خواب دیده اند مرحوم عمویشان یک فرقان پر از انار بزرگ برایشان اورده اند.لطفا تعبیر فرمایید.اجرکم عندالله
[۹/۲۲،‏ ۸:۳۶] فلیبلغ الحاضر الغائب: علیکم السلام

حضرت امام جعفر صادق فرمايد:
خوردن انار شيرين در خواب بر سه وجه است.
اول: مال جمع كردن،
دوم: زن پارسا،
سوم: شهر آبادان.
ليكن انار ترش غم واندوه است.

 

به نظر میرسه مال باشه

ولاحول ولاقوه الابالله

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در جمعه سی و یکم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 8:37 |

سلام حاج آقا
در خواب دیدم که حوضی داریم پر از ماهی قرمز
با مادرم می خواستیم آب حوض را به خاطر ماهی ها عوض کنیم
قرار شد که آب حوض رو اول کم کنیم بعدش ماهی ها را بگیریم و بریزیم توی یه حوض کوچیکتر تا بعد از عوض کردنآب و شستن حوض به همون جا برشون گردونیم
مادرم درپوش حوض رو برداشت و آب حوض شروع کرد به تخلیه شدن بعد من یهو نگاه کردم دیدم ماهی ها هم از محل خروجی آب رفتن توی فاضلاب و از دست رفتند
خیلی عصبانی شدم جوری که یکی از ماهی قرمزها که توی خروجی گیر کرده بود رو نجات ندادم و گذاشتم اونم بره تو فاضلاب
بعدش مادرم اومد عصبانیت من رو دید گفت عیبی نداره
درپوش حوض رو گذاشت و شلنگ آب رو گرفت توی حوض تا اب بشه
همین طور که حوض آب می شد از توش ماهی های خیلی زیبایی پدیدار میشدن که انگار ماهی زینتی دریایی بودند


می خواستم اگر ممکنه تعبیرش رو بهم بگید

فلیبلغ الحاضر الغائب:
علیکم السلام
نسل است و ذریه

چیزی شبیه عالم ذر شخصی

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 6:12 |
فلیبلغ الحاضر الغائب:
علیکم السلام و رحمه الله
این توقعات گزاف دیگران از شما
یا ریشه در لاف زدن شما دارد یعنی حرف طوری میزنید که دیگران به طمع می افتند
خلاصه خودتان در حرف زدن نیستید که در اینصورت توصیه میشود از قلبتون کمک بگیرد در حرف زدن و کارها
تا قلب اشاره به مطلبی نکرده لال مونی بگیرید بلغ ما بلغ
یا ریشه در افراط توقع دیگران دارد که باید رابطه خود را با این افراد کم کنید نه قطع

از من بپرسید میگویم الا ولابد ریشه در رفتار و گفتار خودتان دارد
ولاحول ولاقوه الابالله

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 18:5 |
فلیبلغ الحاضر الغائب:
بیان گزنده مردمِ ما ...و روش اهل البیت

در اینکه گناه تابعین هم دوبرابر است چرا که مثل گناهِ رهبران، انها گناه تبعیت و بازارگرمی رهبران خلاف بوده اند "لکل ضعف" حرفی نیست

ولی روش اهل البیت در زیارت عاشورا اول و ثانی ..‌انکه اساس ظلم را نهاد میباش اگر چه و شایعت و بایعت هم دارد
ولی قطعا از محبین و شیعیان در کربلا نبودند گناه شیعه تقاعد بود و در پیکان لعن خبری از قاعدین نیست .
در جریان بعد شهادت سیدالشهداء همه سعی اهل البیت ترمیم این زخم جدایی شیعیان کوفه و اهل البیت بود که مبادا این حس گناهکاری انها را از دامن اهل البیت جدا کند
این حرفها کمک به شبکه های وهابی فعلی که میخواهند شیعیان کوفه و عراق را به این بهانه که شما مذموم اهل البیت هستید میباشد در حالی که اهل البیت خلاف این راه را طی کردند دقیقا حساب شیعه را از قاتلین جدا کردند
امام سجاد در کوفه عمه جان خود را ارام کردند و به رمز بلکه به تصریح راه شیعیان را از قاتلان جدا کردند که
ان فی الماضی للباقین عبره
خلاصه گذشته عبرت ایندگان باید باشد و اینگونه راه توابین و قیام مختار را باز کردند
تقریبا تمام اطرافیان امام باقر و امام صادق کوفی بودند و روایات زیادی در مدح کوفه و شیعیان کوفه از این دو امام صادر شده
و تکیه ماجرای کربلا را به گریه و زیارت و لعن قاتلین فقط گذاشتند با اینکه اینها از نسل قاعدین بودند
باشد که گریه و زیارت امام حسین بداء کند چنانچه کرد

سبک صحبت کردن اقای استاد پناهیان نه به گفتمان مهدوی میخورد و نه به گفتمان حسینی اهل البیت
ذریه و بچه های قاتلینِ امام حسین را را حضرت مهدی عج میکشند چرا چون راضی به فعل پدرانشان هست این گفتمان مهدوی است،
از کجایی این بر می اید که مردم ما قاتل امام حسین معاذالله باشند
گفتمان حسینی هم قتیل العبره است و هیهات منا الذله کجای اینها شیعیان را و کسی که در خیمه امام حسین است و امده تا گریه کند را میشود گفت قاتلید
اصلا اهل البیت درباره امام حسین هی سعی بر خودی کردن دارند تا اشک جاری شود او کشتی اوسع هست یعنی همین والا انسان بر مظلوم محبوب گریه میکند بر کسی که او را از خودش بداند حس قاتل بودن دیگر جایی برای گریه بر مظلوم نمیگذارد
اهل البیت اصرار دارند که گریه کن یا بگریان یا تباکی کن خلاصه بیا فاصله نگیر این حرفها چنانچه خودشان گفته اند تا ۵سال بعد مردم به خودشان گرفته اند و سبب فاصله شدن بین انها و امام حسین شده

نقطه کلیدی راه امام حسین همین است که هرکی باشی و هرچی باشی گریه ، تو را تا خط تبدیل سیئات به حسنات و بداء شقی به سعید میبرد
مبادا افکار حکومتی و تشجیع مردم و تفسیر اجتماعی و شور و انقلابی از واقعه عاشورا ما را از حقیقت قتیل العبرات بودن امام غافل کند
چنانچه گفتمان به خیابان امدن ها ایشان و تظاهرات بیشتر در عزادرای امام حسین در همین بعد اجتماعی حکومتی ایشان تفسیر میشود من نمیدانم با این همه دسته و علم و طبل های دو متری و سنج ، تازه اکتفا نکردن به اینها ما به کجا میخواهیم برسیم
کار را از مسجد و حسینه و خانه ها خارج کردن میشود جشن های نیمه شعبان حواسمان باشد
عزاداری برای امام حسین حد ندارد ولی به همان سبکی که اهل البیت فرموده اند گریه و زیارت

