
 الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا جمادی الاولی ۱۴۳۷قم مدرسه صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
 
 
 
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 18:13 |
🌹
کلماتی که یکطرفش خداست 
امیرالمومنین علیه السلام :
قران، سبب و اتصالی است که یکطرفش در دست خداوندمتعال است و یکطرفش در دست شماست 
هرکس انرا فراموش کند سبب و اتصال خود را قطع کرده 
قَوْلُهُ ع الْقُرْآنُ سَبَبٌ بِیَدِ اللَّهِ وَ سَبَبٌ بِأَیْدِیکُمْ فَمَنْ نَسِیَهُ فَقَدْ قَطَعَ سَبَبَهُ.بحار ج ۲
 
اینقدر این کلمات و الفاظِ قران و انس با آن و حفظ ان قدرت ایجاد میکند که پل ارتباط و کانال برقراری رابطه با خداوندِ متعال است اگر ملکوتِ عالم بخواهد با شما تکلم کند چه نقطه مشترک، چه الفبا چه لغت مشترک بین شما و ملائکه و ملکوت است تا اخبار غیب را بر شما افاضه کند ؟
 همین الفاظ قرانی 
کسانی میخواهند تلویزیون و رادیوی درونی انها و ارتباط با مرکزِ ملکوت انها روشن شود سیم اتصالش و ماهواره برقراری ارتباط را در این حدیث شریف گوشزده فرموده است و انصافا حفظِ انسی نه توطی وار قران اثار عجیب و غریب دارد 
حتی صدای قران درگوش بودن و انس با الفاظ ان بخشهایی از خیال ناخوداگاه انسان یا همان ضمیرناخوداگاه او را پر میکند و نمیگذارد شیطان و اجنه در خیال متصل و منفصل او راه یابد و خانه بسازد و تخمی بگذارد
« باض و فرخ »
حتی کسانی که حفظ ظاهری قران میکنند محال است که اجنه انها را اذیت کنند 
این مؤدبه الهی است سفره گستردهٔ ادبستان الهی است خود را از ان محروم نکنیم از خدا بخواهیم از فضلش ثُم فضل آل محمد این سفره عظیمش را بر ما پهن کند و اشتهای و ذائقه ما به این غذاها عوض کند که متاسفانه یکی از مشگلات تغییر هویت ها و معاذالله مسخ تمدنی ،تغییر ذائقه هاست 
خدایا به فضلت ذائقه ما را ،حب و بغض ما را،اشتیاق ما در قران قرار بده 
آمین 
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 11:48 |
 سلام علیکم 
شخصی هست که میگه هر وقت میخوابم فک می کنم چیزی نشسته رو سینم و خفم میکنه و هر وقت تنها هستم وتنها تو کوچه راه میرم شب فک میکنم یکی داره از پشت سر نگاه هم میکنه وتو محاصره هستم
 
علیکم السلام 
زیاد ایه الکرسی، ایه اولش را بخونه 
هروقت حمام میره بعد از صابون و شامپو کل بدنش را حنا بزنه و ده دقیقه بعد با اب شستشو کنه و بیرون بیاید 
قبل از خواب ده دقیقه قران با صدای جوهره دار بخونه
تنها نباشه و شب ها روباز نخوابه .
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در چهارشنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 11:47 |
🌹
انچه با همه  انبیاء در اول نبوت با انها شرط شده 
۱)حرمت شراب در دینشان .
۲)بداء در انچه به انها گفته شده 
۳)کندر در میراثشان 
 
عيون أخبار الرضا عليه السلام ،سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ
 مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِيّاً إِلَّا بِتَحْرِيمِ الْخَمْرِ وَ أَنْ يُقِرَّ لَهُ بِأَنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ وَ أَنْ يَكُونَ فِي تُرَاثِهِ الْكُنْدُرُ. 
 
پس در همه ادیان، شراب حرام بوده چه کمش چه زیادش و انچه زیادش مست میکند کمش هم حرام است وتنها عملی که اگر برای غیرخدا انجام شود ثواب دارد ترک شرابخوری است و تنهاگناهی که اگر توبه کنی باز عقوبتش را در اخرت میبینی معاذالله شرابخوری است که به اندازه ان از نوشیدنی جهنم بیشامد یعنی شراب ،نوشیدنی جهنمی است 
 
اما بداء یا انچه خدا خواهد کند ولو اینکه خلافش به انبیاء و ملائکه گفته شده باشد «ماعبدالله بمثل البداء » خدا به مثل بداء و باز بودن  تغییر سرنوشتها پرستیده نشده پس مسیر باز است به قضا و قدر بسته نشده تکانی بخور 
 
سومی مطلب که هر پیامبری امده بر این اساس اماده و شرط شده با ان  ،این است که در میراثش کندر باشد 
. در برخی روایات آمده است که کندر برگزیده انبیاء است و مریم (ع) از آن کمک می‌جست و هیچ دودی از دود آن زودتر به آسمان بالا نمی‌رود و دودش شیطان را می‌راند و مرض را دفع می‌کند، بنابراین از آن محروم نمانید.
امام رضا علیه السلام بعد نماز صبح و تعقیبات تاطلوع افتاب ،مسواک میکردند و کندر میل میکردند 
امام رضا علیه‌السلام توصیه می‌فرمایند:به زنان حامله کندر بخورانید که اگر بچه‌ی شکمش پسر باشد با قلبی پاک، دانا و شجاع متولد شود و اگر دختر باشد، خوش‌اخلاق و زیبا می‌شود و نزد شوهرش نیز سعادتمند و خوشبخت می‌گردد. 
مادران حامله یک تا سه ماه کندر خوردن باعث تیزهوشی بچه شان میشود تاحدی که خوف پیش فعال شدن انها از سه ماه تا چهار ماه مصرف ان میرود 
امام رضا (ع) می‌فرماید: زیاد کندر بخورید و آن را در دهان نگه دارید و خوب بجوید. جویدن آن برای من، دوست‌داشتنی‌تر است. کندر بلغم را از معده می‌شوید و معده را پاک‌سازی می‌کند و عقل را قوی می‌گرداند و غذا را گوارا می‌سازد
 
حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: سه چیز حافظه را زیاد می‌کند و بلغم را از بین می‌برد، قرائت قرآن، عسل و کندر.
 
پیامبر اکرم (ص) نیز می‌فرمایند: کندر بخورید؛ زیرا همان‌طور که انگشت، عرق را از پیشانی پاک می‌کند، کندر هم سوزش قلب را می‌برد و کمر را محکم و عقل را زیاد می‌کند و ذهن را ذکاوت و چشم را جلا می‌بخشد و فراموشی را از میان می‌برد.  
 
امام علی (علیه‌السلام) نیز درباره‌ی خواص کندر فرموده‌اند: جویدن کُندر دندان‌ها را محکم و بلغم را دفع می‌کند و بوی بَد دهان را از بین می‌برد
 
در انجیل امده که یکی از هدایای ایرانیان برای حضرت مریم کندر بوده 
 
 توصیه شدن پیامبران و در نتیجه توصیه کردن امتشان    به یک خوردنی مثل کندر که این اثار را روی روح و نسلها دارد خود در دراز مدت باعث اصلاح نسل و پاک قلب یک امت میشود و سپاه عقل تقویت میشود 
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در سه شنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 8:46 |
⸠انفاق سخاوت 
                                                         
وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (١٩٥)بقره
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (٢٥٤)بقره
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (٢٦٢)قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ (٢٦٣)يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ (٢٦٤)بقره
وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (٢٦٥)بقه
وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا (٣٨)وَمَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَكَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيمًا (٣٩)إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا (٤٠)نسا
قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ (٥٣)وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ (٥٤)
توبه
وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا (٦٧)
فرقان
 الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ (٢٩)لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ (٣٠)فاطر
أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى (٦)طلاق
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (١٦)إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ (١٧)طلاق
وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ (١٠)وَلَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (١١)
تغابن
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (١٠)وَإِنْ فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُمْ مِثْلَ مَا أَنْفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (١١)ممتحنه
                                                        
 می‌فرماید، گفتم برای گرفتن، دست دراز نکنید، اما برای اعطاء و کمک‌کردن دست دراز کنید! لذا در روایت فرمود: اگر مسلمانی، همسایه‌اش گرسنه باشد، خبر نداشته باشد، مورد مذمت و ملامت است که چرا خبر ندارد و اگر خبر دارد و به او کمک نمی‌کند مسلمان نیست.[18]
 
از یک طرف می‌گوید به کسی رو نیندازید، از یک طرف می‌گوید بگردید، فقیر را پیدا کنید و به او کمک کنید، «لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ»[19] فرمود: این صدقات برای آن دسته از فقرایی  است که در راه خدا مانده‌اند و نمی‌توانند هزینه خودشان را تأمین کنند و از شدت خویشتن‌داری، کسی از فقر او خبر ندارد. دقت کنید، این دسته افراد را از سیمایشان می‌توانید بشناسید، آبرومندانه به آن‌ها کمک کنید، آنها سراغ کسی نمی‌روند، اگر شما کمک کنید خدا باخبر است.
 
«من فتح على نفسه باب‏ مسألة، فتح اللَّه عليه سبعين‏ بابا من الفقر، لا يسدّ أدناها شي‏». وسائل الشیعه، ج 6، ص 306.
 
«مَن سَألَ غیرَ اللهِ استَحَقَّ الحِرمانَ». غررالحكم، ص 193.
 
«إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَحِلُّ إِلَّا فِي إِحْدَى ثَلَاثٍ دَمٍ مُفْجِعٍ أَوْ دَيْنٍ مُقْرِحٍ أَوْ فَقْرٍ مُدْقِعٍ»، وسائل الشيعة، ج‏9، ص 447.
 
«شِیعَتُنا مَن لا یَسألُ الناسَ ولَو ماتَ جُوعاً». منتخب میزان الحکمه، حدیث 2888.
  «مَن سَألَنا أعطَیناهُ، و مَنِ استَغنی أغناهُ اللهُ». اصول کافی، ج 2، ص 138.
 
«ماءُ وَجْهِكَ جامِدٌ يُقْـطِرُهُ السُّؤالُ». حکمت 346 نهج البلاغه.
 
 امام صادق(ع): «لا تَسألْ مَن تَخافُ أن یَمنَعَكَ». أعلام الدین، ص 3.
 
ثلاثةٌ تُورِثُ الحِرمانَ: الإلحاحُ في المَسألَةِ، والغِيبةُ، والهُزءُ. تحف العقول، ص 
 
 «لَا تَقْطَعُوا عَلَى السَّائِلِ مَسْأَلَتَهُ ، فَلَوْلَا أَنَّ الْمَسَاكِينَ يَكْذِبُونَ ، مَا أَفْلَحَ مَنْ رَدَّهُمْ». کافی، ج 7، ص 240.
 . لا تَرُدَّ سائلاً ولَو مِن‏شَطرِ حَبَّةِ عِنَبٍ أو شِقِّ تَمرَةٍ لا تَستَحِ مِن إعطاءِ القَليلِ؛ فإنَّ الحِرمانَ أقَلُّ مِنهُ. نهج البلاغة، حكمت ۶۷.
 
«صاحِبُ الحاجةِ لَم يُكرِمْ وَجهَهُ عن سُؤالِكَ فَأكرِمْ وَجهَكَ عن رَدِّهِ». بحار الانوار، ج 44، ص 196.
 
«لو يَعلَمُ السائلُ ما في المَسألَةِ ما سَألَ أحَدٌ أحَداً، ولَو يَعلَمُ المَسؤولُ ما في المَنعِ ما مَنَعَ أحَدٌ أحَداً». تحف العقول، ص 300.
 
«إنّ الرَّجُلَ لَيَسألُني الحاجَةَ فَاُبادِرُ بقَضائها مَخافَةَ أن يَستَغنِيَ عَنها فلا يَجِدَ لَها مَوقِعاً إذا جاءَتْهُ». عيون أخبار الرِّضا، ج ۲، ص ۱۷۹.
 
 إِنْ أَعْطَى قُبِلَ مِنْهُ مَا أَعْطَى بِالشّكْرِ لَهُ وَ الْمَعْرِفَةِ لِفَضْلِهِ وَ طَلَبِ وَجْهِ الْعُذْرِ فِي مَنْعِهِ وَ أَحْسِنْ بِهِ الظّنّ وَ اعْلَمْ أَنّهُ إِنْ مَنَعَ فَمَالَهُ مَنَعَ وَ أَنْ لَيْسَ التّثْرِيبُ فِي مَالِهِ وَ إِنْ كَانَ ظَالِماً فَ إِنّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفّارٌ. رساله حقوقی امام سجاد(ع
«مَا آمَنَ بِي مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ قَالَ وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْيَةٍ يَبِيتُ فِيهِمْ جَائِعٌ يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». وسائل الشيعة، ج‏12، ص 130
امام صادق(ع) فرمودند: «از کسی که می‌ترسید دست رد به سینه شما بزند، درخواست نکنید»
لذا در‌خواست خود را نزد افراد مهربان و رحیم ببرید.
 
 امام صادق(ع) فرمودند: «سه چیز است که اگر رعایت نکنید شما را از رسیدن به درخواست‌تان محروم می‌کند: اصرار کردن در درخواست، غیبت کردن ، ریشخند زدن و بیهوده خندیدن.»
 
سائل را رد نکنید
 
بنابراین، از یک طرف، از درخواست کردن از دیگران نهی کرده‌اند، از طرف دیگر در مورد برخورد با سائل و سؤال‌کننده آدابی را بیان نموده‌اند. قرآن می‌فرماید: «وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ»
سائل را رد نکنید. پیامبر(ص) فرمود: سائل را رد نکنید، اگر نبود اینکه بعضی از گدایان دروغ می‌گویند؛ کسی که سائل را رد می‌کرد، هرگز رستگار نمی‌شد.
 
چون بعضی از گداها دروغ می‌گویند خدا از سر تقصیرات ما می‌گذرد که رد می‌کنیم و الا کسی رستگار نمی‌‌شد. لذا شما بنا را بر این نگذارید که گدا دورغ می‌گوید.
 
از اعطای کم، حیا نکنید
 
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: از اعطای کم، حیا نکنید زیرا دست خالی رد کردن بدتر از کم، عطا کردن است.
برای یک گدا ذره‌ذره‌ها خیلی است، نگویید کم است، به او بدهید. یا اگر کسی از تو طلب قرضی کرد، همه‌اش را نمی‌‌توانید بدهید، هر اندازه که می‌توانید کمک کنید، چون کم است، حیا نکنید. امام‌حسین(ع) فرمودند: کسی که از شما درخواست می‌کند، آبروی خود را نزد شما بُرده است، شما با رد کردن او، آبروی خودتان را نبرید و به او کمک کنید.
 
کسی از من درخواستی کند، برای برآوردن حاجتش می‌شتابم
 
امام باقر(ع) می‌فرمایند: اگر درخواست‌کننده‌ها می‌دانستند در این درخواستشان چه چیزی نهفته است، طلب نمی‌کردند. و اگر آن کسی از او سؤال می‌شود می‌فهمید در کمک نکردن چه چیزی نهفته است، هیچ کس، احدی را رد نمی‌کرد.[14]
 
 امام صادق(ع) فرمودند: کسی از من درخواستی کند، برای برآوردن حاجتش می‌شتابم، زیرا می‌ترسم از جای دیگری کارش حل شود و وقتی من می‌خواهم به او کمک کنم، حاجتش برآورده شده باشد.
«دَعوةٌ في السِّرِّ تَعدِلُ سبعينَ دَعوةً في العَلاَنِيَةِ». منتخب ميزان الحكمة، ص 198. در‌خواست کردن
 
فرد در‌خواست‌کننده هم باید آدابی را رعایت کند. امام سجاد(ع) فرمودند: اگر کسی به درخواست شما پاسخ داد، هر چه داد، قبول کنید، تشکر کنید و حق معرفتش را به جا بیاورید؛ اگر هم نداد عذرش را بپذیرید و به او خوش‌گمان باشید و بدان اگر نداده مال خودش بوده و نمی‌خواسته بدهد. حتی اگر داشت و نداد و علیه شما ظلمی کرد، نباید علیه او حرفی بزنید.
 
نباید غر بزنیم، هر چه به شما دادند، خدا را شکر کنید، خدا بیشتر به شما می‌دهد «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»[17]
 
برای کمک‌کردن به دیگران  دست دراز کنید
 
این نظام رفتاری و اخلاقی سائل و مسئول در اسلام است که اگر در جامعه جاری شود رفتار و اخلاق کریمانه، عفیفانه و ایثارگرانه‌ای در جامعه شکل می‌گیرد. از یک طرف خدا به مؤمن اجازه نمی‌دهد به سادگی اظهار فقر کند، از طرفی به مؤمنین دستور می‌دهد کریم‌المراجعه باشید. کسی به شما مراجعه کرد او را رد نکنید و از طرف دیگر به مؤمنین سفارش می‌کند، بگردید، فقرا را پیدا کنید و به آنها کمک کنید.
 
می‌فرماید، گفتم برای گرفتن، دست دراز نکنید، اما برای اعطاء و کمک‌کردن دست دراز کنید! لذا در روایت فرمود: اگر مسلمانی، همسایه‌اش گرسنه باشد، خبر نداشته باشد، مورد مذمت و ملامت است که چرا خبر ندارد و اگر خبر دارد و به او کمک نمی‌کند مسلمان نیست.
 
از یک طرف می‌گوید به کسی رو نیندازید، از یک طرف می‌گوید بگردید، فقیر را پیدا کنید و به او کمک کنید، «لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ»
فرمود: این صدقات برای آن دسته از فقرایی  است که در راه خدا مانده‌اند و نمی‌توانند هزینه خودشان را تأمین کنند و از شدت خویشتن‌داری، کسی از فقر او خبر ندارد. دقت کنید، این دسته افراد را از سیمایشان می‌توانید بشناسید، آبرومندانه به آن‌ها کمک کنید، آنها سراغ کسی نمی‌روند، اگر شما کمک کنید خدا باخبر است.
 
امام حسین(ع) هرگز برای خود طلب آب نکرد
 
 امام حسین (ع) در واقعه کربلا و آن شرایط سخت، با اینکه آنقدر تشنه بودند که آسمان را دود می دیدند؛ هرگز برای خود در‌خواست آب نکردند. حضرت در آنجایی که از شدت فشار واجب بوده، از دشمن برای علی‌اصغر(ع) طلب کردند که آنجا هم او را شرمنده رباب کردند.
 
یک جای دیگر هم از امام حسین(ع) طلب آب شد. آنجا که علی اکبر(ع) از ایشان طلب آب کرد.
 
