انجیل لوقا و قران
انجیل قرانی
قران انجیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
انجیل لوقا تنها انجیلی است که مخاطبی مشخص دارد، یعنی «عالیجناب تِئوفیلوس». بیشتر محققان بر این اعتقادند که تِئوفیلوس یکی از مقامات بلندپایه رومی بوده است. هدف لوقا از نوشتن کتابش این بود که تِئوفیلوس و احتمالاً سایر دوستان ایماندارش، در تعالیمی که پیشتر یافته بودند، استوار گردند. در میان نوشتههای کتب عهد جدید، دو اثر لوقا، یعنی انجیل او و کتاب اعمال رسولان، از سبکی ادبی و بسیار شیوا برخوردار بوده، دارای واژگانی بس غنی و متنوع است. لوقا آثار خود را چنان هنرمندانه به رشته تحریر درآورده که ضمن ارائه اطلاعات دقیق تاریخی، مطالعه آنها برای خواننده بسی جذاب است. انجیل لوقا به مسائل خاصی توجه دارد که ویژه همین انجیل است، از آن جمله: غیریهودیان؛ زنان، که در آن زمان جایگاهی حقیر در جامعه داشتند؛ گناهکاران و مطرودین جامعه؛ مسئله فقر و ثروت؛ موضوع دعا و روحالقدس. انجیل لوقا تنها انجیلی است که وقایع زندگی زمینی عیسی مسیح را بهکمال، از تولّد تا صعودش به آسمان بازگو میکند. در این کتاب، اطلاعات دیگری در خصوص ولادت یحیای تعمیددهنده و چگونگی تولّد عیسی مسیح و کودکی او ارائه شده است. لوقا همچنین رویدادها و تعالیمی را از عیسی نقل میکند که خاص انجیل اوست. این مطالب، بیشتر در فصلهای ۱۰ تا ۱۹ یافت میشود. از آنجا که کتاب اعمال رسولان، جلد دوّم کتاب لوقاست، مطالعه آن بلافاصله پس از انجیل لوقا، درک بهتر هر دو کتاب را برای خواننده به ارمغان میآورد تقسیمبندی کلّی ۱ - مقدمه (۱:۱-۴) ۲ - تولد و کودکی یحیی و عیسی (۱:۵ تا ۲:۵۲) ۳ - آماده شدن عیسی برای رسالت خود (۳:۱ تا ۴:۱۳) ۴ - خدمات عیسی در جلیل (۴:۱۴ تا ۹:۹) ۵ - کنارهگیری عیسی به نواحی اطراف جلیل (۹:۱۰-۵۰) ۶ - سفر به سوی اورشلیم (۹:۵۱ تا ۱۹:۲۷) ۷ - هفته آخر زندگی زمینی عیسی و رنجهای او (۱۹:۲۸ تا ۲۳:۵۶) ۸ - رستاخیز و صعود عیسی مسیح (فصل ۲۴)
انجیل لوقا و کتاب اعمال رسولان
لوقا انجیل را دو بخش می کند:
1_ انجیل لوقا؛
2_ کتاب اعمال رسولان.
لوقا را به عنوان یار غیر یهودی الاصل پولُس رسول معرفی می کنند. پس وی یکی از دوازده شاگرد عیسی (ع) نبوده است. لوقا با آنکه بسیار به انجیل مرقُس تکیه می کند، در نوشته خود برخی از اندیشه های کلامی را وارد کرده که در انجیل متّی و مرقُس وجود ندارد؛ یعنی حوادث زندگی عیسی (ع) و تعالیم وی در این انجیل در پرتو مرگ و رستاخیز وی تفسیر می شود. از این رو، دانشمندان می گویند: علم و فرهنگ لوقا از سایر انجیل نگاران بیشتر بوده؛ زیرا انجیل خود را به یونانی محکم و زیبایی نوشته است.
مهمترین اندیشه های انجیل لوقا را می توان چنین خلاصه کرد: عمومیت رسالت عیسی (ع) و اینکه وی نه تنها به سوی یهود، بلکه به سوی همه امتها فرستاده شده است.(1) عیسی (ع) دوست گناهکاران و غمخوار رنجدیدگان است. لوقا بیش از سایر انجیل نگاران به خطر ثروت و اهمیت فقر اختیاری از دیدگاه شاگردان عیسی (ع) توجه می کند. اندیشه گزینش شاگرد، در مرکز دریافت لوقا از رسالت عیسی (ع) قرار دارد. به نظر این انجیل نگار، عیسی (ع) به دعوت گروهی از مردان و زنان و پدید آوردن جمعی از شاگردان که او را در زندگی و رفتار اسوه ی خود قرار دهند، توجه خاصی مبذول می داشته است. لازم به یادآوری است که نقش زنان در انجیل لوقا از نقش آنان در سایر اناجیل مهمتر است.
اندیشه ی مهمّ دیگری که در انجیل لوقا وجود دارد، تأکید مؤلف است بر اینکه عیسی (ع) مرد دعا بود. در این انجیل، عیسی (ع) به عنوان شخصی که در هر زمان حساس از زندگی خود به دعا روی می آورد، معرفی می شود. دعای مورد نظر لوقا دعاهای رسمی آئین یهود نیست، بلکه بیشتر نشانه ی اتحاد باطنی و صامت با خدا به عنوان پدر است. این نگرش لوقا به عیسی (ع) به عنوان کسی که از طریق تأملات و دعا با خدا متحد گردید، تا اندازه ی زیادی بر جریان امور روحی مسیحیت اثر گذاشته است.
در انجیل لوقا، عیسی (ع) «بر حسب گمان خلق»(2) فرزند یوسف معرفی می شود و مردم او را پسر یوسف می شناسند.(3) انجیل لوقا طولانی ترین انجیل است. در این کتاب عیسی (ع) به عنوان انسان کامل مطرح شده است.
با آنکه بخش دوم گزارش لوقا از مژده را «انجیل» نمی نامند، اما می توان آن را در رابطه با انجیل لوقا بررسی کرد. کتاب اعمال رسولان حوادث مربوط به رشد و بالندگی گروه مسیحیان نخستین به دست روح خدا را روایت می کند. این بالندگی نه تنها افزایش شمار مسیحیان، بلکه تجربه های شخصی ماهیت و رسالت دین را نیز شامل می شود. گاهی کتاب اعمال رسولان را «انجیل روح» می نامند. همچنین این انجیل نشان می دهد که چگونه مسیحیان از فرقه ای یهودی و کوچک که به «مسیح بودن» عیسی (ع) اعتقاد داشت، به گروهی جهانی که از یهودیت فاصله گرفته بود، متحول شدند. علاوه بر این، لوقا در کتاب اعمال از ضمیر اول شخص مفرد بسیار بهره می گیرد و این نشان می دهد که وی شخصاً شاهد بسیاری از حوادث کتاب خود بوده است.
مهمترین اندیشه های کلامی کتاب اعمال رسولان عبارتند از:
1_ روح خدا جامعه مسیحیان را تشکیل می دهد و آن را هدایت می کند؛
2_ غیر یهودیان نیز می توانند، مانند یهودیان از عیسی (ع) پیروی کنند، بدون اینکه به شریعت موسی (ع) مقید شوند؛
3_ مسیح که از مردگان برخاست، هنوز در میان جماعت خود، یعنی گروه مؤمنان حضور دارد و زندگی می کند.(4)
1 . قرآن کریم رسالت حضرت عیسی را متوجه بنی اسرائیل می داند (آل عمران، آیه ی 49، الصف، آیه ی 6). در اناجیل نیز از قول حضرت عیسی آمده است که گفت: «فرستاده نشده ام مگر به جهت گوسفندان گمشده خاندان بنی اسرائیل.» (متی 15: 21- 28، مرقس 7: 24-30).
به ادعای اناجیل، حضرت مسیح در واپسین روز زندگی، پیش از صعود به آسمان به شاگردان خود سفارش کرد که بشارت را در سراسر جهان بگسترانند و همه ی امتها را شاگرد خود سازند. (متی 28:16-20، مرقس 16:14-18، لوقا 24ک36-49، یوحنّا 20:19-23). بدین شیوه مسیحیت به دینی جهانی تبدیل شد.
2 . لوقا 23:3.
3 . لوقا 22:4.
4 . توماس میشل، کلام مسیحی، ص 46 – 48.
مشاء الله چقدر تشبیه دارد
چقدر از روش قصه درنانی استفاده شده
قصه درمانی
لوقا میگوید
شواهد عینی مطالب را نوشته اند من همه انرا خوانده و این را نوشتم
تو ی زکریا لال شوی تا انجام این امور یعنی تولد یحیی.چرا که تو در موقع گفتن این مطلب انرا باور نکردی
در قران این تکلم نکردن سه روز است و علامت است نه عقوبت
زکریا گفته که چگونه ممکن است
ولی مریم گفته باشد انچه خدا گوید من کنیز خدا هستم
از لوقا بر میاید که الیزابت مادر یحیی نه ماهه به دنیا امده ولی در روایات ما شش ماهه ذکر شده
یحیی را مثل قران لم یکن سمیا
گویا از لوقا فهمیده میشود که زکریا کاهن بود از موقع تولد و اسم گذاری یحیی از روح القدوس پر شده و نبوت کرده و شروع به حمد و سپاس خدایی کرده ...