نمود اجتماعی عزادری ها و دسته و پرچم و علم هرچی هست کافیه است شما بیشتر به ان دامن نزنید که حرکت سخت افزاری عزادری را زیاد شود انوقت نتیجه ش اندازه طبل را زیاد کردن و صدای باند را بالا اوردن و با زنجیر تیغی و قمه به جان بدنش افتادن میشود در حالی که حرکت نرم افزاری و گریه و اشک که خط اصلی توصیه اهل البیت است میشود هیچی انا لله وانا الیه راجعون



+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 14:28 |

سلام علیکم
ببخشید دوباره مزاحم میشم..
حاجاقا تو روایات چیزی در مورد بهانه گیری زوجین یا ایراد گیری وعلتش چیزی وارد شده...
تو سایتا چیزی راجع این موضوع نبود.
ممنون

فلیبلغ الحاضر الغائب:
علیکم السلام
اینکه خدا میفرماید هن لباس لکم و انتم لباس لهن لباس نا زیبایی ها و عورت را میپوشاند ممکن است یکی از این نازیبایی ها بهانه گیری باشد
در حدیث فرمود زن استخوان کج است یعنی همین بهانه گیری میکند اگر میخواهی تمتع از ان ببری نباید انرا صاف کنی
یا به تعبیر امروزی باید بنا بگذاری طرف را تحمل کنی والا عیش نمیشه
ممکن هم هست مردی جهالتی داشته باشد و این کجی در اوهم باشد که زن باید مدار کند و در صدد اصلاح همسر و مردش نباشد

نگفته نماند که بهانه گیری ریشه در یک جای اصلی دارد که جای دیگر درز باز کرده نوعا ممکن است ارضای جنسی نشده لذا روایات به ارضای جنسی زن و مرد توجه تام دارد
ولاحول ولاقوه الابالله

باید مرد و زن در ارصای جنسی هم سنگ تمام بگذارند والبته بعد استغفار از کم کارها کار را بخدا واگذارد که
ولاحول ولاقوه الابالله

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 18:28 |
راه ادامه داره....:
سلام حاج اقا چند وقته ی سوالی میخوام ی بحسی در رابطه با بهترین دوستم باهاتون بکنم اما چون ترسیدم بگین ولش کن نکگفتم امیدوار هستم که اینو نگید بنده با ی دوستی رفاقت کردم که همیشه سعی کرد همه جوره منو بزرگ کنه هم شادم کرد هم غمگین اما چندد وقتیه که همش من بخاطر ایشون ب گریه میوفتم و اعصابم رو خورد میکنه و حتی ب اندازه بقیه به من توجه نمیکنه حالا میگید من چی کار کنم البته جریانش خیلی مفصله

فلیبلغ الحاضر الغائب:
علیکم السلام و رحمه الله
توجه داشته باشید که اینها تاوان کم توجهی در یاد خداوند متعال است
خدا ما را خلق کرد و همه چیز را برای ما
و قلب ما را ،خود ما را برای خودش.
سعی کن در هر لحظه قلبت را چک کنی و از بودن او و مطمئن بودن به او مطمئن شوی و اینکه بقیه بخاطر او هستند

حالا هم اشگالی نداره خدا میگه من پیش دلهای شکسته ام و مفلس بیچاره در امان خداست
خودت را در این مقام برای خدا نگه دار فرصت خوبی برای عشق خدا یافتن و ره صد ساله را یک شبه پیمودن است
بهوش و بجوش و بکوش که در عمر نسیم های اینگونه ای روزگاری بگذرد بوزد
ان لکم فی الدهر نفحات الا فتعرضوا لها

دوست عزیر
دوستانت را زیاد کن
بی محابا
نترس به اطرافیانت مهربانی کن
ان رحمه الله قریب من المحسنین
ولاحول ولاقوه الا بالله

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در جمعه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 20:40 |
خربوزه  درمانی

كُلُوا البِطّيخَ ؛ فَإِنَّ فيهِ عَشرَ خِصالٍ مُجتَمِعَةً : هُوَ شَحمَةُ الأَرضِ لا داءَ فيهِ ولا غائِلَةَ ، وهُوَ طَعامٌ ، وهُوَ شَرابٌ ، وهُوَ فاكِهَةٌ ، وهُوَ رَيحانٌ ، وهُوَ اُشنانٌ ، وهو اُدمٌ ، ويَزيدُ فِي الباهِ ، ويَغسِلُ المَثانَةَ ، ويُدِرُّ البَولَ .
امام صادق عليه‏السلام :
خربزه بخوريد ؛ 
چرا كه در آن ، ده ويژگى است 
: پيه زمين است
؛ نه دردى در آن هست و نه فسادى 
؛ خوراك است 
؛ آب است
؛ ميوه است
؛ سبزى خوش است
؛ شست و شو دهنده است ؛ خورش است
؛ توان جنسى را مى‏افزايد
؛ مثانه را مى‏شويد
؛ و ادرارآور است .
الخصال ، صفحه 443 ،

معروف است که اب اصفهان تعریفی ندارد ولی به علت خربوزه خوری اصفهانی ها از عوارض ان در عافیت رفته اند

پیامبر خدا(ص) فرمودند: 
خربزه را گاز بزنید و بخورید نه آنکه قطعه قطعه کنید، چون که
میوه ی مبارکی 
و خوشبو پاک کننده دهان و قلب
و سفید کننده ی دندان
و خشنود کننده ی خداست
، بویش از عنبر 
و آبش از کوثر
و گوشتش از فردوس 
و لذتش از بهشت 
و خوردنش نوعی عبادت است.
باز فرمودند بخورید که 
هزار برکت و
هزار رحمت دارد و
شفا از هردردی است
ففی ذلک فلیتنافس المتنافسون

خربوزه را با عسل نخورید
خربوزه را ناشتا نخورید
خربوزه را باخرما بخورید که مستحب است
خصوصا کسی که در معرض سرماخوردگی باشد

وَ قَالَ (ص) تَفَكَّهُوا بِالْبِطِّيخِ فَإِنَّهَا فَاكِهَةُ الْجَنَّةِ وَ فِيهَا أَلْفُ بَرَكَةٍ وَ أَلْفُ رَحْمَةٍ وَ أَكْلُهَا شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ
وَ قَالَ (ص) عَضَّ الْبِطِّيخَ وَ لَا تَقْطَعْهَا قَطْعاً فَإِنَّهَا فَاكِهَةٌ مُبَارَكَةٌ طَيِّبَةٌ مُطَهِّرَةُ الْفَمِ مُقَدِّسَةُ الْقَلْبِ تُبَيِّضُ الْأَسْنَانَ وَ تُرْضِي الرَّحْمَنَ رِيحُهَا مِنَ الْعَنْبَرِ وَ مَاؤُهَا مِنَ الْكَوْثَرِ وَ لَحْمُهَا مِنَ الْفِرْدَوْسِ وَ لَذَّتُهَا مِنَ الْجَنَّةِ وَ أَكْلُهَا مِنَ الْعِبَادَةِ

الحمدلله رب العالمین

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در جمعه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 16:16 |