روایت فرمود: اگر چیزی ندارید، چیزی به درخواست کننده  بگوئید و دلش را خوش کنید،  لذا حضرت فرمود: «هات لسانک»، زبانت را جلو بیاور. نمی‌خواست علی اکبر(ع) را همینطوری رد کرده باشد. 
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا 
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 18:38 |
قدر اندزه هندسه .تقدیر .خلقناه بقدر�
قدر اندزه هندسه .تقدیر .خلقناه بقدر 
 
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ (٤٩)قمر 
به قدر و اندازه همه چیز را خلق کردیم 
   وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (٥٠)
هندسه عربی شده اندازه فارسی است که درستش هَندَسَه است گرفته شده از اَندَزَه
این لایه اول معناست که همه چیز هندسه ریاضی دارد این سخت افزار هستی است نرم افزار ها دارد 
این عالم تو در تو  قلب در قلب است که هر هندسه ی خود یک هندسه دارد و همینطوروَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ (١١)وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ (١٢)لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ (١٣)زخرف 
                                                  
وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ (٢٧)شوری 
                                            
 وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ (١٨)فَأَنْشَأْنَا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ لَكُمْ فِيهَا فَوَاكِهُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ (١٩)وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ (٢٠)وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ (٢١)وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (٢٢)مومنون
َّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ (٢٣٦)بقره
                                                     
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ...انعام
 
     هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (٥)یس
                                                          
أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ (١٧)رعد
                                                         
 اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ (٢٦)رعد
 
 
     وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (٢١)حجر
 
 
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ (٦٠حجر)
 
 
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (٧٥)نحل
 
                                                       
  ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى (٤٠)طه
 
 
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (٨٧)انبیا
 
                                                     
     يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ (٧٣)مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (٧٤)حج
 
 
الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا (٢)فرقان
 
                                                         
  إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (١)وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ (٢)لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (٣)تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (٤)سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (٥)بینه
 
 
      أَيَحْسَبُ أَنْ لَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ (٥)يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُبَدًا (٦)بلد
 
  فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ (١٥)وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ (١٦)كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ (١٧)فجر
 
 
   سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى (١)الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى (٢)وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (٣)وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى (٤)فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَى (٥)سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى (٦)
اعلی
 
   مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ (١٨)مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ (١٩)ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ (٢٠)عبس
 
 
 أَلَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ (٢٠)فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَكِينٍ (٢١)إِلَى قَدَرٍ مَعْلُومٍ (٢٢)فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ (٢٣)مرسلات
 
     قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا (١٦)وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا (١٧)انسان
 
 
   إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ (١٨)فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ (١٩)ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ (٢٠)ثُمَّ نَظَرَ (٢١)ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ (٢٢)ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ (٢٣)فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ (٢الْقُرْآن                                                        وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن....مدثر
 
 
 لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا (٧)نساالقصری
 
   وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا (٢)وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا (٣)نساالقصری
 
 لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (٢٩)حدید
 
  نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (٦٠)عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ (٦١)واقعه
 
  وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ (١٢)قمر
 
 لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (١٢)شوری
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 18:26 |
بسم الله الرحمن الرحیم 
 
زردتشی گرای از قران 
 
در  متنی پرشور ناسیونالیستی که از قران استدلال کرده فقط دو آیه است که باید جواب داده  
اول اینکه هر رسول به لسان قومش امده 
پس رسول ایرانی باید به زبان پارسی باشد 
و همچنین قران عربی برای امت عرب است 
دوم اینکه قران برای انذار قوم پیامبر و حول و اطراف مکه است نه ما ایرانی ها 
 
قبل از اینکه وارد بحث شویم باید این را بگویم که شما که حرف الله را از قران فهمیدید و  حقانیت زردتشت را از قران فهمیدید قطعا باید محمد رسول الله و قرانش را معصوم بدانی والا احتجاج به ان نمیشود کرد 
خوب اگر رسول الله معصوم است که قران هم این را میگوید به اتفاق همه میگویند محمدرسول الله برای خسروپرویز و برخی سران دول غیر عرب نامه نوشت و انها را دعوت به اسلام کرد اگر اسلام مخصوص به عربها بود این نامه نوشتن ها درست نبود ؟ وشما چون دارید به قران استدال میکنید و حرف الله را از قران در میاورید اگر بگوید این کار محمد درست نبود اشتباه کرده شاید این ایه هم که شما استدال میکنید برای حقانیت زردتشی شدن ایرانیان درست نباشد بالاخره این احتمال خطاء و اشتباه به همه کارها و حرفهای رسول الله سرایت میکند 
 
پس خود عمل رسول خدا در دعوت غیر عرب من جمله ایرانیان و خسروپرویز به دین اش شاهد قطعی است که دینش مخصوص عربها نبود
 
قران هم صراحتا می گوید این قران نذیر برای همه بشر است هدایت برای عالمین است در سوره مدثر امده 
نَذِيرًا لِلْبَشَرِ (٣٦)لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ (٣٧)
 
باز در سوره ال عمران اینکه ملت حنیف ابراهیم که اسلام است و اثار اسلام مثل مکه را هدایت برای عالمین میداند نه فقط عربها 
قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (٩٥)إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ (٩٦)
 
باز در سوره انعام ذکری بودن قران و باعث پند بودن انرا برای عالمین میداند نه عربها
أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ (٩٠)
در سوره انبیاء رسول الله رحمت برای عالمین دانسته نه عربها فقط
 
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (١٠٧)
 
 
در ایه اول سوره فرقان ،قران را باعث انذار برای عالمین دانسته 
 
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا (١)
 
باز در سوره زمر قران را برای عالمین نه عربها باعث ذکر و یاد اوری  دانسته 
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ (٨٦)إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ (٨٧)
 
در سوره الحاقه نیز همین معنا امده 
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ (٥٢)
 
باز در سوره افطار هم همین معنا امده 
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ (٢٦)إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ (٢٧)لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ (٢٨)
 
پس قران هم پیامبر و هم خود قران را هدایت و باعث انذار برای عالمین می داند نه فقط عربها  
 
می ماند جواب ان دو ایه 
 
اولا هر عاقلی برای بار اول میخواهد دین را برنامه ی فرهنگی  تاسیس کند در جای که پیامبرش و فرستاده اش  با مردمش هم زبان است تاسیس میکند چه برسد خداوند که اساس عقلاءست والا میشود من گنگ خواب دیده عالم همه کر من عاجز زگفتن و خلق عاجز ز شنیدن 
 
تازه فرق است بین اینکه پیامبر هر قومی به زبان خود اون قوم است و بین اینکه دایره رسالت اون پیامبر کجاست بله رسول ابتدائی برای ایرانیان بیاید قطعا به زبان فارسی می اید لکن حالا که دین جا افتاد ایا مخصوص به ایرانیان است؟ اصلا مگر حقیقت رنگ زبان و ملیت دارد؟
اینکه قران فرموده تا انذار بدهی قومت را و کسانی که حول ان ها هستند یعنی مکه و مدینه عربستان یعنی 
 
این ایه در صدد بیان مراحل تبلیغ است والا ایه دیگر میگوید وانذر عشیرتک الاقربین انذار کن خویشاوندان نزدیک را پس اگر همین ایه را بگیری قران قران فقط برای خویشاوندان نزدیک پیامبر است در حالی که قطعا باطل است گذشته از اینکه ایات جهانی بودن قران و انذار پیامبر را ما ذکر کردیم و تازه عمل پیامبر که ادری بما فی البیت است دعوت همه سران گشورها ،عرب و غیر عرب به اسلام بود 
 
نکته پایانی اینکه لازم نیست دعوت کنید که زنان  روسری از سر بردارند و مردان ریش تراشند و عربها و ..را از ایران بیرون کنند چون قبل از اینکه شما به این خوابها آشفته خود برسید کارتان ساخته است ایرانی به صراحت ایات قران حق گراست نه ملی گرا در اون ایه ای که در رساله مغرضانه تان اورده بودید هم امده که قران میفرماید اگر قران به عجمی نازل میشد شما عربها ایمان نمی اورید یعنی قران را عربی نازل میکنیم لکن عجم ها ،ایرانی ها ایمان اوردند ،انها را محب خدا و مجاهد فی سبیل الله و اینکه از سرزنش سرزنش کنندگان ابایی ندارند 
الحمدلله اولا و اخرا وظاهرا و باطنا 
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 18:16 |
🌹🌹
    طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ، نور  
درباره روحیه پدر و مادر و فرزندان و فرزندان با هم در خانواده این دو سه کلمه قران چقدر کوتاه و راه گشاست 
    غیر از اوقاتی که زن و شوهر با هم خلوت کرده اند و لباس از تن دراورده اند که باید بچه ها اذن بگیرند در غیر اینصورت قران میفرماید بچه ها طواف کنند بر شما باشند و بعضی رو سر و گله بعض دیگر باشند چه صحنه زیبایی از انس خانوادگی هم با پدرو مادر و هم خواهر و برادری 
طواف کنند بر شما و بعضی بر بعض   
                                              باید بچه ها را الگوی تفکری برایشان بود 
مثلا میگه فلان چیز را برام میخری بگو‌صبر کن چند لحظه فکر کنم 
واین جمله را وقتی بگید که جواب مثبته والا اگه جواب منفیه اثر بدی درباره تفکر روی بچه میذاره
بچه هارا زیر هفت سال نگویید چه غذایی بکش بگید هرچه دوست داری بکش
امر و نهی زیاد خوب نیست مثل سوهان روح است بهتر است با بچه کاری بکنیم و بگوییم که حرف خود را از دهان او بیرون اوریم 
منفی با او حرف نزنیم او را کمک به عصیان کردنش و راه خود رفتن نکنیم «لایجرمنکم شقاقی »شود 
نگوییم تلویزیون دیدن تو تمامی نداره 
میگوید نه نداره 
 نگویید مَشقاتا نمینویسی 
میگه نه نمیخام بنویسم 
بلکه او را با سوالهایی تشویق به فکر کردن و اینکه همان که ما میخواهیم بکند بکنیم 
ببین، بین چند کار کدوم را انجام بدی خوبه؟بخوابی تلویزیون ببینی نماز بخونی واحتمال عواقب هرکدام را هم بگویی 
 
ما باید چند واحد تربیت کودک برای زنان ومردان بگذاریم و حتما برای مادران فعلی و اینده بسیار لازمه
 
تشویق، الگو سازی عملی تنبیه ..هیچ کدام برا بچه جواب نمیده اگه   هروقت عصبانی میشی تنبیه کردی اگر بچه ببیند شما مخالفت نفس کردید میفهمد
 
وماتوفیقی الابالله علیه توکلت و الیه انیب
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 18:1 |
🌹
چقدر این حدیث قشنگه
 
هرکس به هرچی بَلد هست عمل کند ،انچه بلد نیست را کفایت میشه 
أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ کُفِیَ مَا لَمْ یَعْلَمْ. 
 