یحیی تا بزرگ شد در بیابان به سر می برد
با ذکریا و وعده به یحیی شروع شده
یحیی هرگز به شراب و باده لب نخواهد زد
پیشاهنگی است در پیش خداوند
مردانی مستعد برای خداوند اماده کند یعنی مسیح
برای سرشماری عمومی یوسف با مریم از ناصره به. بیت اللحم میایند که فرزندان داود انجا بودند
طفل که به دنیا امد در آخر گذاشتند چون در مسافر خانه جا نبود
فرشته بر چوپانان اطراف تجلی کرد که در شهر خدا مسیح به دنیا امده
در شرایع نخست ذکور از ان خداست لذا انرا به معبد اوردند
و یک جفت قمری قربانی کردی برای مسیح هم
زنی نبیه ؟ که ۸۴سال بیوه بود در معبد عبادت کرده چون مسیح را در کودکی دید درباره او سخن گفت ...
در لوقا امده که یحیی در بیان فریاد میزد چناپچه در اشعیای نبی امده و مردم را به توبه امام امدن خداوند (مسیح)شویق مرد و اینکه به پسر ابرتهیم بودن اکتفا نکنند که خدا قادر است از سنک فرزند برای ابراهیم بیاور ای مارها کحا نیگریزید
هرکس دو پیراهن دارد یکی را به انکه ندارد بدهد و غذا هم
من شما را با اب تعمید کنم و کسی خواهد امد که شما را با اتش و روح القدوس تعمید کند و من لایق ان نیستم که بند کفش اش باز کنم
او چنگال خود را در دست دارد تا گندمها را انبار جمع کند و کاها را بسوزاند
مسیح را هم یحیی تعمید داد و روح القدوس چون کبوتر بر او نازل شد که تو پسر خوشنود من هستی او نبوت را شروع کرد در حالی که سی ساله بود ( انجیل دعوت او را یک سال میداند ولی قران از بچگی نبوت او را میداند انی عبدالله اتانی الکتاب ...این مطالب بلند جالب است که در انجیل نیامده یعنی سخن گفتن در گهواره مسیح در انجیل ذکر نشد و قران فقط اصلاح نواقص انجیل نکرده بلکه جاهایی مثل این مورد که مهم است و انجیل نیاورده ذکر کرده یعنی اتمام نواقص هم میکند )
۴
عیسی پر از روح القدوس از رود اردن بازگشت و روح خدا او را به بیابان برد شیطان او را تا چهل روز وسوسه کرد
تا کرسنه شد
وسوسه شیطان
اگر پسر خدایی به این سنگ بگو نان شود
در کتاب امده انسان فقط به نان زنده نیست
او را به بلندی برد و همه دنیا را نشتن داد گفت سجده ام کن تا به تو بدهم
جواب داددر کتاب امد فقط خدا را باید سجده کرد و پرستید باز گفت خود را ازبلندی بینداز که در کتاب امده فرشتگان حفظت کنند جوابش داد در کتاب امده که کس خدای خود را امتحان نکند
بعد به ناصره امده و در سبت برای قرائت طومار اشعیاء را باز کرد امده روح خدا بر من است مرا مسح کرده تا به بینوایان مژده دهم فرستاد تا ازادی اسیران و شفای بیماران و...را مژده دهم
انگاه گفت این جملات چنانچه شنیدید به حقیقت پیوست
شما میگوید ای طبیب خود را شفا بده همان معجزها را اینجا انجام بده
ولی هیچ پیامبری در شهر خود مقبول نیست
سه سال و شش ماه در الیاس قخطی شد و الیاس سراغ غیر بنی اسرائیل ها رفتند ..بر او شوریدند او را از شهر بیرون کردند
او به کفر ناهو در جلیل امده
کلام او با قدرت اداء میشد مردم تعجب میکردند
( این همان اولوالعزم بودن است )
۵
ای دوست گناهان تو بخشیده شد
به جذامی چنین گفت
عده ی شک کردند
فرمود این مشگل تر است یا اینکه به او که مفلوج است بگویم بلند شو و دشک خود را بردار و برو و چنین گفت
باج گیری را عیسی و حواری را دعوت کرد باجیگران گرد انها جمع بودند فریسیان اعتراض کردند که چرا با باجگیران نشینند فرمود
مریضان به طبیب محتاج اند نه تندرستان من امده ام تا گناه کاران را به توبه دعوت کنم نه پرهیزگاران را
گفتند شاگزدان یحیی و فریسیان روزه اند ولی شاگردان شما میخورند و می اشامند
فرمود رفقای داماد که با دامادند به روزه مجبور نکنند روزه نگیرند و لی چون داماد از میان انها رفت البته انها هم روزه گیرند
هیچ گاه لباس گهنه را با لباس نو وصله نکنند که هم نو پاره شود و هم کهنه قابل پوشش نشود
هیچ گاه شراب نو را در مشک کهنه نریزند که مشک پاره شود و شراب له هدر نرود شراب تازه را در مشک تازه ریزند هرکس شراب کنه خورد دیگر شراب نو ننوشد میگوید شراب کهنه بهتر است
باید با مقایسه و بازسازی صحت و سقم این جملات را بررسی کرد
۶
یک روز سبت حواری خوشه های گندم میخورند فریسیان اعتراض کردند فرمود مگر در کتاب مقدس نیامده که داود در روز سبت وارد معبد شد و غذاهای معبد که فقط مخصوص معبدیان بود در بین یاران خود تقسیم کرد
پسر انسان صاحب روز سبت است
در روز سبت دیگر کسی را که مفلوج بود شفاء داد
ایا در روز سبت نیکی کردن بد است یا بدی جان انسانی را نجات دادن یا هلاک کردن
شمعون پطرس
اندریاس برادر او
یعقوب و یوحنا
فلیپوس و بالتروما
متی
توما
یعقوب پسر حلفی
شمعون فدایی
یهودی اسخر یوطی
یهودی پسر یعقوب
این دوازده را رسول نامید
مردم سعی کردند دست خود را به او بزنند که نیروی صادر میشد که مریضان را شفا میداد
به حواری فرمود خوشا بحال شما که فقیرید پادشاهی خدا از ان شماست
خوشا به حال شما که گرسنه اید سیر خواهید شد
خوشا به حال شما که اشک میریزید خندان خواهید شد
خوشا به حال شما که به خاطر پسر انسان اهانت شوید شاد باشید که در ...
وای به حال ظالمان که سیراند کرسنه شود میخندند اشک میریزند
به دشمان خود محبت کنید به کسانی که متنفراند از شما نیکی کنید
برای کسانی که دشنام میدهند دعا کنید بد کنند دعا کنید
کسی به صورت تو میزند طرف دیگر صورت را جلو او بگیرید
عبایت را برد پیراهنت را بگذار ببرد کسی چیزی خواست ببخش و چون مالت را برد مطالبه نکن
با دیگران طوری رفتار کن که دوست داری با تو همان کنند
اگر کسانی را دوست بداری که دوستت دارند چه افتخاری است که خطاکاران هم چنین کنند
اگر فقط احسان کنی به که احسانت کند چه فخر که خطاکاران هم چنین کنند
اگر به کسی قرض دهی که توقع پس گرفتن داری چه فخر که گناهکاران هم اگر بدانند پولشان باز میگردد به هم قرض میدهند
بدون توقع به هم قرض دهید
که پاداش سرشاری خواهد داد
پدر شما به خطاکاران رحیم است پس مثل پدرتان رحیم باشید
درباره دیگران قضاوت نکنید تا قضاوت نشوید محکوم نکنید تا محکوم نشوید
ببخشید تا بخشیده شوید بدهید تا عطا شوید با هر پیمانه دهید با همان دهند
کوری عصاکش کور دیگر نشود شاگرد از استاد بالاتر نرسد ولی اگر تحصیلات خود پایان رساند به رسد
چرا به کاهی که در چشم دوستت هست هستی و به فکر تیر داخل چشم خودت نه اول تیر از چشم خود بدرار تا ببینی کاه از چشم دوستت بدر اوری
هرگز درخت خوب میوه بد و درخت بد میوه خوب نیاورد و هر درخت از میوه اش شناسند از خار انجیر نچینند و از خاربن انگور
مرد نیکو از خزانه درون خود نیکی اورد و مرد بد بد
چرا نزد من امده خداوند خداوند کرده و به اپچه گویم عمر نکنید
ان که عمر کند چون کسی است که خانه را در بنیاده وپایه های عمیق کار گذاشت و چون سیل امد سیل نبردش ولی انکه بشنود و عمل نکند مثل خانه ی بدون شاهلوده است که با سیل برود
عمل و انجیل
البته جمع بین ثبوت و اثبات را دارد لکن رنگ اثباتی دارد راه باز است و شفاف با طراوت
۷
ای جوان به تو میگویم برخیز
و جوان در تابوت بلند شد
ایا تو همان کس هستی که قرار است منتظر بمانیم این جمله را یحیی از مسیح پرسید
او به رسولان یحیی گفت انچه دید برایش نقل کنید از معاجیز و خوشابحال انکه شک نکند
انگاه از یحیی گفت که چون به بیابان رفتید منتظر دیدن چه کسی بودید انکه لباس فاخر پوشیده بود پس انتظار دیدن چه کسی را داشتید بله یک پیامبر بدانید پیامبری به بزرگی او نیامده است لکن بدانید کوچگ ترین افراد در پادشاهی خدا ازذاو بزرگ تر است و مردم که از دست یحیی تعمید گرفته بودند شاد شدند
یحیی امد نه میخورد و نه می اشامید گفتید دیو دارد پسر خدا امد میخورد و مینوشد گفتید یک ادم پرخور و رفیق باجگیران و خطاکاران است با چه آواز شما رقص باید
بدانید درستی حکمت خدا برای کسی است که قبول کند
در خانه فریسی مهمان بود زنی بدکار با گلاب دانی امده بود و کنار مسیح میگریست تا اینک از اشک پاهای مسیح شستی و با گیسوانش خشک کردی فریسی گفت اون اگر پیامبر بود دانست کع این زن چه کاره است مسیح فرمودش مثلی زنم دو نفر بدهکار بودند یکی ۵۰۰و یکی ۵۰ هردو را بخشید کدام بیشتر در حقش لطف شده گفت انکه ۵۰۰ انگاه ادامه داد که من مهمان تو بود پایم نشستی او با اشک شست نبوسیدی او پایم را بوسه باران کرد روغن نزدی او به پایم روغن زد او به سبب محبت زیادس گناهانش بخشیده شده
کسی که کم بخشیده شده باشد کم محبت میکند
ای زن گناهان تو بخشیده شد ایمان تو تو را نحات داده است به سلامت برو
۸
برزگر دانه های را پخش کند برخی بر سر راه افتد طعمه پردنگان شود و برخی بر سنگلاخ که زود خشکد و برخی بر تیغ ها که خفه شود و برخی در جای مناسب افتد که بزرگ شوذ و صد برابر شود
اگر گوش شنوا دارید بشنوید .