علیکم السلام و رحمه الله
الحمدلله احسن الله الیکم
خودتون را اماده کنید برای استفاده کردن از محرم و خدمت به دستگاه به امام حسین علیه السلام
خلل در لباس خلل در تقواست "لباس التقوی ذلک خیر"
البته همسر و شب و حلم هم تعبیرهای دیگه لباسه
روبه غرب یعنی افکار ظاهری و فقهی و شرق یعنی اخلاقی و باطنی و قبله یعنی حد وسط
ولاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در جمعه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 14:23 |

سلام حاج اقا
عيدتون مبارك
ايا ميشه تقدير رو عوض كرد؟ اگر اره چطور بايد دعا كنيم؟

فلیبلغ الحاضر الغائب:
علیکم السلام .
مبارک
بله شیعه قائل به بدا ست یعنی تغییر سرنوشت ولاحول ولاقوه الابالله
اما اینکه چطور سرنوشت عوض میشه
۱.با خود بحث بداء را دنبال کردن و راجع بداء مطالعه کردن و حرف زدن که تشنگی بداء ابش را اورد
در حدیث امده اگر مردم میدانستند در گفتگو درباره بداء چه خیراتی هست از شب تا به صبح درباره ان حرف زده و خسته نمیشدند

۲.با دعاء که فرمودند
الدعاء یرد القضا و لو ابرم ابراما
دعا قضای محکم را هم رد میکند

۳.بر والدین نیکی به پدر و مادر

۴.صدقه به کسانی که واقعا محتاجند

۵. نیکی و خیر

۶.صله رحم
اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها و َاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً

۷. حسن ظن که خدای فرمود من نزد گمان بنده هستم "انا عند ظن عبدی بی"

۸.زیارت سیدالشهداء و گریه بر امام حسین
که کل خیر فی باب الحسین
بلکه اگر شخص در این راه بمیرد طینتش را ملائکه شسته و طینت انبیاء کنند
وتغسل طينته التي خلق منها الملائكة حتي يخلص كماخلصت الأنبياء المخلصين
[کامل الزیارات - صفحه ۲۴۸]

البته همه اینها بدون نماز چه راهی پیدا میکند که "انمایتقبل الله من المتقین"

الحمدلله اولا واخرا وظاهرا وباطنا

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 22:39 |

بداء نامه
بداء از مختصات شیعه است و سنگین ترین بحث علم الهی و اسماء الله است
که نشان میدهد اب تغییر و تبدیل از قلم صُنع میچگد و نسیم جان فزایی می اید و در میخانه باز باز است وشقاء را سفره ی سعادت پهن و لوح اسماء فعل را نرسد که بر دست فعال مایشاء اسماء ذات مقاوتی کنند
"یمحوالله مایشاء و یثبت و عنده علم الکتاب "

کس ندانست منزلگه مقصود کجاست ( قضاء حتمی لایتغییر)
همین هست که بانگ جرسی می اید

اینکه دست خداوند متعال باز است و انچه را بخواهد محو میکند یا ابتداءََ مینویسد و حضرت حق تعالی مُهین بر هر قضاء و قدری است اینرا بداء گویند

ولو اینکه پیامبری مثل یونس خبر از عذاب الهی بر قومش داده بود بداء شد و عذاب بازگشت
ولو اینکه ابراهیم خلیل وحی نومیه شده بود که اسماعیل را ذبح کند گوسفندی به جای ان فدیه شد
ویا درباره اسماعیلِ امام صادق بدائی به مثل ش نبود
ما بدا لله بداء اعظم من بداء له فی اسماعیل ابنی ».
یا بدایی که در امام عسگری با فوت سید محمد پیش امد
بداء نوعا تغییرات از شر به خیر و از شقاوت به سعادت را گویند چون در اصحاب شمال بداء شرط شده

اینها همه به قدرت لایزال الهی و باز بودن مسیر عالم "بل یداه مبسوطتان"نه اینکه" قالت الیهود یدالله مغلوله "باشد
او "ینفق کیف یشاء "او هرگونه بخواهد عمل میکند دستش به قضا و قدر و لوح و قلم بسته نمیشود ولو اینکه اینها کارگزاران او باشند
اری کتاب افرینش قلم ش خشک هم شده باشد یا تر با بداء باز میگردد و لو علی" مقدار فواق ناقه"
نه اینکه ان شاعر سرود
گر رود سرد برنگردد سرنوشت
این سخن با اب زر باید نوشت

بلکه بدون رفتن سر سرنوشت برمیگردد و ان با بداء ست
از ان سخن گویید تا روزیتان شود
که این امر چیزی ست که گویا بابش سخن گفتن درباره ان است لذا فرمودند اگر مردم میدانستند که در بداء چیست هیچ گاه از سخن گفتن درباره ان خسته نمیشدند

بداء باب عبودیت واقعی و معرفه الله
ائمه فرمودند
"ما عبدالله بمثل البداء "
خداوند متعال به مثل بداء پرستیده نشد
هیچ عبودیتی به بداء و اعتقاد به بداء نمیرسد

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
ما امت بداء ایم

خلاصه همه چیز در دست اوست به خواست او زمان و مکان "کن "فیکون "بود و نبود هست و نیست قضاء و قدر همه تحت قدرت اوست
مکان را مکان کرد کجا را کجا کرد قبل را قبل کرد و بعد را بعد کرد او "این الاین "
قلم در دست اوست نه او در دست قلم

در هر حالی با اعتقاد به بداء باید گفت
اب هست خاک هست جوانه خواهم زد
راه باز است با دعا با تلاش با توبه با..

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار.

که رحم اگر نکند مدعی (قضاو قدر و قلم و سرنوشت ) خدا بکند

الحمدلله اولا واخرا وظاهرا وباطنا

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 22:37 |

علیکم السلام و رحمه الله

در کشف الغمه از کتب قرن ۷ از امام جواد از امیرالمومنین علیهما السلام نقل شده

الْفَضَائِلُ أَرْبَعَةُ أَجْنَاسٍ أَحَدُهَا الْحِكْمَةُ وَ قِوَامُهَا فِی الْفِكْرَةِ وَ الثَّانِی الْعِفَّةُ وَ قِوَامُهَا فِی الشَّهْوَةِ وَ الثَّالِثُ الْقُوَّةُ وَ قِوَامُهَا فِی الْغَضَبِ وَ الرَّابِعُ الْعَدْلُ وَ قِوَامُهُ فِی اعْتِدَالِ قُوَى النَّفْسِ؛
کسی بخواهد به فضیلت برسه باید روی حکمت و عفت و قوت و عدل کار کند

ایستا کننده حکمت ، فکره است فکره (مصدرنوعی) است یعنی یک نوع فکر خاصی که انسان را محکم از تشتت و سردرگمی میکند

یک پایه فضیلت عفت است
و البته ایستا کننده عفت ،شهوت است یعنی شهوت را در مجرایش خرج کردن ،همسر داشتن و سرجا شهوت را خالی کردن والا عقده شده و نوک نوک میزند و بی عفت میشود

یک پایه فضیلت قوت است
انسان ضعیف فضیلتی و تفضلی ندارد
ز نیرو مرد را بود راستی
ز سستی کژی اید و کاستی
البته ایستا کننده قوت غضب است غضب علیه جهلِ خود .غضب کنی که ما کجا ایستاده ایم چرا چنین شده غضب کنی تا نیروهایت طغیان کند بپاخیزد انگاه در مسیر اصلاح استفاده کنی

یک پایه فضیلت و تفضل ،عدالت است
و ایستا کننده عدالت اعتدال قوت هاست هر چیز را سر جا و به اندازه بگذاری خواب بیداری فکر خیال وهم ...خلاصه نیروهای درونی را معتدل کنی به عدالت میرسی

کسی میتوان تفضل کند به مقام فضل و احسان درست برسد که بر قله این چهار امر رسیده باشد
اللهم وفقنا ولاحول ولاقوه الابک

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه بیستم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 7:11 |

سلام..
یکی از دوستان خواب دیدن که محکوم به یک ماه حبس محکوم شده
یکی از دوستانش که او قبلا در اون زندان زندانی بوده دستش رو گرفته برده در کتابخانه زندان وگفته از این کتابها استفاده کن.
دو تا دور کتابخانه زندان پر از زندانیها پر از انسانهای باشخصیت وبا فرهنگ بودن.