امروزه دچار عمل زدگی شده ایم مثل ادمهای تشنه از این سو به ان سو برای ابِ علم میدویم همه چیزِ خود را در علم میدانیم ولی در حالی که مشگل عمل است 
«صدر اسلام اگه یک دهم انچه میدانستند را عمل نمیکردند هلاک میشدند ولی اخرالزمان اگه یک دهم انچه بلد هستند را عمل کنند نجات می یابند »نه اینکه اخرالزمان کار سخت شده البته سخت هست ولی حدیث ناظر به علم گرای اخرالزمان است که اگر یک دهم ،هم عمل بود نجات می یافتند  
کار از عمل براید دوصد گفته چون نیم کردار نیست 
امروزت باید بهتر از فردا باشد با عملت دنیا و اخرت و قبرت و زندگیت ساخته میشود با التماس دعا کار حل نمیشه  امروز تا فردا ،فردا تا پس فردا کار حل نمیشه یک نفر  فقط مشگل شما را حل میکنه اونهم خودت هستی 
گفت تو کمپ ترک اعتیاد ،اجلکم الله 
اولین حرفی که یاد میدهند این جمله است 
اگر خودت بخواهی میشود واگر نخواهی عالم هم بسیج شوند نمیشود 
استاد و دوست و خانواده و جامعه و ..اینها همه حرف است خودت وعزمِ راسخت کار را تمام میکند 
 پادشاهی دچار مرض گل خوری بود هرچه کردند مداوا نشد وزیری در ملأ عام گفت من این دواء را دانم  پادشاه گفت بگو او در حضور رؤسای مملکتی و بزرگان  گفت دوای دردتان ،ارداه ملوکانه شماست که دیگر ترک کنید 
این جمله پادشاه  را تکان داد گفت دیگر نمیخورم 
حال مشگلات ما یک اراده ملوکانه ما را نیاز دارد 
انچه بلد هستیم عمل کنیم 
اب در کوزه ما تشنگامان میچرخیم 
این کوزه خودت توست 
این اب علم توست 
پس چرا دنبال سرابهای بیرون میچریم 
اگر به انچه دانی عمل کنی ،انچه ندانی را کفایت شوی »
ولاحول ولاقوة الابالله
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در یکشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 14:24 |
سلام عليكم استاد یکی از دوستان صبح ساعت 7 نزدیکی میکنه در حد دخول فقط و إرضاء نشدن و بعد 5 دقیقه بچه ش بیدار میشه که باید مادرش شیرش بده الان این زن و شوهر نجس هستن و غسل برشون واجبه یا خیر و نماز ظهر و مغرب که خواندن چی میشه
 
علیکم السلام 
غسل جنابت یا با خروج منی یا با دخول حشفه لازم میشود 
چون دخول شده غسل دارد و نمازی هایی که بدون غسل خوانده اند را دوباره بخوانند 
ولاحول ولاقوة الابالله
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در یکشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 0:23 |
 سلام علیکم
عید تون مبارک 
اسعدالله ایامکم
 یه دختر بچه ای هست که شب می خوابه نصف شب بیدار میشه گریه میکنه را 
ه حلش چیه؟؟
 
علیکم السلام 
مبارک باشه 
احتمالا دل و رودش خوب کار نمیکنه 
شب غذای سرد و سنگین نخوره غذاهای گرم بخوره خرما یا یک قاشق چی عسل اخر غذا بخوره ،مقداری هم راه بره .غذاش هم دو ساعت قبل خواب بخوره 
بهش یاد بدند ایة الکرسی بخونه و بخوابه یا براش بخونند 
 
ملافه یا پتو روش بندازه بدون پوشش نخوابه 
ولاحول ولاقوة الابالله
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در شنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 23:28 |
🌹🌹🌹
امام رضا علیه السلام و الصلاة 
عبادت هفتاد قسم است و شصت و نه قسم آن ،رضا و تسلیم است به خداوند و رسول او و صاحب امر 
 
عَنِ الرِّضَا ع أَنَّ الْعِبَادَةَ عَلَی سَبْعِینَ وَجْهاً فَتِسْعَةٌ وَ سِتُّونَ مِنْهَا فِی الرِّضَا وَ التَّسْلِیمِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأُولِی الْأَمْرِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ. 
روی الصفوانی فی کتابه 
---------------
 
میلاد حضرت سلطان سریر ارتضی امام رئوف سلطان علی بن موسی الرضا علیهما السلام 
 مبارک 
🌹🌹🌹
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در شنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 18:43 |
 
سلام حاج آقا .برادر من مو کاشته.و دکتر بهش گفته که حتی دستشم نباید با مو های کاشته شده و پوست سرش برخورد کنه واسه همین الان میخواد وضو بگیره نمیدونه باید چ کار کنه. دکترش گفته ک ب مدت دوهفته هیییبچ چیزی نباید با سرش برخورد کنه.یا حتی کشیده بشه و اینا!خواستم ببینم باید چ کار کنه واسه مسح سر چ کار کنه؟
 
: علیکم السلام 
اگه جلوی سرش تماما اینجوریه تیمم کنه
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در شنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 14:15 |
🌹
امر ما صعب است و فراری، جزء ملک مقرب و نبی مرسل و مومنی که امتحان پس داده انرا نکشد 
 
 
این همان حدیث معروف «امرنا او حدیثنا صعب مستصعب لایحتمله الا ملک مقرب او ..»
در برخی روایات امام عسکری علیه السلام این حدیث را اینگونه معنی کرده اند که ملک مقرب نمیتواند انرا تحمل کند تا اینکه انرا به ملکی مثلش خارج کند با ان بحث کند و درباره ان گفتگو کند همچنین پیامبر مرسل و مومنِ امتحان پس داده انرا به مثل خودش مطرح کند  یعنی از فرط شیرینی تاب تحمل ندارد
 اینقدر مناظره و گفتگو و جلسات علمی اثر گذار است 
 
فی معانی الاخبار 
الْمَلَکَ لَا یَحْتَمِلُهُ فِی جَوْفِهِ حَتَّی یُخْرِجَهُ إِلَی مَلَکٍ مِثْلِهِ وَ لَا یَحْتَمِلُهُ نَبِیٌّ حَتَّی یُخْرِجَهُ إِلَی نَبِیٍّ مِثْلِهِ وَ لَا یَحْتَمِلُهُ مُؤْمِنٌ حَتَّی یُخْرِجَهُ إِلَی مُؤْمِنٍ مِثْلِهِ إِنَّمَا مَعْنَاهُ أَنْ لَا یَحْتَمِلَهُ فِی قَلْبِهِ مِنْ حَلَاوَةِ مَا هُوَ فِی صَدْرِهِ حَتَّی یُخْرِجَهُ إِلَی غَیْرِهِ. 
 
---------------
 
البته نباید  به هرکسی بگوید   باید به کسی مثل خودش، اخ خودش باشد مشاکلش باشد 
برماست که جلسات معارفی را بین خود زیاد کنیم ائمه فرمودند در خانهایتان  همدیگر را ملاقات کنید و حدیث برای هم بگویید که احیاء امر ماست خدا رحمت کند کسی که امر ما را زنده کند 
«تزاوروا فی بیتکم ...»
 