شاگردان از معنایش پرسیدند فرمود درک معانی پادشاهی خدا به شما داده شده ولی برای سایرین مثل گفته اند نفهمند شما معانی مثل را فهمیده اید (این همان مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (٤١)إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (٤٢)وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ (٤٣)عنکبوت )
انگاه فرمود دانه کلام خداست که در قلوب افتد انکه در در راه افتد قلوبی است که مستعد نیست شیطان دزد انک بر سنگلاخ افتد قلوبی است که به شادمانی قبول کنند ولی ریشه ندواند انگه بر خار افتد و خفه شود در مال و دنیا و هوی خفه کندو انک مناسب خاکی افتد با قلب خالص گیرد و نگه دارند و با پشتمار ثمرات فراوان اورند (وانذلو استقاموا علی الطریقة ..مثل ما ینفقون فی سبیل الله کمثل حبة انبت سبع
مثل انان که ریای انفاق کنند کمثل صلد )
هیچ کس چراغ روشن نکند و زیر تشت گذارد یا زیر تخت بکذارد بلکه انرا روی چراغ پایه گذارد تا اشکار شود
زیرا انچه پنهان است آشکار خواهد شد مواظب باشبد که چگونه اید
انکس که دارد بیشتر به داده خواهد شد ( ویزیدالله الذین اهتدوا) ولی انکس که ندارد انچه که به گمان خود دارد از دست میدهد (و خسرالذین ظلموا انفسهم)
گفتند مادر و بردرانش منتظر اند گفت مادر و برادران من کسانی اند که سخنانم بشنود و عمل کنند
در دریا طوفان شدو عیسی خواب بود حواریون بیدارش کردند با تندی طوفان را فرمود ساکت شد و حواری را گفت ایمانتان چه شده چون طوفان ارام شد گفتند او کیست که باد و طوفان امر کند
۹
حواری را قدرت داد تا مردک را شفا دهند و به شهرها بروند و پادشاهی خدا اعلام کنند فرمودشان که مراهی چیزی نبرند نه پول نه لباس نه هیچ نان و هیچ جامه اضافی
چون به خانه ی قبولتان کردند تا هستید همان جا بمانید وچون شمارا راه نپادند برای عبرتشان گرد پای خود بتکانید
هزارن نفر را با چند قرص نان و دو ماهی اطعام کرد م
نانها را بعد دعا پاره کرد همه خوردند ودوازده سبد از خورده نانها جمع کردند و جمعیت پنچ هزار نفر بود
لازم است که پسرانسان دچار رنج شود و توسط سران یهود کشته شود و روز سوم زنده شود
این بهدنظر اضافاتی کسانی است که فکر کرده اند از روح القدوس پر شده اند تمنی ممکن است باشد که القی الشیطان فی امنیته
هر چه باشد مخالف اعتباری جمالی بودن مسیح است که نباید دچار رنج میشد و خلاف قرانذهم هست شبه لهم پس اینها انحیل نویسان برای حل شبهاتی که در ذهن مردم و پیروان بود اضافه کرده اند ولله الحمد الاخرة و الاولی
هر کس میخواهد پیرو من باشد باید دست از جان بشوید و همه روزه صلیب خود را بردارد با من بیاید
اینها اگر همه اش تخلیط نباشد رنگ گرفتن دارد صلیبی نبود شبه لهم
هر کس خواهد جانش را حفظ کند جانش را از دست خواهد داد
ایندجمله هم یا مراد از دست دادن جان در پادشاهی خدا یا همان مقام ولایت الهی است که به تعبیر قران خسروا انفسهم شوند
یا مراد الناس من خوف الذل فی الذل همین که بقیة السیف ابقی و انمی
هر کس بخاطر من جان خود را فدا کند انرا خواهد یافت
هر کس از من و سخنان من عار دارد وقتی که پسر انسان در جلال خود با ملائکه بیاید از انها عار خواهد داشت
.همین که فرمودند تو نزد من جایگاهت مثل من نزد تو ام الحدیث .
اینجا کسی هست که تا پادشاهیذخدا را نبیند خواهد مرد
.این بحث رجعت خود حضرت یا رجعت حواری است یا اشتباه نویسندگان انحیل .
در مناجات موسی و الیاس بر او نازل شده و درباره کشته شدنش در اورشلیم سخن میگفتند
شاگردان نتوانستند روحی خبثی را از پسری بیرون کنند و مسیح با پرخاش دستور داد دیو خارج شود
پسر انسان به دست انسان تسلیم خواهد شد
در بین حواری این سخن شد که کدامشان بالاتر است مسیح کودکی را در اغوش گرفت و فرمود
هرکس این کودک را به نام من پذیرد مرا پذیرفته و هر کس مرا بپذیرد فرستنده مرا پذیرفته است در بین شما انکس از همه بالاتر است که از همه کوچک تر باشد
یوحنا گفت کسی با اسم تو دیو بیرون میکرد ما انرا منع کردیم مسیح فرمود با او کاری نداشته باشید هرکس علیه شما نباشد باشماست
حواری میخواستند نفرین کنند که از اسمان اتش اید چرادکه دهکده ی قبول مسیح نکردند مسیح انها را منع کرد
مسیح کسی را گفت همراش رود گفت اول پدرم را خاک کنم مسیح گفتش بگذار مردگان مردگان خاک کنند تو باید پادشاهی خدا را همه جا اعلام کنی
( مراد مردگان از ولتیت خداست
در روایات ما هم اهمیت مجلس علم وعالم مقایسه با تشیع جنازه شده و بسیار از ان بافضیلت تر شمرده شده )
کسی گفت اول با خانواده ام خداحافظی کنم
مسیح گفت انکه شخم میزند اگر به عقب برگردد لیاقت انرا ندارد که برای پادشاهی خدا خدمت کند
.این نظیر دعوت سیدالشهداء است که نباید درک میکردند نباید اذوقه برای اهل بیت ببری که طرماح میشدی ...
انجیل یوحنا با اناجیل دیگر تفاوت دارد سه انجیل اول بیشتر از ادبیات یهودی الهام می گیرند در حالی که انجیل یوحنا متأثر از فلسفه ی یونانی است.به همین دلیل محققان سه انجیل اول را اناجیل همنوا (همگون) و انجیل یوحنا را انجیل غیر همنوا می نامند.
عیسی 25 بار در قرآن آمده است که 16 مورد آن همراه با نام مریم است ؛ زیرا عیسی (ع) غالبا با عنوان پسر مریم یاد شده است .این گونه نامیدن، ویژگی تولد او را تصدیق می کند و نام مریم (س) 34 مرتبه در قرآن ذکر شده است که 24 مورد آن در ارتباط با عیسی(ع) است. عبارت «عیسی بن مریم » 13 بار« المسیح عیسی بن مریم» 3 بار، « ابن مریم»3 بار، « المسیح بن مریم» 5 بار در قرآن کریم ذکر شده است.