فلیبلغ الحاضر الغائب:

علیکم السلام 
اسیر درس و کتاب و علم میشه
ان شاءالله نفس گیر درس خون میشه
ولاحول ولاقوه الابالله

 

اسمش سید مجید بنی فاطمه.

فلیبلغ الحاضر الغائب:
خوب چشمتون روشن
فاطمی میشید
بزرگ ومحترم میشید

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در یکشنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 15:15 |

سلام علیکم توخواب دیدم یه قلمبه طلا توزمین پیدا کردم اما شخصی بدنبالم کرد که این سهم تونیست منم پس دادم میشه تعبییرش چی هست

فلیبلغ الحاضر الغائب:
علیکم السلام
ذیل ایه
"وَکَانَ تَحْتَهُ کَنزٌ لهما "

روایت داریم مطالب توحیدی و معارف بوده
مواظب باشید به بهانه هایی شما را از از این مطالب دور نکنند گول نخورید مال خودتونه
ولاحول ولاقوه الابالله
مجلسي نوشته اگر کسي سکه طلا به خواب ببيند که به او مي دهند به رياست مي رسد و چنانچه ببيند گم کرده از بيماري شفا مي يابد. ابن سيرين مي گويد اگر کسي ديد که زر مي گدازد بر زبان مردم مي افتد اگر ببيند که طلا به خانه مي برد مال مي يابد و ثروتمند مي شود. اگر ببيند طلا مي خورد مال خويش را هزينه مي کند يا هدر مي دهد. هر جنسي و جسمي که از طلا ساخته شده باشد براي مردان خوب نيست و در خواب زنان نيکو است. اگر کسي در خواب زرگري ببيند با مردي دروغ گو و لاف زن بر خورد مي کند

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در یکشنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 13:52 |
حاج آقا من الان نزدیک ۲سال است که به بلوغ رسیدم در هر دوره ی امتحانی از طرف خدا شکست خوردم خدا شاهده به شما می گم قبل از بلوغ ام آنقدر نماز مستحبی و نماز شب می خواندم ولی حالا فقط نماز های یومیه چی کار کنم دیگه واقعا خسته شدم


شما حاج آقا اگه چیزی در این باره می دانید که حتما هم می دانید به من هم بگید واقعا نیاز دارم

فلیبلغ الحاضر الغائب:
علیکم السلام
باید گرد دوستان غیر مذهبی را خط بکشی
با اهل مسجد و بچه های هیات رفت و اومد کنی
استاد هم داشته باشی و محاسبه نفس
ولاحول ولاقوه الابالله

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 10:12 |

سلام حاجاقا..
در مورد ذکر یا محسن یا اون ذکر هایی که در اونا ماده حسن هست (مثل یا حسن التجاوز.یا قدیم الاحسان )
یمقدار توضیح میفرمایین راجع خواص و اثارش.
ببخشید مزاحم میشیم.

فلیبلغ الحاضر الغائب:
لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً (۳۰)

بَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ (۳۷)

وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ (۵۸)

وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (۱۹۵)

بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (۱۱۲)

وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (۶۹)

وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (۲۲)

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 22:23 |
🌹ادمها شبیه اند به ...و

اشبه از همه به حاکمان و ملوک

خیلی واضح است که فرزند تحت تاثیر پدر و مادر است پوستش به مادر و استخوانبندی به پدر میرود
اگر پدر با ارامش نزدیکی کند فرزند به پدر و مادر میرودخَرَجَ الْوَلَدُ یُشْبِهُ أَبَاهُ وَ أُمَّه
واگر با التهاب و هیجان نزدیکی کند پرش ژنی در رگها میشود و بچه به عمو و خاله یا دایی و عمه میرود
بلکه این شباهت تا هفتاد پشت هم ممکن است بطوری که از پدر ومادر سفید اگر در پشت هفتادمش سیاه پوست باشد بچه به ان ممکن است برود

تاثیر دیگر از شیر مادر است که مزاج طبی و اخلاق از شیر مادر و رحم است
"تخیروا لنطفکم فان العرق دساس "
همچنین فرمودند در انتخاب دایه برای شیردادن بچه دقت کنید که اخلاق او موثر است زیبا رو انتخاب کتید که موثر است
شباهت دیگر فرزندان به زمان است که
امام علی فرمودند فرزندان خود را به اداب خود تربیت نکنید که برای زمانی غیر زمان شما خلق شده اند
:لا تَقْسِروا اَوْلادَكُمْ عَلى آدابِكُم ، فَاِنَّهُمْ مَخْلوقونَ لِزَمانٍ غَيْرِ زَمانِكُم؛.

این اداب میتواند اداب اجتماعی نظیر لباس و حرف زدن و امثال ذلک باشد که با گذر زمان عوض میشود که "خیراللباس لباس اهل زمانه "
و ممکن است مراد از زمان زمان اجتماعی نباشد بلکه چیزی است که تارو پود زندگی و اخلاق مردم را فرا میگیرد "زمان الذئب " گاهی زمان ، زمان گرگ است و همه گرگ میشودو گاهی زمان میش است مردم همت میکنند ولی انجام نمیدهند و گاهی زمان زمان میزان است که همه مایل به عدل و عدالت و میزان در برخوردهایشان هستند

فَقَالَ لَهُ الْعَالِمُ إِنَّ الزَّمَانَ الْأَوَّلَ کَانَ زَمَانَ الذِّئْبِ وَ إِنَّکَ کُنْتَ مِنَ الذِّئَابِ وَ إِنَّ الزَّمَانَ الثَّانِیَ کَانَ زَمَانَ الْکَبْشِ یَهُمُّ وَ لَا یَفْعَلُ وَ کَذَلِکَ کُنْتَ أَنْتَ تَهُمُّ وَ لَا تَفِی وَ کَانَ هَذَا زَمَانَ الْمِیزَانِ وَ کُنْتَ فِیهِ عَلَی الْوَفَاءِ فَاقْبِضْ مَالَکَ لَا حَاجَةَ لِی فِیهِ وَ رَدَّهُ عَلَیْهِ
روضة الکافی: ۳۶۲ و ۳۶۳.