معنی مخفی دیگر در حدیث این است که ملائکه غیر مقرب و انبیاء غیر مرسل ولایت ائمه را قبول نکرده اند و همین مطلب در نقلهای دیگر تصریح شده و حتی علت گرفتن بالهای فُطرسِ ملک، نیز قبول نکردن ولایت بلکه اباء ان یعنی رد شدید ان دانسته شده که با تولد امام حسین و قبول فطرس ولایت امیرالمومنین را ،باعث بازگشت بالهایش شد 
پس در ملائکه درجات زیادی هست وقتی ولایت عرضه شد (در عالم ذر و اشباح و اظله خواه این عوالم  تقدم زمانی داشته باشد، خواه رتبی) هر که قبول کرد مقرب و احسن شد 
از ملایکه هرکس ولایت را قبول کرد مقرب 
و از انبیاء هر که قبول کرد رسول شد 
و از درختان هر که قبول کرد میوه دار انهم میوه شیرین 
و از معادن هر که قبول کرد طلا و نقره و جواهرات قیمتی شد
 و از حیوانات  هر که قبول کرد حلال گوشت شد و هکذا 
 
این سخن شنیدنش و قبولش جداً صعب مستصعب است 
اینکه کسی زورش نیاید از انچه خدا با خوبان خودش کرده زورش نیاید معاذالله از انچه خدا با آل محمد صلی الله علیه و اله و امیرالمومنین کرده ،جزء حسد کننده به «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»نشود 
اگر زورش بیاید یعنی گِلش از این گل نیست  امتحان پس نداد ،حالا یا میگوید ما نیستیم  امتحان تمام میشود بلاء و سختی زندگیش تمام میشود  مثل سنی ها رفاه و خوشی برایش می اید
 یا اگر جانش هنوز طالب علو است اگرچه زبانش چیز دیگر میگوید ولی در اعماق وجود میخواهد بالا برود به قله برسد وارد قلعه بشود قلعه و حصن  «لا اله الا الله » این قله  را حالا  یا با بلاء  معاذالله پشت سر میگذارد تا بال و پرش معاذالله ریخته شود و هارت و پورتی نداشته باشد ناخلاصی ولایت غیر برود  زورش از فضل خدا  دادن به علی و ال علی ،نیاید و الف در دریای بلاء خم شود قامتش تا دال شود و متواضع 
 
یا قلب اش را مجتمع کند «مدینة الحصینه ای قلب المجتمع» نرم افزاری برود
 
یا اخلاقش را خوش کند سینه اش را پاک کند با اخلاق برود «صدور المنیره ...»
 
خلاصه ،خلاصهٔ برگه امتحانِ هستی از این قرار است ،سوالهای گنگورِ خدا لُو رفت ،اما لو رفتنی نیست چون علمی و ذهنی نیست که رو برگه جواب بدید معرفتی و گل و سرشتِ وجودتوست مقداری از این برگه سرشت ات نوشته شده و مقداریش مانده ،ببین میتوانی باقیمانده رمقی که در جان و عمرت داری  خودت را  عوض کنی  یا بالاتر و بالاتر روی 
تعالوا 
فلیتنافس المتنافسون 
وقت جِد است شوخی نیست 
دنیا مِضمار است میدان مسابقه است 
اگر با اینها نشد یک راه دیگه هم هست «فاسئلوالله من فضله »
مثل فُطرس بذار با امام حسین حلش کن 
السلام علی شهید الشهداء 
السلام علی اسیر الکروبات 
السلام علی من دفنه اهل القری و رحمة الله و برکاته
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در شنبه بیست و سوم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 12:57 |
🌹
خیر دنیا و اخرت به نظر امام رضا علیه السلام 
 
وقتی مردم این طرف و اون طرف رفتند تو به طریق ما بجسب 
هرکس  ملازمِ ما شود ،ما ملازمِ او میشویم ،هرکس از ما جدا شود ما هم از او جداشویم معاذالله
 کمترین چیزی که انسان را از ایمان خارج میکند این است که به یک سنگ ریزه بگوید هسته خرماست و بدان اعتقاد پیدا کند  و هرکس خلاف ان گوید از ان بیزاری جوید 
حفظ کن انچه گفتم که خیر دنیا و اخرت را برایت جمع کردم 
 
إِذَا أَخَذَ النَّاسُ یَمِیناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِیقَتَنَا فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ إِنَّ أَدْنَی مَا یُخْرِجُ الرَّجُلَ مِنَ الْإِیمَانِ أَنْ یَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ ثُمَّ یَدِینَ بِذَلِکَ وَ یَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ احْفَظْ مَا حَدَّثْتُکَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَکَ فِیهِ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. 
🌹
اینکه فرمودند هرکس ملازم ما باشد ما ملازم او شویم و هرکس جدا شود جدا شویم،بسیار قابل توجه است 
درجات ایمان به میزان جسبیدن ما به اهل البیت است بگو به خداست  ،یعنی از طرف ما شروع میشود
 اینکه گفتم خود را سفت نگیر بیا جلو بچش  یعنی همین به میزانی که خود را در دامن خدا و ائمه انداختی و ملازم انها شدید و مشگلی ندیدی زخمی ندیدی مانعی ندیدی  انها اینگونه به تو میجسبند و ملازم تو میشوند ،بهمین راحتی ،«کماتدین تدان» 
درست است که گناه «یعلم ماجرحتم بالنهار» است زخم میکند انسان را ولی هنر یقین اینست که زخم نمیبیند فرمود هر کاری کردید پشت به ما نکنید دلت را با خدا با اولیاء نرم کن ،حاجت ات را داد نداد حیف است که دلت با او خدشه دار شود همه دنیا به این خدشه نمی ارزد استغفار ریختن خدشه های دلت توست با خدا 
کسی از امام پرسید من در نظر شما چگونه ام فرمود انگونه که من در نظر تو ام 
  استعاذه به خدا یعنی همین جسبیدن تو به خدا و انگاه خدا هم بنده اش را رها نخواهد کرد 
سر رشته نگهدار که نگه دارد 
«الذین یومنون بالغیب» نیز همینگونه است 
اگر ایمانت به خدا ایمان غائبان باشد همانقدر کاربرایت میکند اگر ایمان صادقانه بلکه حاضر گونه بود بمثل خدای  حاضر برایت کار میکند تا چه خدایی درست کرده باشی 
پرسید چرا دعاهای ما مستجاب نمیشود فرمودند چون کسی را میخوانید که نمیشناسید 
همه چیز از خودت شروع میشود و همه چیز به خودت ختم میشود خیر را از خودت شروع کن و شر و سوء ظن را به خودت ختم کن 
«ان عدتم عدنا »
«فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُم »
 
گفت و چه خوش گفت 
خودت مزرعه و زرع و زارع وجود خودت هستی
 «قد افلح المومنون »
فرمود بهشت را ملائکه با مصالحی که اینجا برایش میفرستی میسازند والا زمین بهشت قیعان و بایر است 
بجسب به دین و دور مشو که اندک ،اندک با حلوا ،حلوا دهان شیرین شود «من یقترف حسنة نزدفیها حسنا »
معنی «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» یعنی همین 
بکوش تا بنوشی 
ملازم شو تا ملازم شود 
اندک اندک جمع مستان میرسد 
اب زنید راه راه هین که نگار میرسد 
مژده دهید باغ را که بوی بهار میرسد 
اب بزن دلت را 
مژده بده دلت را 
بُو بکش «لقد هدیتم ان اهتدیتم » منتظر امدن باش می اید جا باز کن می اید ،افضل اعمال انتظار فرج است بگو میشود بگو درست میشود بگو می اید ،می اید 
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در پنجشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 12:1 |
🌹
به بچه های خود چیزی یاد بدید که مرجئه انها را از راه بدر نکنند 
الخصال فِی الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلِّمُوا صِبْیَانَکُمْ مَا یَنْفَعُهُمُ اللَّهُ بِهِ لَا یَغْلِبُ عَلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ بِرَأْیِهَا. 
امیرالمومنین فرمودند به بچه های خود یاد بدید انچه را خدای بواسطه ان نفعشان دهد ومرجئه بر انها غالب نشوند
 مرجئه فرقه ی بود که میگفت اعتقاد کافی است و عمل نیازی نیست 
امروز متاسفانه بوی مرجئه گری از برخی حرفهای مداح ها و جلسات به مشام میرسد باید مواظب بود امام میفرماید ما شما را از خدا بی نیاز نمیکنیم ،خدا با کسی خویشاوندی ندارد به خدا سوگند کسی به ولایت ما نمیرسد الا به ورع و دوری از گناه ،الا به عمل «لاتنال ولایتنا الابالورع او بالعمل»
یا به برخی سادات که میگفتند ما با گناه عذاب نمیشویم و بهشت میرویم حضرت فرمودند پس تو از امیرالمومنین گرامی تری ،چون او با عبادت و ورع و تلاش ،خدا به بهشتش میبرد و تو گناه هم میکنی خدا باز تو را به بهشت میبرد توباید از علی هم نزد خداوند  گرامی تر باشی که گناه ات هم مانع بهشت رفتن نیست 
متاسفانه عمل برخی از عزاداری ها بو مرجئه به خود گرفته تا دم صبح عزاداری میکند و اصلا نگران نماز صبح نیست یا یک دهه کفش های خود را برای عزادری از پا درنمی اورد و امام حسینی که جواب نمازهای نخوانده او را ندهد معاذالله قبول نداره ،مال حرام ...یا در تعذیه ها ... در حالی که خود امام درهم شطیطه را فقط قبول میکنند و بقیه را میگویند مال حرام است و ما بدان نیازی نداریم و صبح عاشورا امام میگویند هرکس حق الناس دارد اینجا نیاستد برود و ظهر عاشوراء وسط میدان جنگ ،نماز جماعت میخوانند و شب عاشورا تاصبح حرف نماز بود و قران «دوی کدوی النحل» حضرت علی شبی هزار رکعت نماز میگذارد و امام رضا پیراهنی به دعبل دهند که هزار شب ،هر شب هزار رکعت نماز در ان خوانده اند انوقت کسی به اسم شیعه بودن این ائمه بخواهد در عمل کوتاهی کندمیشود؟ 
خلاصة اینکه چیزی باید به بچه یاد داد که بچه ها را از این خطر ایمن گرداند و ان چیست ؟فقه است احکام است حقیقتا فقه تعبد میاورد همین رساله عملیه ،ای کاش خانواده برای اموزش این رساله در خانه برنامه داشت مسابقه داشت ،ای کاش کانون فرهنگی برای اموزش رساله در این تابستانها یا اردوها و کلاسها سهمی هم برای این رساله میگذاشتند همه ش کلاس زبان و شنا ...نباشد هیات ها چند مساله از این رساله را یاد میدادند 
چه چیز باعث تعبد است زندگی اهل البیت و عبادت و ورع و جدیت انها ،اموزش اینها را باید به بچه ها سرلوحه کرد
القصه  حضرت امیر فرمودند یاد مرگ چنان جدیتی به من داده که هیچ گونه لعب و شوخی در من راه ندارد یک چنین راد مرد و انسان قاطع و محکمی 
 