۱۰
بعد از این عیسی ۷۰نفر را تعیین نمود و دو نفر دو نفر به شهرها و ...فرستاد و فرمود محصول فراوان و کارگر کم پس باید از صاحب محصول بخواهید که کارگر بفرستد
بروید و بدانید که من شما را مثل بره در میان گرگها میفرستم هیچ کیسه یا گوله باری با خود نبرید یا کفش نبرید در بین راه با کسی سلام و علیک نکنید چون به خانه ی شدید اولین کلام شما این باشد سلام بر اهل این خانه باد اگر اهل صلح و صلاح باشد سلام بر انها قرار گیرد والابه شمابازگردد اگر راه دادند همانجا بمانید تا در ان جا هستید خانه به خانه نگردید هر چه پیش شماگذاشتند بخورید که کارگر مستحق اجر است
بیماران را شفا دهید وبگوید پادشاهی خدا نزدیک است
اخر الزمان
اگر شما را راه ندادند گرد پای خود را هم پاک کنید
روز اخر برای سدوم بیشتر قابل تحمل خواهد بود تا برای ان شهر
وای بر تو ای خورازین
وای بر تو ای بیت صیدا اگر معجزاتی که در شما شد در سور و صیدون میشد خاکسترنشینان هم ایمان اوردی
روز داوری برای سور و صیدون بیشتر قابل تحمر خواهد بود تا شما
اما تو ای کفر ناحوم میخواستی سر به اسمان بکشی سر به دوزخ خواهی برد
هرکس شما را رد کند مرا رد کرده و هرکس مرا رد کند شما را رد کرده
هفتاد شاگرد گفتند با اسم تو دیوهها تسلیم ما شوند
من دیدم که شیطان مثل برق از زمین فرود امد من به شما قدرت دادم که مار و عقزبها تسلیم شما شوند
از این که دیوها تسلیم شما شوند شا نباشید از این شاد باشید که اسامی شما در عالم بالا ثبت شده
در این لحظه شاد عظیمی روح القدوس به مسیح داد ه گفته خدایا تو را شکر که این حرفها را از دانایان و عقلاء پوشاندی بر بچه ها اشکار کردی
(منظور ضعفاو فقرا همان مضطرها و مفلس ها که السلام بدء غریبا و ...همان علیکم بالاحداث همان خالفنی الشیوخ و حالفنی الشباب )
کسی از فریسیان گفت چه کنم که داخل حیات جاودان شوم فرمود در تورات چه امده گفت امده
با تمام دل و تمام جان و تمام ذهن و تمام قدرت خدا را دوست داست داشته باش و همسایه خود را محترم بدار
مسیح گفت درست جواب دادی عمل کن
گفت همسایه من کیست
مسیح گفت مردی دزدان مالش را برده او را زخمی رها کرد در راه رفتند کاهنی و و لاوی به ان محل رسیده او را دیده از طرف دیگر جاده رفت تا اینکه سامری از راه رسید دلش سوخت زخمش شست و بست و او را به کاروانسرا برد پول به صاحب کاروانسرا داد و گفت از او پرستداری کن تا من برگردم اگر بیستر هزینه کردی چون امدم می دهم
به نظر تو کدوم همسایه اوست فرمود اون سامری فرمود برو و مثل او عمل کن
مرتاح به مسیح گفت که خواهرم که نشسته و سخنان تو گوش گیرد را بگو که مرا در کمک کردن و پذیرایی مهمانان کمک کند هیچ فکر این نیستی که مرا رها کرده
مسیح فرمودش مرتاح مرتاح تو برای چیزهای بسیاری ناراحت هستی انچه خواهرت مریم انتخاب کرده از همه بهتر است و از او گرفته نخواهد شد
علم و با عالم بودن مجلس علم
۱۱
وقتی مسیح از دعا فراقت یافت حوا ی گفت ما را هم چون یحیی دعا یاد ده
فرمود بگویید
خداوندا نام تو مقدس باد پادشاهی تو بیاید
نان روزانه ما را هر به ما بده و گناهان ما را ببخش زیرا ما کسانی را که به ما بدی کرده اند می بخشیم
ما از وسوسه ها دور نگه دار
فرض کنید کسی در خانه دوستش رفته و بگوید من میهمان دارم قرص نان بده و او گوید مزاحم نشو که به رختخواب رفته و در قفل کرم اگر او برای رعایت دوستی هم بلند نشود سماجت او باعث میشود که او بلند شود
طلب کنید که داده خواهد شد بجویید که پیدا خواهید کرد
بکوبید که درب باز خواهد شد
که هر کس بخواهد داده خواهد شد وهرکس درب بکوبد باز خواهد شد
ایا در میان شما هست پدری که چون بچه نانی بخواهد مار در دستش نهد یا عوض تخم مرغ عقربی
پس اگر شما که جایزالخطائید میدانید چیزهای خوب را به فرزند خود دهید خداوند اولی تر است که ..
گفتند مسبح با بعل زبور رئیس شیاطین دیوها را من جمله دیو لالی را بیرون کرد
مسیح فرمود هر حکومتی تفرقه درش افتند هر خانواده ی دو دستگی شود رو به نابودی رود چطور من با شیاطین شیاطین بیرون کنم
اگر شیطان علیه خود تفرقه اندازد چطور ریاستش ماند
یاران شما چطور دیو بیرون میکنند اگر بعل زبور است رد میکند و اگر با خدا چنین کنند من هم پس پادشاهی خدا نزدیک است
اگر کسی زورمند باشد تواند از خانه خود دفاع کند الا اینکه کسی زورمندتر اید که او را از پای دراورد
هر کس با من نیست ضد من است هرکس با من جمع نکند پراکنده کند
وقتی روح ناپاکی از کسی دارید به بیابانها رود چون چیزی نیابد گوید به همان جسم برگردم چون بیاید خانه را اب و جاروب شده و منظم یابد میرود هفت روح شریراز خود با خود اورد و اوضاع او از اول بدتر میشود
زنی گفت خوشا به حال مادری که تو را زایید و شیر داد
فرمود خیر خوشا به حال انکه سخنان مرا شنید و عمل کرد
مردمان این زمان چقدر شریراند ایت خواهند تنها ایت ایت یونس نبی است که برای نینوا ..
مردم نینوا با پیامبر یونس توبه کردند و انکه اینحاست از یونس بالاتر است
هیچ کس چراغ روشن نکند که زیر تشت گذارد بلکه بر ..
چراغ بدن توست چشم توست چون چشم تو روشن است کل تو روشتن است پس چشم خود را باز کن
(چشم باطن گوید )
در میهمانی فریسی مسیح دست خود را برای غذا نشست او تعجب کرد لذا مسیح فرمود
ای فریسیان شما بیرون پشقاب را تمیز میکنید ولی درون خود جز شرارت ندارید
انچه در درون ظرفهاست انفاق کنید که همه ان برای شما پاک خواهد شد
شما از نعنا و سداب و..ده یک میدهید ولی از اجرای عدالت و محبت به خدا غافل اید انچه که نباید غافل شوید
شما صدر مجلس در کنیسه و سلام و تعارف بازار را دوست دارید شما مثل قبرهایی هستید که هیچ نشانه ی رون ان نیست ومردم روی ان راه میروند
کسی از معلمان شریعت گفت به ما هم با این حرفها توهین شود
مسیح فرمود اری وای بر شما شما که بارهای سنگین بر دوش مردم مینهید و خود یک انگشت هم به ان نمی زنید
وای به حال شما که ارامگاهی که پدرتان کشته اند می سازید و اینگونه اعمال انها را امضاء میکنید
بدانید که مردم روزگار پاسخگوی این اعمال و خونهای انبیاء از هابیل تا زکریاء که در بین قربانگاه و درون معدن کشته شد
شما معلمان کلید درب معرفت را برمیدارید خودتان داخل نمیشوید و دیگران را هم مانع میشوید
این است حکمت خداوند که برایشان پیامبر فرستادیم برخی را کشته و برخی را ازار داده ...
همین مطلب در قران امده
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ (٨٧)بقره
یکی از توجه های که در انحیل نیست پدر و مادر است بلکه گاهی بی لطفی هایی نم دیده شد شاید ثمره اس همین بی نچتوحهی عمومی غربی ها به والدین و رها کردن جوانها معاذالله واردین خود را و نتیجه ان سستی بنیان خانواده میشود چون فرزندان در نیمه دوم عمر خانواده بلکه از ثلث به بعد عمر خانوادگی اثر بسیار عمیقی در انس و طراوت خانواده دارند
اینکه به کسی گفته شده دنبال من بیا و پدری که بیمار است یا مرده است را به مردکان بسپار
اینکه مادرشان پشت دزب منتظر اوست بگویند مادر من کسی است که حرف مت عمل کند .
ما کاری با صحت و سقم این سخنان نداریم فرهنگی کع این کتاب مقدس باشد رها کردن واردین توسط نوجوان و جوان ساده است خواه به قصد الهی باشد مثل حواری و خواه به قصد غیر الهی باشد چون راهش باز شده توسط متدین
ولی اسلام اصرار دارد مومن و غیر مومن متدین و غیر متدین ان اشکرلی و لوالدیک
حتی کسب برای جهاد امده گفت والدینم راضی نیستند پیامبر فرمودند برگرد یک شب انس با انها یک سال جهاد است
ایا عملی از جهاد افضل هست اینگونه احسان و انس به والدین را اسلام ارزش نهاد لذا متدین و غیرمتدین اینگونه در دامنه اسلام به والدین اهمیت میدهند
لا تُشْرِکوا بِهِ شَیئاً و بِالْوالِدَینِ اِحْساناً
قَضی رَبُّک اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ اِحْساناً.