در هر صورت یکی از تاثرات انسان زمان است انسانها به زمان میروند
انسان در ظرف زمان در ظرف شیر و تاثرات رحم و ظرف ژنتیک والدین زندگی میکند و ناخواسته متاثر از انهاست
همچنین متاثر از کودک درون و والد درون است
اینها تا حدی مسلم و واضح است
اما این روایت عجیب قریب است که تاثر مردم از ملوک و حاکمان بیشتر ازپدر و مادر است

🌹حضرت امیر(ع) می‌فرماید مردم به مدیرانشان شبیه‌ترند تا به پدرانشان
النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِم‏؛
تحف العقول
https://telegram.me/almotmaen

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 21:43 |
🌹غدیر را غدیر را
پدر جان به فرزندت
فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ
مناقب على بن ابى ‏طالب ح 155

پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند
تا روز قیامت غدیر را حاضر به غائب و پدر به فرزند ابلاغ کند

پدرجان ابلاغ کن
با شیرینی خریدن
با لباس نو خریدن
با جشن گرفتن
با اطعام دادن
با عیدی دادن
با ارزو بچه در این روز براورده کردن
با صله رحم و دورهم جمع شدن
با مجلس شعر و مدح گرفتن و شعرا را جمع کردن و صله دادن
با همه ی چراغ خانه را روشن کردن و چراغانی کردن
با لباس نو و تمیز پوشیدن
با غذا مفصل درست کردنِ روز غدیر با میوه خریدن
با عقد اخوت خواندن با دوستان
با شادی و لبخند ،شاد کردن دیگران

با چی با هرچی داری
ولو تک خرمایی که فقیر برای تجهیز سپاه پیامبر اورد یا با کلافی که پیرزن برای خرید یوسف اورد
با شربتی با ابی
با فریادی با جمله ی
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین والائمه علیهم السلام

خلاصه برای علی ریخت و پاش کن تا بچه بفهند علی کسی است که باید برایش سرو جان بدهی بسم الله

https://t.me/joinchat/BrTcdURNwDixjt2cNU-saw

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 14:28 |

سلام علیکم
استادعزیز
بفرمایید کلاه در خواب چه تعبیری دارد
رجوع به مغازه ونیت خرید کلاه جهت انجام استحباب پوشش سر . 🌹🌹🌹🌹

الرحمن علی العرش استوی:
منسوب به حضرت امام جعفر صادق
: دیدن کلاه درخواب بر شش وجه بود.
اول: ولایت. دوم: ریاست. سوم: بزرگی. چهارم: عزیزی. پنجم: مقدار. ششم: منزلت. و دیدن کلاه دوز در خواب ، دلیل بر مردی کاردان بود که خدمت بزرگان کند.


به نظر بزرگی و موقعیت برای شما در خرید و فروش و کاسبی باشد
کسی در اوخر عمرش میخواست کار خود را تعطیل کند کارش تجارت بود امام فرمودند اگر تجارتت را تعطیل کنی عقلت کم میشود
امام کاظم فرمودند صبح زود به عزتت بشتاب یعنی به شغلت

ولاحول ولاقوه الابالله 

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 20:42 |

خواب دیدم ۲ فرشته با دشداشه و بال هایی سفید بالای سرم آمدند و گفتند بلند شو و به حیاط خانه بیا آنها مرا به بالا بردند چندی نگذشت که دیدم زیر پایم دنیا ستاره است جلو رفتم دری نقره ای بود باز که شد فقط فرشته می دیدم انگار داشتند کاری می کردند ولی من نمی دیدم چکار سپس از آنها رد شدم به دری طلایی رسیدم وقتی وارد شدم آن دو فرشته دیگر جلو نیامدند و گفتند ما اجازه نداریم جلو که رفتم مردی زیبا روی را دیدم که روی صندلی طلایی بود و خیلی زیبا چهره بود او به گفت علیرضا به تو چیز هایی می گویم...................ما بقی اش را دیگر یادم نمی آید ولی می دانم که خیلی با من حرف زد البته همه جا هم پر از ستاره بود بالا. پایین چپ .راست..

الرحمن علی العرش استوی:
این سفر معراج شخصی شماست بگو سیر سلوک شماست که اگر گناه نکنید در مسیر زندگیتان با انسانهای وارسته بسیار زیاد و عالی روبرو میشوید و خصوصا به محضر ولی الله میرسید و استفاده می برید
ولاحول ولاقوه الابالله

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 6:7 |

امام حسین قطعا قیام کردند
نه فرار برای حفظ جان

۱. "ان الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا "
امام حسن قعود کردند و صلح کردند و امام حسین قیام کردند و هردو امام اند منظور اینکه حدیث پیامبر برای امام حسین تعبیر قیام دارد

۲.فرمودند "انی لم اخرج اشرا و لابطرا انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی و ان آمر بارمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی وابی "

امام حسین در وصیت به ابن حنفیه فرمودند من برای اصلاح در امت جدم قیام کردم برای امربه معروف و نهی از منکر و به سیره جد و پدرم عمل کردن
اینها جز بر قیام تطبیق نمیشود الا اینکه مشگل شما این باشد که از قیام نهضت ها و انقلاب های اخیر خوشتان نیامده باشد و بخواهید حربه قیام ها را که قیام حسینی است از انها بگیرید که البته راهش این نیست راهش باب تقیه است نه این حرفها
یا اینکه قصد صلح با غرب را دارید میخواهید حربه قیام را با این حرفها کم رنگ کنید که باز راهش این نیست راهش همانست که گفتم اگر البته جایگاه داشته باشد

اما جواب شبهات
اینکه کلمه "طلبوا دمی فهربت "در کلام امام حسین امده دلیل نمیشود که کل قیام امام حسین را بر فرار برای حفظ خون حمل کنید پس حرفهای بالا که حضرت فرمودند چیه
بله حضرت با افراد مختلف به حسب فهم و موقعیتش مختلف از قیام خود سخن گفتند به ابن حنفیه رسما نامه نوشتند برای یادگار ماندن تاریخ و ان جملات را هدف قیام اعلام کردند به برخی گفتند رسول خدا فرمود "اخرج الی العراق ان الله شاء ان یراک قتیلا "
ابن عباس و ابن حنفیه که سِیریش شده بود و غصه حفظ جان حضرت را میخورد و میگفت به یمن برو حضرت فرمود دستور جدم است که عراق بروم خداوند متعال میخواهد مرا کشته ببیند
به برخی گفتند ،نامه دعوت امده اگر نروم مسول ام
به برخی هم گفتند
جانم در خطر است البته این جمله را برای علت نماندن در مکه گفتند لذا گفتند فرار کردم یعنی فرار از مکه و همچنین ایه "خرجت خائفا "که نویسنده علت خروج به عراق گفته این تحریف است بلکه علت نماندن در مکه و حج را به عمره تبدیل کردن است