تا اینجا دید ما نسبت به مرجئه در حدیث  موضوعیت داشت ولی ممکن است کسی بگوید مرجئه مثال است، هر زمان باید به بچه ها چیزی یاد داد که فرق ضاله و منحرف انروز نتواند انها را منحرف کند دیروز مرجئه بوده امروز چیز دیگر و فردا چیز دیگر 
این حرف بعید نیست ولی مرجئه گری و اتکال به اعتقاد و محبت همیشه کم و زیاد بوده لذا خصوصا توصیه شده 
الحمدلله اولا و اخرا و طاهرا و باطنا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در پنجشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 10:50 |
 سلام 
در خواب مادرم برایم داستان به دنیا اوردن مرا تعریف می کرد و من داشتم در همان خواب تمام تصاویری را که مادرم تعریف می کرد می دیدم مادرم گفت ک وقتی من داشتم یه دنیا می امدم نا گهانی پشیمان شده و قبل ب دنیا امدن من از اتاق عمل خارج شده .من هم از او ناراحت شدم ک چرا ناگهانی خارج شده و مرا به دنیا نیاورده.بعد دیدم ک در خانه ی پدر بزرگ مرحومم هستم و پدر بزرگم روی صندلی ای شبیه ویلچر نشسته به سمتش دویدم و دستانش رو بوسیدم و کنارش نشستم و میخواستم با او درد دل کنم. در ان زمان فکر می کردم پدر بزرگم دوباره زنده شده است.پدر بزرگم ب من گفت مادرت برای به دنیا اوردنت سختی زیاد کشیده از او ناراحت نشو و انگار ک  چشم راستشان را یک حاله ی سفید رنگ پوشانده بود. بعد من پایه ی صندلی ای را ک پدر بزرگم روی ان نشسته بود محکم گرفتم و چشمانم را بستم و انگار ک در خواب دوباره لحظه ای به خواب رفتم و یک فردی را. دیدم ک صورت وحشتناکی داشت و من حس می کردم. ک او شیطان است  و به سمت من می امد.از خواب پریدم و دیدم ک پدر بزرگم روی صندلی نیست به شدت ترسیدم و به اتاقی ک در ان خاله و مادرم خواب بودند رفتم و. ان ها را در حالی ک ترسیده بودم بیدار کردم و ازشان پرسیدم ک پدر بزرگم کجاست خاله ام از شدت ترس و ناراحتی گریه کرد و مادرم گفت ک پدر بزرگم مرده است  و من دیدم ک چشم راست مادرم را همان چیز سفید رنگ گرفته است اما خیلی بیشتر جوری ک از چشمش خارج شده بود و. روی صورتش خشک شده بودو من فکر می کردم ک تقصیر. من است برای همین مدام از مادرم معذرت میخواستم و مادرم انگار ک چشمش بعد. از بیدار شدن از خواب بهتر میشد و از چشمش ان ماده کم کم خارج شد و من از خواب پریدم 
 
 اون موجود رو تو چند تا. خواب دیگ هم دیدم انگار و. مدام فکر می کنم تو بیداری همش دنبالمه
 میشه تعبیرشو لطف کنید؟
 
 علیکم السلام 
چیزی شبیه سپاه عقل و جهل وجودشماست که گاهی به حسب گذشته و‌گاهی بحسب اینده در ادمها خودش را  نشان میدهد
 بیشتر از انچه تعبیر داشته باشه خبر است انهم خبر از گذشته ،ولی شما میتوانید اثر کودک و والد درون خود را اصلاح کنید و بر اوضاع خود مسلط شوید 
خودتون را در هر حال بخدا بسپارید
 لاحول ولاقوة الابالله گفتن 
و ایة الکرسی ،ایه اولش را تکرا کردن خوبه
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در پنجشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 6:33 |
🌹
«الم» حرفی  از حروف اسم اعظم است 
 
 معانی الأخبار ،عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
 الم هُوَ حَرْفٌ مِنْ حُرُوفِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ الْمُقَطَّعِ 
 
-------------
 
امام صادق علیه السلام فرمودند که« الم »
از حروف اسم اعظم است نفرمودند خود اسم اعظم است بلکه از حروف مقطع یعنی اگر اسم اعظم  را قطعه قطعه کنید یا به تعبیری هجی کنید ،صداکشی کنید این حروف الم یا حرف الم  از حروف اسم اعظم است 
گذشته از بحث اسم اعظم که حقیقتش چیست ،حال است یا قال رتبه است یا لفظ یا جمع هر دو 
 
گذشته از اینکه اسم اعظم ممکن است نسبی باشد و هرکس اسم اعظم خودش را دارد که مناسب حال و استعداد و کانال وجودی اوست 
 
این مطلب هم هست که کلمات باب معنا ،باب نفوذ به خیال و قلب و ملکوت است و قدرت عجیبی دارند و اثار عجیبی دارد
برخی حروف را امتی از امتها دانسته اند 
هر حرفی مزاج خاص خودش را دارد چنانچه هر ادمی مزاج خاص خودش را دارد و هر غذایی به هر مزاجی نمی سازد همچنین است هر حرفی به تیپ هر معنایی نمی سازد 
 شما به دعاها و نفرینها ائمه در ادعیه و روایات دقت کنید کلمات و حروفی که استفاده میکنند بسیار دقیق و مناسب است 
مثلا کسی  به نام ابن حوزه ،روز عاشوراء جسارت به امام حسین علیه السلام کرد امام از اطرافیان پرسیدند اسمش چیست؟ گفتند ابن حوزه، و دقیقا از اشتقاق اسمش امام نفرینش  کردند که «اللهم حزه الی النار»
 
من هذا؟! قال له أصحابه: هذا ابن حوزة، قال: رب، حزه الي النار، قال: فاضطرب به فرسه في جدول، فوقع فيه وتعلقت رجله بالرکاب، و وقع رأسه في الأرض، و نفر الفرس، فأخذه يمر به فيضرب برأسه کل حجر و کل شجرة حتي مات. (تاريخ الطبري: الوري: 244 )
 
در باب  طلب رحمت نیز اینگونه است که دقیقا حروف مناسب خود را دارد چنانچه در باب طلب عذاب حروف خاص خودش را دارد البته این میتواند اضافی باشد یعنی به حسب هر کس فرق میکند لذاست که امام ،اسم شخص را پرسیدند 
به هر حال در این موضوع ایات مقطعه قران ام الباب است و چون این علم مستور است شاید از این جهت از ان تعبیر به سر بین خدا متعال  و پیامبر صلی الله علیه واله  شده 
در روایات   این حروف مقطعه به تناسب ان از اسماء الهی سخن گفته شده 
مثلا الف، انا، لام الله، میم الملک 
پس میتوان گفت که 
مزاج الف ،انانیت است چنانچه شگل ظاهریش هم دال بر همین مطلب است  و به صفراء نزدیک است مثل اسم احد
 
و مزاج لام ،به گرما و رطوبت نزدیک است که الوهیت حرارت و محبت و دارد 
اثر  میم ، به مُلک و پادشاهی و مزاج پادشاهی  نزدیک است 
تا هر کسی چه حرفی از اسماء در اسمش باشد و چه اثری را یدک بکشد 
« ان الاسماء تنزل من السماء »
چناچه مقدرات و قضاء از اسمان می اید ،اسم هم از اسمان نازل میشود 
و لذاست که برای تفال زدن ،رسول الله اسم شخص را میپرسیدند تا از کانال ان وارد شودند 
 همه این سخنان یک طرف و اینکه حروف و کلمات در خیال و ذهن انسان مؤثر است و ذهن و خیال اثار قبض و بسط عجیب دارد یک طرف 
و جمع را شاید و تفرقه نشاید   
ولاحول و لاقوة الابالله
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 13:1 |
سلام علیکم 
یه بنده خدایی هست که یکم مشکلات داره تو خوانوادش ومیگه من وارد خونه که میشم خوانوادم که سلام میکنن حوصلم جواب ندارم وبا هاشون دعوا میکنم وسر یک حرف دعوا میکنم عصابم نمی کشه راه حلش چیه؟؟؟
علیکم السلام 
 زیاد بگه 
لاحول ولاقوة الابالله
و گاهی هم ذکر 
یا حلیم 
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در چهارشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 11:58 |
🌹
نظر صاحب المیزان نیز مثل نظر ابن شهراشوب که به شیعه نسبت داده بود این است که 
تا مسجد الاقصی معراج جسمانی و روحانی است ولی از انجا به اسمانها روحانی است در المیزان تفسیر ایه اول سوره اسراء 
«  با در نظر داشتن آن قرائن از آيه و روايات چنين استفاده مى شود كه آنجناب با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد اقصى رفته، و اما عروجش به آسمانها، از ظاهر آيات سوره نجم كه به زودى انشاء اللّه به تفسيرش خواهيم رسيد و صريح روايات بسيار زيادى كه بر مى آيد كه اين عروج واقع شده و به هيچ وجه نمى توان آن را انكار نمود، چيزى كه هست ممكن است بگوئيم كه اين عروج با روح مقدسش بوده است.
 