اِنْ جاهَداک عَلی اَنْ تُشْرِک بِی ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفَاً
این هم از بس والدین والدین فرموده بود خوف این مطلب میرفت که تذکر داد
۱۲
از خمیر مایه فریسیان یعنی ریاکاریشان برحذر باشید
.خمیر مایه یعنی آشی که درست کرده اند حقه ی که زدند
هر چه پنهان کرده اید اشکار خواهد شد
انچه در شب پنهان گفته اید در روشنایی روز شنیده خواهد شد انچه در پشت دربهای بسته نجوا کرده اید روی بامهای اعلام خواهد شد
به شما که دوستان من اید بگویم از کسی که فقط جسم را میکشد و بعد کاری از او برنیاید نترسید از کسب بترسید که بعد از مردن قدرت دارد در جهنم اندازد
قیمت پنج گنجشگ دو ریال بیشتر است که ولی در پیشگاه خدا مخفی نیستند قدر شما در پیشگاه خدا از انها کمتر بیشتر علاوه موهای شما تماما شمرده شده است هیچ نترسید شما از گنجشگان بیشمار بیشتر ارزش دارید
بدانید هرکس دربرابر مردم بگوید مرا میشناسد در پیشگاه فرشتگان پسر خدا او را میشناسد واگر انکار کند ناشناس خواهد شد
هر کس کلمهی به پسر انسان گفته شود بخشید خواهد شد ولی تگر به روح القدوس بد گوید بخشیده نخواهد شد
چون شما را به دادگاه خوانند ناراحت نباشید که چه بگپید چون روح القدوس به شما خواهد گفت چه بگویید
کسی مسبح را گفت به برادرم بگو اثر خانواده را تقسیم کنید
فرمودش کی مرا در بین شما حکم قرار داده انگاه فرمود برحذر باشید از حرص طمع که زندگی واقعی را مال زیاد دنیا نیست
کسی ثروت بسیار داشت فکر قلعه و انبار بود که کوچگ بود انرا خراب کرد و بزرگ کرد و چون ساخت گفت حالا خوش باش ولی همان شب روحش گرفته شد
از این جهت است که من به شما شاگردن میگویم ناراحت روزی نباشید اتبار نکنید به ملاغها نگاه کنید نه انبار دارد و نه کاهدان خدا انها را روزی میدهد
شما بیشتر از پرندگان ارزش دارد
شما نمیتوانید یک لحظه به عمر خود بیافزاید این عمر است به این مهمی بقیه چیزها هم همینگونه
سوسن ها را ببینید نه می ارایند و نه میریسند ولی حتی سلیمان هم مثل سوسنها آراسته نشد
اگر خدا علفی را که امروز در بیابان میروید و فردا در تنور میسوزد می اراید چگونه شما را ای کم ایمانان می اراید و توجه دارد
اینقدر در خوردن و پوشیدن ناراحت نباشید که مردم دنیا هم دنبال همین هستند شما پادشاهی خدا را هدف قرار دهید و بقیه چیزها را به پدرتان که میداند شما به این چیزها نیاز دارید واگذار کنید که بقیه چیزها به دنبال شما می اید
انچه دارید بفروشید و به فقرا دهید
وبرای خود کیسه های بخرید که کهنه نشود و ثروتی که تباه نشود و دزده نشوید
زیرا مال هرکجا باشد قلب انسان همانجاست
مانند کسی باشید که منتظر است اربابش از مجلس عروسی بیاید هر وقت امده او را به داخل بیاورند خوشا به حال نوکرانی که ارباب بیاید انها را منتظر او ببیند
اگر صاحب خانه میدانست دزد کی می امد نمیکذاشت داخل شود
پسر انسان وقتی می اید که شما انتظار ندارید
خوشا به حال مباشری که وقتی ارباب امده او را مشغول کار ارباب ببیند نه اینک حق کارگر ها خورده و مستی کرده تکه تکه شود ..
هرکس زیاده داه شود زیاده طلب خواهد شد از او
هر کس زیادتر داده شود زیادتر طلب میشود
من امده ام تا اتشی بر
من امده ام تا اتشی بر پا کنم که ای کاش زودتر برپا میشد
فکر میکنید من امده ام صلح ایجاد کنم خیر
من اماده ام تا تفرقه ایجاد کنم زیرا زین پس تفرقه ایجاد خواهد شد در خانواده پنج نفری سه نفر مخالف دو نفر و دو نفر مخالف سه نفر خواهد بود پسر مخالف پدر و پدر مخالف پسر دختر مخالف مادر و مادر مخالف دختر و..
شما تا میبیند ابر از مغرب می اید گوید باران مخواهد بیاید و همینطور شود
و چون باد از جنوب اید گویید گرما شدیدی شود و همینطور هم خواهد شد
ای ریاکاران شما که اینگونه از ظواهر پی به حالت ها ببرید
شما از دنیا و ظواهر ان پی حقیقت ان نمی برید
وقتی با کسی در راه دادگاه هستید سعی کن با هم کنار بیاید والا او ترا به پیش قاضی و او به پاسبان و او به زندانت اندازد و تا دینار اخر ندهی بیرون نخواهی امد
منظور
از من امده ام تا اختلاف اندازم
همان لایزیدالظالمین الاخسرا
همان که حق در صحنه امده انبیاء امدند یا اوصیاء مثل ایرالمومنین در صحنه بیاید جنگ و اختلاف هم میشود
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (٢١٣)بقره
وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (١٩)یونس
۱۳
ایا کسانی که فلان حاکم خون انها را با قربانیانشان یکی کرد از سایر مردم گناه کار تر بودند نه شما هم دوبه نکنید نابود شوید ایا کسانی کن در ایر فروریختن ساختمان برج کشته شدند از سایرین گناه کار تر بودند نه شما هم ..
مردی در تاکسان درخت انجژری داشت برای چیدن میوه چیزی نیافت به باغبان گفت سه سال است می ایم میوه بچینم و چیزی نیابم انرا ببر چرا زمین اشغال کند
باغبان گفت ارباب یک سال دیگر مهلت بده تا دورش را بکنم و کود ریزم اگر میوه نداد انگاه ببر
این مثل از گناهکاران و مهلت دادم خداوند و در زمین تهدید اوست که به شفاعت اسم رحمان یا رحیم .مسبح یا غیره واقع شده
در ضمن اگر درخت شکی را تهدید به بریدن کنی به تجربه ثابت شده سبز سده و میوه میدهد الله اکبر کمتر از چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را, کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
زنی که ۱۸ سال به احناء کمر مبتلی بود را در روز سبت شفا داد صاحب معبد اعتراض کرد مسیح فرمود ایا شما روز سبت گاو گویفند خود را اب و غذا نمیدهید ایا نجات گاو وگوسفند مهم تر اند یا نجات یک فرزند ابراهیم که مدتها به مبتلی بوده
برای شما پادشاهی خدا به چه چیز تشبیه کنم
مانند دانه خردلی است میرود و بزرگ شود و با شاخه هایش پرندگان اشیانه درست کنند
یعنی خیر باشد بزرگ شد روی پای خود
سر سبز شو
دیگران را اشیانه شو
مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطئه فازرفاستوی علی سوقه ..
پادشاهی خا را برای شما به چه چیز تشبیه کنم
مانند خمیر مآیه ی است که زنی انرا با سه پیمانه آرد مخلوط کرد تا ور بیاید
پادساهی خدا را یک بار
مثل مردانه و کشت زد
یک بار مثل زنانه و خمیر کردن
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (١٣)حجرات
پادشاهی خدا خمیر مایه است ولتیت ریشه است اخلاص ریشه است مرد خدا ریشه همه خیرات است باعمل که سخت افزاری است جمع شود که همان ارد است خوب که وراید یعنی جابیافتد و تجربه و امتحانها طی شود فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما
کسی گفت افراد کم نجات یابند
فرمود سخت بکوشید تا خود را به داخل درب تنگ رسانید بدانید که عده زیادی تلاش خواهند کرد ولی موفق نخواهند شد وقتی که صاحب خانه بلند شود و درب را ببند و شما بیرون بمانید پشت درب در زنید صاحب خانه گوید من نمی دانم از کجا شما امده اید
بعد گوید ما با تو سر یک سفره خوردیم و راه رفتیم گوید من شما را نمیشناسم
مردم از مشرق و مغرب می ایند و سر سفره پادشاهی خدا مینشینند و شما حسرت خواهید برد
انان که اولین هستند اخرین و انان که اخرین اند اولین خواهند شد
منظور
از درب تنگ همان الجنة حفت بالمکاره است که ظاهره من قبله العذاب و باطنه فیه الرحمة
همان الدنیا سجن المومن
لن یدخل الجنة حتی یلج الجمل فی سم الخیاط
مراد از بستن درب
استانه مرگ که باب توبه بسته شود ولی با قرائن دیگر بعید نیست رجعت باشد
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (١٥٨)انعام
نشناختن صاحب خانه
مثل اینکه اصحاب رسول الله بعد از او چه کردند و قیامت از حوض رانده شوند
یا مراد معرفت به امام است که نسب میشناسمت ولی انگاه که اروح مومن بر کن عرضه شد تو نبودی
محال است که پیامبر جز اینکه در اورشلیم کشته شود
ای اورشلیم که کسانی که ف ستاده میشوند از پیامبران را سنگ سار میکنی و میکشی
چه بسیار ارزو داشتم که بسان مرغی که فرزندان خود را زیر بال و پر گیرد فرزندان تو را زیر بال وپر گیرم ولی نخواستی
خانه های شما متروک به شنا واگذار خواهد شد
دیگر مرا نخواهید دید تا وقتی که بگویید متبارک است کسی که به نام خداوند می اید
این جملات کامل و تمام نیست به نظر دست کاری شد
۱۴
در میهمانی که فریسیان سعی میکردند بالای مجلس نشینند مثلی زد که
اگر شما را مهمانی کردندبالای مجلس نشینی بعد از تو چه بسا افراد مهم تری از تو دعوت شده باشند و تو را بلند کنند ولی اگر پایین مجلس نشینی صاحب منزل می اید میگوید دوست من برو بالای مجلس وهمه احترامی که به تو گذاسته شده را میبینند
هرکس بزرگی کند خوار خواهد شد و هر که فروتنی کند سرافراز خواهد شد
به میزبان فرمود چون میهمان دعوت کنی دوستان و ثروتمندان را دعوت نکن (کنی) انها تو را عوض دهند و دعوت کنند بلکه فقراء و ضعفاء را دعوت کن که انها بدرت عوض دادن ندارند و تو خوش بخت خواهی شد در روزی که پادشاهی خداست ..