اما جواب حرفهای دیگر نویسنده این است که این حرفها بعد از قطعی شدن شکست قیام بوده یعنی اینکه به حر که با لشکر چند برابری امده بود و خبر شهادت مسلم و نقض بیعت کوفه مُسلّم بود گفتند بذارید بروم جای دیگر و همچنین شب عاشورا که دیگر حرف از کشته شدن بود نه پیروزی لذا بیعت را از اصحاب برداشتن یعنی اصلا زمینه پیروزی قیام به هیچ وجه نبود الا قیام خون بر شمشیر که ان هم خونِ بی منت و بی تعارف و خالص میخواست لذا بیعت را برداشتند
اینکه چرا با حر جنگ را شروع نکردند راحت بود به پیروزی نزدیک تر بود
چون اهل البیت هیچ گاه ابتدا به جنگ نکردند و در تاریخ مسلم است که حر هم قصد حمله و جنگ نداشت

پس امام از جهت ظاهری قطعا قیام کردند و فرستادن مسلم و بیعت گرفتن ۱۷هزار نفر با مسلم برای امام حسین را که نمیتوان بر غیر قیام حمل کرد نمیتوان بر فرار برای حفظ خون حمل کرد
امام قیام کردند و اگر موفق میشدند همان وعده فرجی بود که امیرالمومنین داده بودند و البته باطن خروج امام این بود که خدا میخواست ایشان را کشته ببیند و زنان را اسیر او قتیل العبرات است
الحمدلله اولا واخرا وظاهراوباطنا

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در یکشنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 14:47 |
🌹هند و هندوستان
طلاب هندی جذاب تر و دوست داشتنی هستند اگرچه نسبت به پاکستانی ها کمتر اجتماعی اند و کمتر میشه توشون نفوذ کرد
ساده و پاک تر اند خوش تر و راحت اند دابشان سخنران و روضه خون شدن است راحت دست و دلشان را طمع میگیرد و یادشان میرود که
"من استغنی بالله افتقرالناس الیه "
من دوست داشتم برم هند به چند جهت جمعیت زیاد و سادگی و ارامی هندی ها مرا به طمع انداخته بود برای تبلیغ تشیع در هند ولی با انها بودن چ مرا منصرف کرد به دلیل اینکه هند رفتن ندارد باید خواص سازی کرد وقت نیست که وقت گران مایه را صرف کرد تا در این میان چند تایی رشدی کنند خوب چند تا را باهاشون اینجا کار میتوان کرد
هند و طلاب هندی دچار اختلاف ناجوری است به چند جهت نبود مجتهد و مرجع و عالم باسواد که رهبریشان کند و قبولش کنند چون دنبال منبر و سخنرانی اند نه باسواد شدن اینجا ایران هم که می ایند اصلا فارسی براشون مهم نیست فکر میکنند بلد هستندولی بلد نیستند و اصلا برایشان متاسفانه فارسی مهم نیست طرف میگفت به استاد هندیم گفتم میخواهم فارسی یاد بگیرم گفت مگه میخواهی شیر فروش شوی
انوقت کسی که فارسی یاد نگرفته چطور در ایران باسواد میشود؟
اختلاف هست در بینشان چون عالم ندارند تا سبب اتحادشان شود عالم ندارند چون دنبال سخنران شدن فقط اند چون در ایران فارسی را به بهانه اینکه زبان دین عربی هست و ما نیازی نداریم فارسی را یاد نمیگیرند در نجف هم جو سخنران شدن مانع باسواد شدنشان است و اصلا جو نجف فکر اتحاد و فکر فرهنگی و اخلاق نیست و هندوستان مشگلش همین هاست نه فقه و اصول .
طلاب شان متحد نیستند چون در ایرانی حکومت و در نجف دیگران با برنامه هایی انها را به طرف خود کشیده عده ی سینه برای ولایت مطلقه فقیه میزنند و عده ی برای شیرازی ها و عده ی ..و هند بیچاره شده لحافِ ملاصدرالدین هرکسی بطرف خود میکشد و کسی نیست بگوید هند و هندی مصالح خودش را دارد چرا دعواهای ایران و نجف را به هند میبریم
و تا طلاب هند یک دل و یکدست نشوند راه به جایی نبرد تا طلاب هند دربینشان باسواد پیدا نشود که تواضع داشته باشد و حلم و از خود گذشتگی که خود را صرف هند و هندوستان و مکتب کند راه به جایی نبرند
باید عالم باسواد و مجتهد اگاه در بیرون هند و خصوصا داخل هند طلاب را بر فرهنگ و بایسته های لازم در هند تربیت کند و معمم کند
چه ضرورتی دارد که طلاب هندی وقتی میتوانند معمم شوند که در ایران یا عراق درس بخوانند مگر هند و هندی به کمرش بیل خورده که عده ی طلبه ی بیچاره آوراه ایران و عراق شوند و فقط فکر گذراندن ایام باشند ولو درسی نخوانند تا فقط بهانه معمم شدن یعنی بودن در قم و نجف را داشته باشند هم طمع و دست شان داز شدن به این دفتر و ان دفتر زیاد شود و در درراثر طمع به شهریه و .. رنگ از دفتر ها و افکار سیاسی بیرون هند زیاد میشود و این میشود ریشه راه اختلاف در هند
انالله و انا الیه راجعون
ای هند پای در بند بیدار شو
ای گنبد گیتی ای مهد تمدن

الحمدلله اولا واخرا وظاهرا وباطنا

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در جمعه دهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 16:40 |
سلام 
اگه ممکنه تفاوت ذکر إنشائی و اخباری را مرحمت کنید.
ممنون و سپاسگزارم

الرحمن علی العرش استوی:
علیکم السلام و رحمه الله
انشاء یعنی قصد تحقق ان را در خارج دارد مثلا وقتی در مجلس معامله شخص میگوید خریدم یعنی با این جمله قصد تحقق معامله و ملکیت را کرده این یعنی انشائی
لکن فردای مجلس معامله که به شما میگوید فلان چیز را دیروز خریدم این خبر از ان معامله است

حالا اذکار را انشائی بگوییم یا خبری ؟
مثلا بسم الله الرحمن الرحیم
خبری ان یعنی همه کارها و چیزها به اسم خدا هست
انشائی ان یعنی همه کارهایت را قصد کنی که به اسم خدا بشود

هردو صورت میشود گفت لکن باید با خبریش انس گرفت تا انشائیش خودش بیاید که دولت ان است که بی خون و دل اید بکنار
"عبد اطعنی حتی اجعلک مثلی انا اقول کن فیکون انت تقول کن فیکون "
الحمدلله رب العالمین

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در جمعه دهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 13:4 |

خواب دیدم روضه حضرت زهرا (س) هست و بنده هم در خواب گریه میکردم.

الرحمن علی العرش استوی:
علیکم السلام 
بلا ازتون دور میشه
فاطمی میشید که جمال داره

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در پنجشنبه نهم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 8:57 |
🌹مزاج شناسی و اسماء

سالکِ عارفِ بالله، شیخ محمد بهاری در باب صحت مزاج برای سلوک عارفان می نویسد:

اول باید صحیح المزاج باشد. اگر علتی در مزاج باشد باید به معالجه ی آن بپردازد، چه:

اگر سودا غالب آید، پاره ای از حرکات سوداویه را شور عشق پنداشته و مغرور گردد.
اگر صفرا و حرارت غلبه کند، خشکی دماغ و خفقان قلب و سوء الخلق فوق العاده حاصل گردد.
اگر بلغم زیاده باشد، قصور در فهم معانی دقیقه خواهد کرد.