و ليكن نه آنطور كه قائلين به معراج روحانى معتقدند كه به صورت رؤ ياى صادقه بوده است، چه اگر صرف رؤ يا مى بود ديگر جا نداشت آيات قرآنى اينقدر در باره آن اهميت داده و سخن بگويد، و در مقام اثبات كرامت در باره آنجناب برآيد.»
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در سه شنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 11:57 |
🌹
فیزیک نور در قران 
 
اگرچه نور در قران بلکه همه الفاظ قرانی جای تامل دارد که مراد همین معنایی است که ما میفهمیم یا مثالی است «لقد صرفنا فی هذا القران من کل مَثَل » عرفاء نور را در ایهٔ نور به معنی وجود میگیرند که الله نور اسمانها و زمین است یعنی وجود اسمانها و زمین است و از ان اصالت وجود و تشکیک وجود را بیرون کشیده اند که جای تامل است 
«هذا ،الحرم و انت الحرام و لکل مَثَل مِثال» 
به هر روی ظاهر الفاظ نیز حجت و قابل بررسی است تا به ممثل واقعی برسیم که راه باطن از ظاهر میگذرد 
ولذا به نظر نور در قران و روایات از جهت ظاهری و فیزیک روزی نیاز به توجه و بررسی جدی دارد قران کتابی است که بیشترین استعمال را از این واژه کرده
خداوند در قران ایات بسیار جالبی درباره نور دارد از ایه «الله نور السماوات و الارض »و مثال نور خدا گرفته
 تا « أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاكِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا (٤٥)ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا (٤٦)فرقان 
 
 تا ایه« أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ» (٤٨)نحل 
و ایه ترسیم جایگاه اصحاب کهف با تابش نور 
 
وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا (١٧)کهف 
 
تا ایه محاسبات بشری با نور 
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا (١٢)اسراء 
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (١٦)نوح 
 
در روایات اهل البیت امده 
 عرش الهی که کل اسمانها و زمین را دربر دارد متشکل از چهار نور اصلی شگل گرفته و گاهی مثل حدیث معراج سه نور اصلی میشمارند و همه انوار را ریشه ش را عرش دانسته و گاهی نورهای اصلی عرش را علم حاملان عرش دانسته که خود عظمت و قدرت است که خداوند به نور داده  
که باعث چرخش عرش الهی بقدرت الهی  است  
نور قرمز که همه قرمزها از اوست سبز که همه سبزی ها از اوست و نور زرد که همه زردی ها از اوست و نور سفید که همه سفیدی ها از اوست  و این نور را یا خصوص نور سفید را ،علمی میداند که خداوند به حاملان عرش الهی داده است 
فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمََانِيَةٌ فَكَيْفَ قَالَ ذَلِكَ وَ قُلْتَ إِنَّهُ يَحْمِلُ اَلْعَرْشَ وَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ‏ فَقَالَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ إِنَّ اَلْعَرْشَ خَلَقَهُ اَللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ نُورٍ أَحْمَرَ مِنْهُ اِحْمَرَّتِ اَلْحُمْرَةُ وَ نُورٍ أَخْضَرَ مِنْهُ اِخْضَرَّتِ اَلْخُضْرَةُ وَ نُورٍ أَصْفَرَ مِنْهُ اِصْفَرَّتِ اَلصُّفْرَةُ وَ نُورٍ أَبْيَضَ مِنْهُ اِبْيَضَّ اَلْبَيَاضُ وَ هُوَ اَلْعِلْمُ‏ اَلَّذِي حَمَّلَهُ اَللَّهُ اَلْحَمَلَةَ 
 
یکی از بندهای جوش کبیر این فراز نوری است 
 
یا نُورَ النُّورِ يا مُنَوِّرَ النُّورِ يا خالِقَ النُّورِ يا مُدَبِّرَ النُّورِ يا مُقَدِّرَ النُّورِ يا نُورَ كُلِّ نُورٍ يا نُورا قَبْلَ كُلِّ نُورٍ يا نُورا بَعْدَ كُلِّ نُورٍ يا نُوراً فَوْقَ كُلِّ نُورٍ يا نُوراً لَيْسَ كَمِثْلِهِ نُورٌ
 
 علم امروزی سه نور را اصلی و بقیه را حاصل
هنگام ترکیب نورها، سه نور اصلی هستند که همهٔ دیگر نورها را می‌توان با ترکیب آن‌ها به‌دست‌آورد. این سه نور با رنگ سه رنگ بنیادین ناهمسان هستند و شامل قرمز، آبی و سبزمی‌شوند.
 
ترکیب این سه نور، نور سفید را به‌دست می‌دهد و نبودن هیچ‌یک از آنها سیاهی است.
 
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در سه شنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 9:3 |
سلام علیکم..
میشه بفرماییدچطورمیتونیم  بچشیم؟ چطورغرقش بشیم؟
فقط ازفضل خدا سوال کردن یااینکه به زبان آوردن ویانه چیزدیگه ای است؟؟؟
 
 
با سلام و صلوات 
الحمدلله الذی جعل الحمد مفتاحا لذکره 
حمد خدایی را که کلید یادش را حمد قرار داد 
 هرچی هست زیر سر حمده
حمد زیبایی دیدن است و تعریف و تمجید فاعل ان زیبایی است پس اول باید زیبایی دید تا ثناء بر زیبایی کرد 
«ما رایت الا جمیلا» یت کو لواء حمدت کو؟🌹
 
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در سه شنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 9:2 |
🌹
«تعلموا لغة عدوکم »
نقل شده که پیامبر صلی الله علیه واله به زید بن ثابته گفته اند که زبان یهودی ها ،عبری را یاد بگیرد  چون از دشمنی انها بر کتابش قران  ایمن نیستند 
 
روى الترمذي بسنده عن زيد بن ثابت قال: أَمَرَنِي رَسُولُ الله صلى الله عليه وسلم أَنْ أَتَعَلّمَ لَهُ كَلِمَاتٍ مِنْ كِتَابِ يَهُودَ وَقالَ إِنّي وَالله مَا آمَنُ يَهُودَ عَلَى كِتَابِي، قالَ فَمَا مَرّ بي نِصْفُ شَهْرٍ حَتّى تَعَلّمْتُهُ لَهُ... 
فكان زيد بن ثابت بن الضحاك الأنصاري أبو خارجه هو الصحابي الذي أمره الرسول صلى الله عليه وسلم بتعلم السريانية حتى يقرأ له الكتب التي تأتيه بهذه اللغة.
 
او هم در یک نیم ماه یاد گرفته 
برخی نقل کردند حضرت فرموده که زبان دشمنانتان را یاد بگیرید 
و در برخی نقلها اماده لغت سریانی را یاد بگیرید
اینها  
ایا بخاطر خنثی کردن دشمنی های انهاست 
ایا چون هر زبان یاد گرفتن یک انسان جدید است 
ایا زبانها هر کدام یک جلوه ها خاصی از ادب و هنر و علم به حسب طایفه ها و تمدنها و نژادهای مختلف در ان تجلی کرده و با یاد  گرفتن زبانهای دیگران مصداق «اعلم الناس من جمع علم الناس»است 
ایا چون سریانی یا لغت ها دیگر زبان علمی روز دنیا بوده امر به یاد گرفتن شده که سلطه علمی پیدا شود که «العلم سلطان » 
بعید نیست همهٔ این احتمالات درست باشد 
لکن حضرت دستور عمومی ندادند بلکه برخی خواص که استعداد این کار را دارند  مثل زید بن ثابته  که خیلی زود متبحر میشود را دستور دادند  باید در جامعه افرادی باشند که لغت و زبان دیگر تمدنها را بلد باشند نه همه که سبب تهاجم فرهنگی شود چون امدن  یک زبان و بسط یک زبان در یک گشور یعنی مورد تهاجم مثبت و منفی ان فرهنگ ان زبان واقع شدن لذا اموزش عمومی لغت خارجی ،انچه امروز مرسوم است درست نیست اموزش فارسی که لغت مادری ماست و تدرب در ان لازم و باعث حل مشگلات روحی و خانوادگی و بالندگی روانی ،علمی گشور قطعا خواهد شد 
و زبان عربی که لغت کتاب ماست به نحوی کلی و تمرکز روی قران لازم و ضروری است و حتی اگر دو درس عربی و قران یکی میشد بهتر بود چون محور قران است و عربی ما اموزش قران است
 انقدر باید ایات  تکرار و تمرکز روی ان و معنا بشود که حتی مثل بیسوادها که باز قران خوانی میکنند اینطوری شود چرا که قران کتاب اسمانی است البته،با تفسیر چه بهتر ،با قواعد چه بهتر 
 
اما ایا خصوص لغت یهود موضوعیت دارد یا زبان دشمن را باید یاد گرفت ؟
 
به نظر باید زبان دشمن را یاد گرفت ولی خصوص یهود موضوعیت دارد چرا که به نص قران انها دشمن ترین علیه ما هستند و از توطئه و فتنه دست بردار نیستند 
ایا ورای این سخنان در لغت سریانی و یا عبری که با عربی و فارسی  نزدیک هستند دانستن انها علوم و فنون مختلفی که در زبان شناسی ، که  امروز روی ان کار میکننداشکار نمیکند ؟
با مقایسهٔ زبانها و لغات پی به اصرار نهفته تمدنها و نژادها و اسرار نهفته تاریخ برده میشود 
زبان شناسی  سری است صامت که باز گشایی اسرار ان از هر بابیش هزار باب علم باز میشود 
ولاحول ولاقوة الابالله العلی العظیم
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 19:46 |
🌹
بیا،بنوش 
چرا در نوع  ایاتِ بلند و توحیدی اثری از حرفها وسروصدای مفسیرین در روایات نیست یا کمتر هست 
بیشتر به عظمت ان ایات و اینکه تکرار و قرائت ان چقدر اثرش و چه اثار دنیای و اخروی دارد بسنده شده 
مثلا در سوره قل هو الله یا ایات بلند هو الاول و الاخر ..یا ایة الکرسی و از این سنخ ایات 
به نظر این معارف اینقدر بلند هست که گفتنی نیست  گوینده را عُقده بر زبان کند که نیاز هست بگوی «واحلل عقدة من لسانی » 
 