کسی گفت خوشا به حال انکه پادشاهی خدا را درک کند
حضرت فرمود
کسی دوستان خود را دعوت کرد موقع مراسم که شد غلام خود فر ستاد تا میهمان را بیاورد هرکس عذری اورد که من باید قطعه زمینی بخرم یا گاو خریدم میروم امتحان کنم یا تازه زن گرفته ام معذور برو
ارباب هم گفت به گوچه برو مفلوج ها و فقرا را دتوت کن و باز جا بود فرمود به شاه راهها برو همع را دعوت کن وانها که دعوت مرا نادیدگرفتند از غذا نچشند
کسی که پیش من بیاید و من فرزند و همسر و برادران و پدر و مادر دست نشوید نمیتواند شاگرد من باشد
کسی که صلیب خود را برندارد و همراه من نیاید نمیتواند شاگرد من باشد
منظور این رسول احب الیکم من امه و ابیه باشد بلکه بیعت کند بر کشتن پدرش چنانچه در حدیث امده اگر چه رسول چنین نگوید لکن نطقه صعف اون شخص این والدین و بیش از اندازه بالابردن انها بوده لذا چنین رسول خدابهش ف مود
کسی که به فکر خانه است اول مخارج انرا براورد کرده اگر از عهده براید شروع کند والا مسخره اش کنند
یا پادشاه قبل از اینکه با لشکر ده هزار نفری بخوتهد با لشکر بیست هزار نفری بخواهد در بافتند فکر میکند که میتواند یا نه والا قبل از سر رسیدن لشکر سفیر صلح میفرستد
همچنین شما اگر حاضر نباشید تمام هستی خود را در راه من بدهید نمیتوانید شاگرد من باشید نمک چیز خوبی است ولی اگر خراب شود به چه وسیله انرا را اصلاح کرپ دیگر چه سود باید انرا دور ریخت
هر چیز بگندد نمکش بزنند وتی اگر بگندد نمک
۱۵
فرسیان اعتراض کردند که چرا مسیح با باجکیران و خطاکاران مینشیند
در جواب فرمود اگر شما صد گوسفند داشته باشب و یکی گم شود ایا نود ونه گوسفند را در چراگاه رها نکرد دنبال گم شده میگردید و چون پیدایش کنید روی دوش خود نمیگذارید و شادی کنان به منزل اید و همسایگان و دوستان را میگویید با من شادی کنید که من گم شده خود پیدا کردم
بدانید توبه گناه کار در ملکوت بیشتر از شادی خواهد بود تا نود ونه پرهیزکار که نیازی به توبه ندارد
همچنین است زنی که صد سکه دارد و یکی را گم کند بقیه را رها کند و چراغ روشن کند چاروب کند خانه را تا گمشده را پیدا کند و چون پیدا کند زنان همسایه را خبر کند که بیایید با من سادی کنید گمشده خود پیدا کردم
مردی دو پسر داشت پسر کوچگ پدر را گفت سهم مرا از مال بده و پدر مال را بین اندو تقسیم کرد پسر مال را پول نقد کرد و به سر زمین دور دست رفت و همه را در عیاشی خرج کرد و به فلاکت رسید انجا قهتی شد او نوکر یکی از ملاکین شد و ارزو داشت انچه به خوکان دهند به دهند ولی چیزی به او نمیدادند تا به خود امد که نوکران پدر من غذای کافی و اضافی دارند اونوقت من اینجا ...
میروم و به پدرم میگویم من نسبت به خدا و تو بد کردم مرا ببخش من لایق اینکه پسر تو باشم نیستم با من مثل یکی از نوکرانت رفتار کن
چون به خانه نزدیک شد پدر به طرف او دوید و او را بقل کرد و پسر همان را گفت
پدر نوکران را گفت زود عبای قیمت بیاورید انگشتر و کفش بپوشانیدش گوساله پرواری را سر ببرید مجلس جشنی بر پا کنید این پسر من مرده بود زنده شد گم شده بود پیدا شد
جشن و سرور شروع شد
پسر بزرگ تر لب به اعتراض گشود که او پولها را بر باد داده و قهر کرد و داخل جشن نشد و گفت سالها که او به عشرت بود من چون کارگر کار کردمی و تو بزغاله ی هم ندادی به من که با دوستانم خوش گذرانم و اینک برای این پسر چنین کنی پدرش او را گفت ای پسر من من با تو ام هر چه دارم برای توست این برادر توست که مرده بود زنده شده گم شده بود پیدا شده
اربابی را گفتند مباشرت
اموالت حیف کند او را گفت حسابش تحویل دهد و برود مباشر باذخود گفت نه روی گدایی دارد و قوت بیل زدن لذا بدهکاران ارباب را جمع کرد و انکه صد پیمانه زیت بود گفت پنجاه نویسد و انکه صد خروار گندم بود را هشتاد گفت بنویسد ارباب چون فهمید او را تحسین کرد که مردم در مراودهای دنیایی بیشتر ایمان دارند زیرک اند
مال دنیا را برای بدست اوردن دوستان مصرف کنید تا چون تمام شود شما را در خانه های جاودانی قبول کنند
کسی که در کارههای کوچگ درست کار باشد در کارههای بزرگدهم درست کار است و کسی که در امور کوچگ نادرست باشد در امور بزرگ هم .اگر درباره ثروت دنیا امین نباشید چطور درباره ثروت حقیقی امین باشید وقتی درباره مال دیگران امین نیستید کی ثروت خود شما را به شما خواهد داد هیچ نوکری نمیتواند نوکر دو ارباب باشد چون از یکی بدش می اید و یکی را خوس دارد شما نمیتوانید بنده خدا باشید و هم بنده دنیا
فرسیان از این سخنان مسخره کردند مسیح را چون پول دوست بودند انها را فرمود
شما خوبی هایتان را به رخ مردم کشید ولی خدا از درونتان اگاه است انچه نزد مردم ارزش دارد نزد خداوند بی ارزش است
تا زمان یحیی تورات و نوشته های انبیا در کار بود بعد از ان مژده پادشاهی خدا در کار است و همه مردم میمواهند با جد و جحد در ان درایند اسان تر است که آسمان و زمین بافتد و نقطه ای از تورات بیافتد
این همان نسخ شریعت قبلی است منظور جمله اخیر این است که نقطه اخری که مژده پادشی است امده و تورات با این جمله دیگر تمام شده شما باید دنبال پادشاهی خدا باشید
مراد از دو ارباب
همان ء ارباب متفرقون خیر ام الله الواحد
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (٢٩)زمر
هر مردی زن خود را طلاق دهد و زن دیگر بگیرد مرتکب زنا شود و هرکس زن طلاق داده شده را بگیرد مرتکب زنا میشود
این کهگفتیم در مقام بیان نسخ تورات اند این جمله هم تایید ان چون طلاق در تورات رسما مورد قبول است و حتی در انجیل دیگر امده که فریسان اشگال کردند که در تورات موسی امده در جواب فرمود موسی این گفته بخاطر بی رحمی شما والا زن و شوهر یکی شوند..