پس اعتدال مزاج، لازم است ...

(تذکرة المتقین، ص103)

لازم است که  توجه داشته باشیم
فصل های سال مزاج دارند سن مزاج دارد شادی و غم و استرس مزاج دارد انواع صداها و موسیقی انواع مزاج دارد ابها و پوشیدنی ها انواع لباسها مزاج دارد انواع خورک ها مزاج دارد انواع خاکها مزاج های مختلف دارد رحم مادر مزاج دارد انواع نقاشی و صحنه ها و شکل ها حتی شکل ساختمانها مزاج دارد
حتی حروف و اعداد مزاج دارند
چینش حروف که کلمه میشود یک مزاج برای کلمه پدید می اورد و چینش کلمات در جمله که یک جمله را پدید می اورد یک مزاج ترکیبی خاص پدید می اورد

چون با حروف و کلمات بی نهایت جمله میتوان ساخت در نتیجه بی نهایت مزاج میتوان درست کرد و همچنین است در خارج که " ان تعدوا نعمه الله لاتحصوها" نعمت های خدا بلکه کلمات الله احصاء ندارد
از یک انسان مزاج های بیشماری صادر میشود چطور از خلاق هستی کلمات بی شماری صادر نشود؟ " من عرف نفسه فقد عرف ربه "

عرش چهار حامل دارد که چهار تن از ملائکه است قیامت به انضمام چهارتای دیگر هشت تا میشوند وَیَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَةٌ (۱۷)الحاقه
ایا مراد از چهار ملک حامل عرش میتواند همان چهار مزاج باشد یعنی خاصیت ملائکه هر کدام یک مزاج خاصی است
و قیامت به اینها ، چهار عنصر دیگر اضافه میشود و عالم دیگر میشود

ایا چهار مزاج همان عبارت اخری چهار اسمی است که در باب اسماء اصول کافی امده که اول بار از حق تعالی اشکار شد؟
فَجَعَلَهُ کَلِمَةً تَامَّةً عَلی أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ مَعاً،

ایا چهار مزاج عبارت اخری چهار بادی است که صبا و دبور و شمال و جنوب است
جْرَوْا فِیهَا الطَّبَائِعَ الْأَرْبَعَةَ الرِّیحَ وَ الدَّمَ وَ الْمِرَّةَ وَ الْبَلْغَمَ فَجَالَتِ الْمَلَائِکَةُ عَلَیْهَا وَ هِیَ الشَّمَالُ وَ الْجَنُوبُ وَ الصَّبَا وَ الدَّبُورُ وَ أَجْرَوْا فِیهَا الطَّبَائِعَ الْأَرْبَعَةَ، الرِّیحُ فِی الطَّبَائِعِ الْأَرْبَعَةِ

و اینگونه اختصام است که عالم را حتی ملا اعلی را گرفت

اینها سکه های دیگر روی حقیقتی است که "کل یوم هو فی شان " در اسماء تجلی میکند و باران اسمائی است که "سالت اویه بقدرها "ظرف ها و ظرفیتهای مختلف از ان مشحون شوند
"فَلَیْسَ بِمَا سُئِلَ أَجْوَدَ مِنْهُ بِمَا لَمْ یُسْأَلْ"
از چیزی که درخواست شده بخشنده تر از انچه در خواست نشده نیست
همانقدر در ملااعلی قریب است در زمین قریب است بلکه " ان الملا اعلی یطلبونه کما انتم تطلبونه "
و ملا اعلی برای ما شده ملائکه کروبین و برای انها شده انوار مومنین در زمین...

خَلْقُ اللَّهِ الْخَلْقَ حِجَابٌ بَیْنَهُ
وَ بَیْنَهُمْ
وَ مُبَایَنَتُهُ إِیَّاهُمْ مُفَارَقَتُهُ إِنِّیَّتَهُمْ

الحمدلله اولا واخرا و ظاهرا وباطنا
https://telegram.me/almotmaen

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در چهارشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 11:22 |

🌹چرا نمیگی کی کرد چرا میگی روزگار

با اینکه محتشم بهترین شعرها را برای کربلا دارد شهید مطهری ره به او انتقاد میکند که چرا میگویی روزگار ، چرا نمیگویی کی کرد
او تحت تاثیر مصائب خودش و از دست دادن فرزند و روزگار خود بوده چون ظلم به ظاهر روزگاری را درک کرد اینگونه شعر گفته والا دهر ظلمی نمیکند

ولی
محشم دارد که کی کرد من جمله از اب هم مضایقه کردند کوفیان ...

از طرفی روزگار هم در اشعار امام حسین علیه السلام مذمت شده یا دهر اف لک من خلیل کم لک من الاشراق و الاصیل

ولی محتشم بیشتر روی روزگار تصریح دارد
ای فلک دیدی که بیداد تو با عالم چه کرد

باد قهرت با چراغ دوره آدم چه کرد

برخورد ائمه درباره قاتلان لعن و انزجار از قاتلان و همراهان بلکه هم دلان با انها و راضیان به این فعل است
تبری در جریان امام حسین گویا تقیه بردار نیست پردها کنار رفته
تا امام حسین تقیه شده که اسم دشمنان اول و ثانی و ثالث و رابع امده ولی قاتلان امام حسین اسم برده شده دیگر تقیه بردار نیست قتل امام حسین پرده ها را کنار زد این خون منصور است
اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِيَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ
اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ
وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِي سُفْيَانَ وَ آلَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ

اما اینکه استاد مطهری میگویند یزید و شمر زمان را باید لعن کرد ...
درست است که باید از مکتب عاشورا چراغ امروز ساخت ولی قصه کربلا طینتی هست تا نمادین قضیه امام حسین علیه السلام حرارتی است تا تفکری
یعنی باید روی خصوص واقع کربلا و امام حسین و دشمن امام حسین تمرکز کرد تا طینت و حرارت حسینی بجوشد و اشک و ضجه و حرارتش راه باز کند که او قتیل العبره است
لذاست که اینهمه روایات در تشریع عزاداری امام حسین هیچ کدام حرفِ شهید انقلاب را ندارد که شمر زمان و یزید زمانت را لعن کن با اینکه قاتلان ائمه بعدی هم دست کمی از قاتلان کربلا نداشتند
یعنی کربلا و تولی و تبری کربلا با بقیه فرق دارد
نباید جو انقلابی و عصر انقلاب این مفاهیم را مصادر کند چونان شریعتی که گویا کربلا حرفی جز شور و خروش علیه ظالم ندارد حماسه حسینی است
میگفت عجب کارخانه تخدیری درست کرده اند که حماسه و شور حسینی را کرده اند مخدر سکوت
این عصر انقلاب نباید ححاب فهم حقیقت گریه و حرارت حسینی شود
گریه و حرارت حسینی سلوک طینتی و پاک سازی طینتی است فرد و جامعه را میسازد قطعا اگر شریعتی و مطهری حرفشان گرفت چون موضوع ثابت بود یعنی حرارت و گریه حسینی بود ولی حرف انان بیشتر به اصلاح اجتماعی میخورد تا گریه برای اصلاح شخصی و طینتی در حالی که ائمه که ادری بما فی البیت هستند برای گریه بر سیدالشهداء موضوعیت قائل اند گریه و تباکی و ابکاء و قتیل العبره و حرارت و لطمه و صرخه در کنار زیارت امام حسین کلیدترین بلکه تنهاترین فرهنگ حسینی است
اللهم لک الحمد حمدالشاکرین لک علی مصابهم
الحمدلله علی عظیم رزیتی
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
الحمدلله اولا واخرا وظاهرا وباطنا
https://telegram.me/almotmaen