یا اینکه این حرفها گفتنی نیست چشیدنی است بیا بچش 
یا اینکه خود اینکه توجه ات به عظمت و بزرگی مطلب جلب شود و خود این تکرار و انس با ان باعث میشود شما در کانال ان میافتی و میرسی اندک اندک با حلوا حلوا دهان شیرین میشود 
 
خلاصه علم  مکتب اهل البیت علمش ،دغدغهٔ ذهنی و تصورات ذهنی نیست ،بردن و رساندن است ،چشاندن است پس بیا و بچش ،عقب ایستادن بهره خودت را کم میکند خودت در دریای مهر و زیبایی و علم و وصال بینداز ،خودت را اینگونه محکم نگیر 
من خسی بی سرو پایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا ولاحول ولاقوة الابالله
🌹🌹🌹🌹
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 18:57 |
اگرکسی هر شب تو خواب ببینه که خوابیده تعبیرش چیه؟؟
 
باید بیدار بشه 
ظرفیت سلوکی و علمی خوبی داره ولی غافل از خودش هست نباید مشغول به دنیا و روزمرگی بشه 
الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا
پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند مردم خواب هستند وقتی میمیرند بیدار میشوند 
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 23:38 |
🌹
معراج نامه 
معراج سفر سیر و سلوک رسول خدا صلی الله علیه و اله در هستی و اسمانها تا «قاب قوسین او ادنی» میباشد که در یکی دوسال اخر مکث حضرت در مکه اتفاق افتاد از خانهٔ ام هانی خواهر امیرالمومنین   از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی با هدف «لیریه من ایاتنا» تا ایات خدا را ببیند و با محوریت اسم «انه هو السمیع البصیر » یعنی شنیدنی ها و دیدنی ها در این سفر نمود داشته و نقطه و کلید شروع این سفر «سبحان الذی اسری بعبده لیلا» میباشد یعنی حرکت شبانه است سیری است که به اسرار شب برمیگرد همان که امام فرمود سیر الی الله ،سفری است که حاصل نشود «الابامتطاء اللیل» مگر اینکه شب را مرکب خود کنی با شب بروی ، بر شب سوار شوی دوبار کلمه شب امده یکی واژه لیلا دیگر اسری به معنای سیر دان در شب
 و خود بفهم که درشب چه خبر است و چه ها قسمت کنند 
 
دیگر با مرکزیت و محوریت عبد بودن ،عبد را میبرند نه کسی که شأنِ دیگر هم دارد 
نکته محوری دیگر این سفر ،سفر تسبیحی است «سبحان الذی اسری» 
منزه است سبحان است کسی که بنده ش راسیر داد  تسبیح شاه کلیدی است در سلوک که ما کودکان  فقط از ان لفظی شنیده ایم و مردان ره از این شاه راه تا «قاب قوسین او ادنی» رفته اند 
 
سفر معراج روحانی بود یا جسمانی ؟
ابن شهر اشوب از علمای قرن ششم و بزرگان شیعه  گفته  شیعه نظرش این است که تا مسجدالاقصی معراج حضرت جسمانی بوده و از ان جا به بعد روحانی بوده
مجلسی و برخی دیگر اصرار دارند که نصِ روایات این است که معراج حضرت جسمانی بوده در تمام مراحل 
برخی قائل به معراجِ روحانی شده اند  به خاطر قائل بودن به نجوم بطلمیوسی و اینکه طبقات اسمانها حالت پوسته پیاز دارد و خَرق ان ممکن نیست لذا حضرت با جسمش نرفته اند ولی مدتهاست که بطلان این نظرِ نجومی ثابت شد
حرف مهم به نظر من این است که در این مساله مهم به ایات و روایات با دقت نظر کنیم
در ایات،معراج 
 در دو مرحله یک ایه اول  سوره اسراء بحث شده که سفر را از مسجدالحرام تا بیت المقدس بیان کرده و بعد راجع یهود سخن رانده که قرینه است که بیت المَقْدِس مراد همین فلسطین است اگرچه این احتمال هست که بیت المقدس آسمان چهارم است یا در هر اسمانی بیت المقدس هست 
در هر صورت این دسته فقط حرف سیر تا بیت المقدس است که به نظر همین بیت المقدس ظاهری باشد و ادامه ندارد فقط میفرماید «لیریه من ایاتنا» 
این ایات چیست و چگونه نشان داده شده حرفی ازش به میان نیست 
 
دسته دیگر ایات سوره نجم است که این ایات را بیان میکند 
دیدن حضرت، شدید القوی را که جبرئیل در شگل واقعی اش میباشد نه تمثلی اش، که معمول بود 
دیگر«قاب قوسین اوادنی »
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى (٧)ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى (٨)فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى (٩)فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى (١٠)مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى* نجم 
 
دراین جا حرف از فواد و قلب است نه جسم 
 
 جمع این دو دسته ایات  با نظر ابن شهراشوب موافق است 
روایات 
از روایات نه از حرف «عرج به » مطلبی در جسمانیت فهمیده میشود اگر تازه روایت باشد و نه از روایات دیگر 
به نظر اصرار مجلسی و برخی دیگر به جسمانی بودن معراج برای این بوده است که کسی فکر نکند معراج خواب و مکاشفه بوده که دیگران هم دارند 
من قبول دارم که معراج خواب و مکاشفه نیست ولی اگر هم باشد باز مطلبی است که  اعجاز و عظمتش سر جای خودش است  که خواب انبیاء وحی است چنانچه درباره رؤیای حضرت ابراهیم و دیگر انبیاء امده 
ولی با ظاهر ایه و روایت نمیسازد که معراج  یک خواب یا مکاشفه باشد
 
مطلب دیگر  ادله ی از روایات هست که منافات با جسمانی بودن معراج دارد مثل اینکه  معراج در شب بوده ولی در معراج نماز ظهرِ روز جمعه و نماز مغرب و عشاء و صبح را حضرت خوانده اندبا اینکه سفر معراج درشب بوده و شاید به ثانیه طول کشیده وکوزه اب یا کُوبه دربی ک در موقع رفتنِ حضرت،  تکان خورده در حین بازگشت در همان حال بوده اینقدر فاصله زمانی اندک بوده 
 
و از طرفی ما نص خاص در روحانی بودن معراج داریم 
مجلسی در باب معراج اورده 
که جبرئیل موقع بردن رسول خدا فرمود «ولتنم عیناه و لتسمع اذناه و یعی قلبه» یعنی چشم حضرت بخوابد و گوشش بشنود و قلبش بپذیرد و درک کند 
این نص در روحانی بودن معراج است 
اگرچه ممکن است برخی این روایت را حمل بر یک سفر معراج حضرت کنند و بگویند حضرت ۱۲۰معراج داشته و یکی جسمانی و بقیه روحانی بوده ولی این حرف که برخی روحانی و برخی جسمانی بوده مؤیدی از روایات که ندارد هیچ ،در روایتی مفصل و اصلی معراج این جمله امده که نمیشود بر سفر فرعی حمل کرد 
از اینها گذشته اگر معراج جسمانی باشد بسیار از حرفهای معراج با اعتقادات مسلم شیعه قابل جمع نیست مثلا ایه  «قاب قوسین او ادنی» چطور با معراج جسمانی قابل جمع است ؟
حضرت به خداوند متعال نزدیک شد تا اینکه دو کمان مانده بود یا نزدیک تر از این شد 
خداوند متعال  قطعا جسم نیست و این سیر روحی و سلوک روحی حضرت است چنانچه تمام سِکانسها و جریانات معراج شهادت به این مطلب میدهد  و مراد از دو کمان دو مرحله است یا دو اسم است از اسماء یا اسم اعظم است چنانچه در حدیث امده یک اسم از اسم اعظم نزد خداست و پیامبر هم نمیداند و اگر بگویی فرمود دو کمان مانده تا خدا و در حدیث نیامده که دو اسم اعظم را نمیداند
میگوییم که در ادامه دو کمان فرمود یا کمتر از دو کمان  
و سیر ادامه دارد و خداوند انتهاء ندارد و این کمان خود نفس رسول خداست بلکه تمام سفر معراج شرح کتاب نفس رسول خداست و قران ره اورد سفر سلوکی حضرت است و معراج روی دیگر این سکه در آینه «انه هو السمیع البصیر » است  این برای اهلش ثابت و مسلم است
البته قائل شدن به روحانی بودن معراج غیر از این است که بگویی خواب و مکاشفه بوده و نه به خاطر نجوم بطلمیوسی  بلکه ما از روایات اینگونه فهمیدیم بلکه نصش اینگونه بود  نه روایات عامه که همسر رسول خدا گفته ان شب پیامبر از بستر  خارج نشدند بلکه از روایات شیعه که «و لتنم عیناه و لتسمع اذناه و یعی قلبه »ولاحول ولاقوة الابالله 
اللهم صل علی محمد و اله افضل السلام و الصلاة مادامت الصلاة و الحیاة  
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۵ و ساعت 17:17 |