این هم دلیل نسخ تورات است
اینکه در انجیل دیگر امده زنی زنا کرده را اوردند گفتند چه میگویی فرمود انکه گناه نکرده سنگ سارش کند همه عقب عقب رفته و مسیح او تنها ماند مسیح فرمود من هم تو را محاکمه نمی کنم
به این مضامین
این هم دلیل نسخ تورات است
اینکه در برخی انجیل ها امده من نیامده ام تورات را باطل سازم بلکه امده ام تا به کمال رسانم
مراد همان ادامه راه انبیاء است که با نسخ راهی که حسن است می انجامد یعنی با امدن احسن دیگر حسن که در زمان خود حسن احسن بود دیگر از حسن هم می افتد نظیر همین حرف در قران امده فاتبعوا احسن ما انزل الیکم یعنی احست تعییی است نه نسبی
رسول خدا هم فرمود بعث لاتم مکارم الاخلاق یعنی با اینکه شریعت نسخ شرایع کرد باز فرمود من برای تمامیت اخلاق امدم حرف حضرت عیسی نیز همین است
ثروتمندی بود که پول از سرو دوشش بالا میرفت فقیری به نام ایلاذر در پشت دربش بود که آرزوی ته سفره او می کرد ولی انقدر بود که سگان زخم های ایلاذر بیجاره می لیسیدند
بالاخره ایلاذر مرد و فرشتگان او را در آغوش ابراهیم بردند او هم مرد و در عذاب شد ولی دید که ایلاذر در اغوش ابراهیم است گفت پدر ایلاذر را بفرس تا سر انگشت بر اب زند و به زبان من مالد
ابراهیم فرمود فرزندم یادت باشد که همه چیزهای خوب نصیب تو بود و همه سختی ها نصیب ایلاذر بود و اینک او اسوده وتو در عذاب
وحالا شکافت عمیقی بین ما و شما شده که نمیشود کسی از این طرف ان طرف و از ان طرف این طرف اید
وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَبِمَا كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ (٢٠)احقاف
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (١٢)يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ (١٣)يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (١٤)فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ (١٥)حدید
او باز میگوید
پس ایلاذر بفرس تا به پنج برادرم هشدار دهند تا مثل من در عذاب نیفتند
فرمود انان موسی و انبیا دارند به حرف انان گوش کنند
گفت اگر از مردگان کس زنده شود حرفش شنوند
فرمود اگر حرف انبیا نشنوند مرده هم زنده شود باز نشنوند
بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (٢٨)وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ (٢٩)انبیا
إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ (٣٦)وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (٣٧)انعام
۱۷
از روبرو شدن وسوسه ها گریزی نیست ولی وای بر اوکه سبب وسوسه شود
اگر کسی با سنگ اسیاب به دریا انداخته شود برایش راحت تر است تا سبب گمراهی کسی شود
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ (١٥٩)إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (١٦٠)بقره
انجیل قرانی
قران انجیلی
مواظب باشید اگر برادرت به تو بدی کرد او را متنبه ساز اگر عذر خواست او را ببخش اگر روزی هفت بار عذر خواست باید او را ببخشی
همانکه ضع امر اخیک علی احسنه
کذب عینیک و صدق اخاک
حتی اگر هفتاد نفر قسامة هم شهادت دهند
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (٢١)وَلَا يَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَالسَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبَى وَالْمَسَاكِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (٢٢)نور
حواری گفتند ایمان ما بیفزای
فرمود اگر به اندازه دانه خردلی ایمان داشتید و به این درخت توت میگفتید از ریشه درا و در دریا کاشته شو از شما اطاعت میشد
رسول خدا را گفتند مسیح بر اب راه رفتی فرمودنداگر یقین فزون بود بر هوا هم رفتی
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا..رعد
اگر ارباب اید غلام را که تا حالا مشغول انجام وظایف چرا و کشاورزی بود ایا به او میگوید بنشین یا میگوید کمر به خدمت ببند و غذا بیاور و نوشیدنی
بعد میتوانی غذای خودت را بخور
ایا او از غلام بخاطر انچه وظیفه اش بوده تشکر میکند
درباره شما هم وضع همینطور است وقتی انچه گفته شده اید انجام دهید باید بگویید ما غلامانی بیش نیستیم وظیفه خود را انجام داده ایم
این درباره طلبه و مداح ها و خادمین دین صادق است چرا که خطاب به حواری است انهم وقتی گفتند ایمان ما بیفزای
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا (٧)وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا (٨)إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا (٩)إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا (١٠)انسان
این روحیه خوب است که خود را خادم بداند نه بیشتر طلبکار نباشد
مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (١١٧)إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (١١٨)مائده
بلند شو و برو ایمانت تو را شفا داده
فریسیان پرسیدند پادشاهی خدا کی می اید
فرمود پادشاهی خدا چیزی نیست که بتوان گفت کی می اید یا در اینجا یا انجاست بلکه در حقیقت
در میان خود شماست
ایا مراد خودشان بود
ما که پادشاهی را به ولایت خدا معنی کردیم البته میگوییم خودشان در ان روز مصداق جلی این معنا بوده و با عبارات دیگر هم قابل جمع است که پادشاهی خدا نزدیک است یا می اید چون منظور اولیا و انبیا دیگر یا رجعت ایشان است یا خود عنوان ولایت خدا و معنایی نه مصداقی که توجه ویژه به بندگان و کلاس جدیدی از وحی است و جمال چرا اینبدر انجیل پادشاهی دارد چون جمالی است چون ولایت است و محبت است ولی تورات سرزمین موعود است که بیشتر به حکومت ظاهری و زمینی می ماند تا ولایت جمالی حیات جاودان
انجیل بیشتر معنا را با مصداق یکی کرده تا تورات
تورات معناگراست تا مصداق
انجیل رنگ قرانی بیشتر دارد که روی بار توجه دارد تا بر
صراط الذین انعمت علیهم
به حواری فرود روزی برسد که ارزوی دیدن یک روز پسر انسان را دارید ولی او را نخواهید دید
به شما میگوید او اینجا یا انجاست توجه نکنید زیرا پسر انسان امدنش چون برق است که از این طرف اسمان به طرف اسمان میدرخشد
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (٢١٠)بقره
زمان پسر انسان مانند زمان نوح است
که تا نوح داخل کشتی شد مردم میخوردند و می اشامیدند و نکاح میکردند
منظور
زمان رجعت حضرت و اخرالزمان است زمان پسر انسان
یا نظیر زمان حضرت لوط ...چون لوط از شهر بیرون شد اتش و گوگرد و عذاب همه جا را گرفت
در ان روز کسی که در بر پشت بام خانه اش هست نباید برای بردن دارئیش پایبن بباید
همچنین کسی در مزرعه است نباید برگردد زن لوط را بیاد داشته باشید
در ان روز هرکس برای نجات جان خود تلاش کند از دست میدهد
هرکس جان خود را نثار کند زنده می ماند
در ان روز از دو نفر که در بستر هستند یکی را برده و یکی را میگذارند
در ان روز از دو زن که دستاس کنند یا دو مرد که در مزرعه اند یکی راببرند و یکی واماند
پرسیدند کجا
فرمود هر کجا که لاشه باشد لاشخور ها جمع شوند
این هم همان وصف اخرالزمان است
در روایات ما امده حلس و پلاس خانه شو و چون صیحه اسمانی شنیدی ولو بر برف هم هست بسوی پرجم ما بیا
مراد از لاش خور همان الطیبات للطیبین و الخبیثات لل..
یعنی هرکس درونیاتش هویدا شود معاذالله
مراد از اینکه اگر پشت بامی پایین نیا و نظایر ان همان بطرف پرجم حق رفتن است ولو بر برف
۱۸
مثلی برای دعا و خسته نشدن
قاضی دنیایی ترس از خدا و خلق نداشت پیرزنی اصرار به نزد قاضی میرفت او مهل نمیگذاشت تا اینکه گفت درست است که ما ترسی نداریم از خدا و خلق ولی او مزاحم ما شد لذا به دادرسی اش پرداخت
ایا خداوند از ان قاضی بی انصاف نسبت به کسی که شبانه روز به درگاهش دعا و تضرع کند کم کذارد توجه نکند و تعحیل به کمک نخواهد کرد
ولی روزی که پسر انسان می اید ایا اثری از ایمان خواهد بود
این مطلق تشویق به دعاست
قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا (٧٧)شعرا
ولی دعا در اخرالزمان هم میتواند به قرینه دنبالش باشد
که در روایات ما توصیه به عا غریق برای حفظ ایمان در اخرالزمان شده
برای اینکه برخی خود را بزرگ و دیگران را کوچگ میدانستند این مثل اورد
دو نفر برای دعا به معبد رفتند یکی فریسی یکی باج گیر
فریسی گفت تو را شکر که مثل برخی حریص یا مثل این باحگیر نیستم هفته ی دوبار روزه و ده یک مالم را میدنم
ولی باج گیر دور ایستاده روی نگاه به اسمان نداست با دیت به سینه زدی که خدایا مرا ببخشایی
بدانید که این بتجگیر بخشیده شدی نه ان دیگیری
هر که خود را بزرگ شمارد خوار و انکه کوچگ شمارد بزرگ شود
حواری چون مردم کودکان را نزد مسبح اوردی منع کردی مسیح گفتشان بگذارید کودکان را نزد من اوردی چون
پادشاهی خدا به انان تعلق دارد
یقین بدانید اگر کسی پادشاهی خدا را مانند ان
یک کودک نپذیرد هیچ گاه وارد ان نشود
در روایات ما امده
من کان للصبی فلتصابی
کودکان جدیدالعهد به پرودگار و عهدی که با خروج از رحم در اثر ملک زاجر فراموش کردند