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در سه شنبه هفتم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 13:0 |

سلام استاد عزیز یه بنده خدا از دعا و جادو پرسید گفت ریشش کجاست اگه واقعا میشه چرا اون‌شخص گفت من خودم نباشم دنبالش ک دنبال دیگران ک این کارو میکنن نرم یعنی یک جواب کلی میخاد همراه با جزیات بیزحمت اگه امکانش هست راهنمایی کنید

الرحمن علی العرش استوی:
علیکم السلام و رحمه الله
عزیز ، ریشه ش ابتلی بعضی به بعض هست نه کار از دست خداوند متعال در رفته و نه کسی غیر از خواست و مشیت الهی کاری تواند بکند
سوره بقره ایه هاروت و ماروت را بخوانید که "یعلمان الناس السحر"این دو ملک به مردم سحر یاد دادند و میگفتند کفر نورزید یعنی سحر را در غیر مجرایش بکار بردن کفر و باعث کفر است
البته ضر و زیان باذن خداوند متعال است
هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنفَعُهُمْ...

این دو ملک سحر را برای ابطال سحر به مردم یاد دادند ولی سحر در مردم ماند

بهتر از سحراموزی حتی برای ابطال سحر ایات قران است که
مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ (۸۱)طه

انس با معوذتین و ایه الکرسی و قرائت با جوهره مدام قران دافع این مسائل است
ولاحول ولاقوه الابالله

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در سه شنبه هفتم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 6:16 |

علیکم السلام و رحمه الله
منظور از قران خواندن با جوهره صدا یعنی لب خوانی نباشد با صدایی باشد که اگر کسی کنار شما بود بشنود
برای این منظور یعنی ترک اعتیاد قران را بعد نماز ،جایی خلوت با صدای جوهره دار و اندوهگین بخواند بطوری که در شبانه روز یک جز تا سه جز قران بخواند و به روح امیرالمومنین هدیه کند
دعای احتجاب را روزانه ترک نکند
بعلاوه خود را مشغول کند به کار، به بازی، به مطالعه ،به دوستان خوب، علی الخصوص به خدمت به خلق
نزدیک است که صبح امیدش طلوع کند" و اشرقت الارض بنور ربها "شود
ولاحول ولاقوه الابالله

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه ششم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 23:33 |

سلام حاجاقا
در مورد ذکر لا حول ولا قوة الّا بالله
توضیحی میفرمایید که آثارش چیه .
یا اینکه برای چه کاری مفیده
تشکر.

علیکم السلام


از رسول خدا (ص) روايت شده است كه فرمودند: «گفتن ذكر «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم» دارويى است كه نود و نه بيمارى را بهبود مى‌بخشد كه آسان‌ترين آنها اندوه است


امام صادق (ع) شنيدم كه مى ‏فرمودند: «[پدرم مى فرمود:] هر كس بگويد: «لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلىّ العظيم» خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور مى ‏سازد كه كمترين آنها خفگى است.»

اى كميل! به هنگام هر سختى بگو: « لا حول و لا قوة الا بالله » تا خدا آن را كفايت كند. و به هنگام نعمت بگو: الحمدلله تا زياد شود و چون روزى‌ات دير رسد، استغفار كن تا خدا گشايش دهد.»

و امام صادق (ع) است که فرمودند: «آن كس كه هزار بار بگويد «لا حول ولا قوة الا بالله» خداى تعالى زيارت كعبه را روزى‌اش خواهد نمود و اگر مرگش نزديك باشد، خدا آن را به تاخير خواهد انداخت تا حج را روزى‌اش سازد.»

امام رضا (ع) فرموده اند: «هر كس پس از نماز صبح صد بار بگويد: «بسم الله الرحمن الرحيم، لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم» به اسم اعظم خدا از سياهى چشم به سفيدى آن نزديك‌تر شده و به راستى كه در مدار اسم اعظم قرار گرفته است.»


نفی هم و غم
تفویض
وحدت
رفع ترس و اضطراب
قوت قلب و قوت جسم
نزدیک شدن به قرب نوافل و فرائض
گویا گرم و مرطوب است و برای دفع عصبانیت و باز شدن رگها و عقدها نیکوست

ولاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه ششم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 23:32 |

سلام حاج آقا
یکی ازدوستان در خواب میبیند که یک عالمه گل یاس داشته وبه منم میگه آیاتوهم میخای بیابردار که یکدفعه ازخواب بیدارمیشه میشه تعبیرکنید
خداوتدشمارا جزای خیردهد

الرحمن علی العرش استوی:
وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَی (۱۳۱) طه
و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّی، که به گروه‌هایی از آنان داده ایم، میفکن! اینها شکوفه‌های زندگی دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است! (۱۳۱)

گل همسر و فرزندمیتواند باشد

به نظر واضح شد که خواب داره چیه میگه

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در دوشنبه ششم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 9:21 |
سلام علیکم حاج آقا
ببخشید اینکه عرفا نوشته اند برای کسب ایمان و خارج شدن از تصرف شیطان باید ارتیاض شدید قلبی داشت ، منظور از ارتیاض قلبی چیه؟و اینکه مصادیق و اعمال ارتیاض قلبی را هم لطفا به صورت کامل اگه ممکنه بفرمایید چیه

تشکر

الرحمن علی العرش استوی:
علیکم السلام
ارتیاض یعنی ممارست و تمرین

للعاقل فی کل عمل ارتیاض»، غرر همان، ص 238.

امیرالمومنین علیه السلام در غرر میفرمایند
برای عاقل است که در هر عملی ارتیاض کند ریاضت و تمرین کند
این سِر رشد اولیاست که روزمررگی در زندگی ندارند
پس باید اول عاقل شد
بعد ارتیاض و تمرینِ قلبی کرد والا کار نشدی است
انسان قدرت ندارد ذهنش را نگه دارد چه برسد به قلب که درونی تر است
پس باید اول مقدمات را فراهم کرد و اسباب بزرگی به کف اور بعد تکیه جای بزرگان زدن و سراغ قلب رفتن

رجوع کنید به خطبه ۲۲۰ نهج البلاغه در وصف سالکین الی الله که با جمله قد احیاء عقله شروع میشود عقلشان را زنده کردند و دست اخر حرف از قلب و استعمال قلب امده
برای عاقل شدن رجوع کنید به باب عقل و جهل اصول کافی

ولاحول ولاقوه الابالله 

+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در یکشنبه پنجم شهریور ۱۳۹۶ و ساعت 21:52 |