با کودکان بودن رقت قلب و با زنان قساوت اورد
کسی گفت ای استاد نیکو
برای حیلت جاویدان چه کنم
فرمودش نیکو فقط خداست
احکام را میدانی زنا نکن قتل نکن والدین احترام کن
او گفت من از جوانی چنین کنم
فرمود یک چیز مانده مالت بفروش به فقرا ده دنبال من ایی او ناراحت شد که توانگر بود
حضرت فرمود چه دشواراست که توانگری به پادشاهی خدا دراید رد شدن شتر از سوراخ سوزن اسانتر است تا توانگری به پادشاهی خدا دراید
همان الفقر فخری
همان که کسب از اغنیا جام جمع کرد فرمودش ترسبدی از فقرش به تو برسد گفت نه من نیمی از ثروتم را به بخشیدم و ان فقیر نپذیرفت شاید مثل او شود اینگونه حضرت اصحاب شان را پرورش دادند
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ (٤٠)اعراف
کسی پرسید پس کی وارد پادشاهی خدا شود
فرمودند انچه برای دیگران سخت است برای خداوند اسان است
پطرس گفت ببین ما از همه چیز خود دست کشیده ایم
فرمودند هر کس برای من از برادر و خواهر و فرزند و والدین و همسر دست بکشد در این دنیا چندین برابر عوض خواهد گرفت و حتی جاویدان نصیبش مواهد شد
ما به اورشلیم می رویم و پسر انسان تسلیم میشود به او اهانت شود کشته شود و روز سوم زنده شود
۱۹
زکی رئیس باج گیران بود و سخت گیر و کوتاه قد بر درختی شد که چون مسیح رود او را ببیند چون به درخت رسیدند مسبح او را آواز داد که فرود ایی که من مهمان توام امروز
او با خوسرویی استقبال کرد مردم نق زدند که چرا مهمان خطاکا ان شده زکی گفت انروز نیم مالم را به فقرا دهم و مال هر کس برده ام چهار برابر پس دهم
مسبح فرمود امروز رستگاری به این خانه رو کرده چرا که این هم پسر ابراهیم
و پسر انسان امده گمشده را پیدا کند
مردم فکر میکردند هر لحظه پادشاهی خدا فرا برسد لذا برای انان مثالی زدند که
شریف زادهی
سفر طول و درازی به خارج کرد تا با عنوان پادشاهی بازگردد قبل از ان سه غلام را سه سکه داد تا با ان کار کنند پست سرش هم وطنانش فرستادند که ما نمی خاهیم او بر ما حکومت کند او باز گشت با عنوان فرماروا غلامی یک سکه را ده سکه و غلامی پنج و غلامی همان سکه را پس داد که تو سخت گیری ترسیدم که نکاشته را درو و نگذاشته را بر داری عیسی دوتای اولی را تحسین کرد و ده و پنچ شهر گفت به انا دهند و سومی را توبیخ کرد و کفت سکه از او بستانید و به اولی دهید گفتند ده تا دارد گفت هر دارد بیشترش دهند و انکه ندارد اندکش را هم میستانند انگاه مخالف را گفت بیاورند و گردن زنند
این که هر که دارد بیشترش دهند همان هدایت واخلاص است که
فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا (١٧٣)نسا
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا (٨٢)اسرا
وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا (٧٦)مریم
وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَالْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ (٢٦)شوری
إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ (٢٩)لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ (٣٠)فاطر
لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ (٣٨)وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ (٣٩)أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ (٤٠)نور
چون بعد از این راهی بیت اللحم شد نزدیک به شهر که شد شاگردان را فرمود تا کره الاغی که هنوز کسی سوارش نشده را از کوچه باز کنند و بیاورند و چون کسی پرسید چرا بگویید خداوند نیاز دارد و چنین کردند شاگردان لباس خود بر ان انداختند و عیسی بر ان سوار شد و مردم لباس های خود را زیر ان می انداختند و شاگردان فریاد میزدند مبارک است انکه به نام پادشاهی خدا می اید فریسیان گفتند شاگردانت بگو خاموش باشند فرمود اگر انان خاموش شوند سنگ ریزه ها فریاد کنند
ای کاش سر چشمه صلح را ای اورشلیم می دانستی ولی چنین نخواهد شد
روزی تورا از هر طرف دشمانت محاصره کنند
و تو و ساکنانت را به خاک میکوبند و سنگی را بر سنگی وا نگذارند چون تو وقت دیدار پر فیض الهی را درک نکردی
چون وارد معده بزرگ شد به بیرون کردن فروشندگان مشغول شد و فرمود کتاب مقدس فرمود خانه من نماز خانه خواهد بود ولی شما انرا کمینگاه دزدان ساخته اید
بد از انکه بافریسیان که پرسیدند با چه اختیار این کارها کنی جواب داده که یحیی با چه اختیار تعمید میکرد و انها ماندند چه جواب دهند که او را پیامبر نمیدانستند و مردم او را پیامبر میدانستند
مثلی زده فرمود
اربابی باغ تاکستان به باغبان دادی بعد مدتی غلام فرستاد که سهم من بدید باغبان غلام را کتک زدی و بیرون مردی غلام دیگر فرستاد همین کردند تا اینک پسر خود فرستاد که شاید حرمت کنند ولی باغبانان گفتند او وارث است بکشیم تا خود مالک باغ شویم پسر را کتک زده بیرون کردند و کشتند حال صاحب باغ با انها چه میکند باز میگردد انها بکشد و باغ به دیگری دهد مردم گفتند خدا نکند فرمود پس معنی این قسمت از کتاب مقدس چیست
ان سنگی که بنا رها کرده اند بصورت سنگ اصلی بنا دارمده هرکس بر ان بیافتد خرد شود و چون ان سنگ بر هرکس افتد نرم شود
ملایان یهود خواستند او را بگیرند چون دانستند مقصودشان انان است ولی از مردم ترسیدند
برای بدست اوردن بهانه ی در پیشگاه قیصر
فریسیان کسانی نزد مسبح فرستادند تا بپرسند نظرت راجع مالیات دادن به قیصر چیست
فرمود سکه ی به من دهید عکس چه کس بر ان است گفتند قیصر فرمود پس مال قیصر به قیصر و مال خدا به خدا دهید و اینگونه توطئه ذا خنثی فرمود
صدوقیان منکر قیامت پرسیدند
موسی برای ما نوشته چون کسی برادرش بمیرد باید زن برادر بگیرد حال هفت برادر به ترتیب زنی برادر خود را گرفتند قیامت با کدام یک از انان خواهد بود
فرمود زنان و مردان در این دنیا ازداوج میکنند ولی در اخرت در زندگی باقی زن نمیگیرند و شوهر نمیکنند چون مثل فرشتگانند و مرگ ندارند و فرزندان خدایند و در پادشاهی خدایند
و زنده شدن مردگان در داستان بوته سوزان تورات امده و خدا خدای زندگان است نه مردگان چون پیش او همه زنده اند
چه طور میتوان گفت مسیح پسر خداست در حالی که در کتاب مقدس امده
داود فرمود خداوند به خداوند من گوید سمت راست من بنشین
انوقت چطور پسر داود است
پیداست این تعابیر احترامی و مجاز است چنانچه فرمود همه در عالم قیامت پسر خداوند محسوب میشویم
از ملایانی که دوست دارند با عباهای بلند رفت و امد کنند پرهیز کنید
و بهترین جاهای را در مجالس می خواهند
انها مال بیوه زنان را میخورند ولی محض ریاکاری نماز را طول میدهند
انها شدیدترین کیفرها را خواهند دید
۲۱
در معبد کسانی پول ها به صندوق ریختند پیرزنی فقیر هم دوریالی کمک کرد
مسیح فرمود بدانید که این پیر زن فقیر بیش از همه کمک کرده است چون انان از انچه مصرف نداشته دادند ولی او از انچه نیاز داشته داده
زمانی خواهد امده این سنگ های معبد روی هم نخواهد بود
بسیار خواهند امد و گوید ما مسیح هستیم فریب نخورید
وقت اغتشاشات و جنگها نترسید این کارها باید اتفاق بیافتد ولی اخرکار به این زودی نمی رسد
ملتی با ملت دیگر مملکتی با مملکت دیگر جنگ میکنند
زمین لرزه های سخت خواهد روی داد
خشک سالی
علامتهای در اسمان و شگفتی های دیده خواهد شد
شما را به کنیسه ها برای باز خواست میبرند فرصت خوبی برای شهادت است نهراسید لازم نیست از پیش مطلب اماده کنید خود من به شما خواهم فهماند چه بگویید که کس قدرت مقاوت با شما را نخواهد داشت
حتی والدین و خویشاونان شما را به دام اندازند و شما را میکشند به خاطر اسم من بر شما از شما روی گردانند
ولی موی از شما کم نخواهد شد با پایداری جانهایتان را رهایی خواهد داد
هر وقت اورشلیم را در محاصره لشکر دیدید بدانید نابودی ان نزدیک خواهد بود کسانی که در یهودیه هستند باید به کوهها پناه برند
کسانی که در شهراند ان را ترک کرده انکه در حومه شهر است نباید داخل ان شود
این زمان است زمان مکافات که تمام نوشته های کتاب مقدس به حقیقت پیوندد
وای به حال زنانی که حامله یا شیرده اند
وای بر انها که دچار عذاب خداوند واقع خواهد شد
به دم شمشیر خواهند رفت و زنان اسیر شوند
اورشلیم تا دورانی که پایان حکومت ملل بیگانه نرسد پایمان انان خواهد بود
در خورشید و ماه و ستگاران علامتها پدید می اید
مردم از خرش دریا وحشت کنند
مردم از وحشت تصور انچه به سر دنیا خواهد امد از هوش می روند
قدرتهای اسمانی به لرزه خواهد افتاد
انوقت خواهند دید که پسر انسان در ابرها خواهد امد
انوقت شما راست بایستید و سر را راست کنید که رستکاری شما نزدیک است
به درخت انجیر نگاه کنید چون جوانه زند میدانید بهار نزدیک است
همچنین وقتی همه این حوادث روی دهد بدانید پادشاهی خدا نزدیک است
یقین بدانید این اتفاقات پیش از بین رفتن نسل حاضر اتفاق افتد یقین بدانید اسمان و زمین زایل شود ولی حرفهای من نه
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ (١)يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ (٢)حج
دعا و الحاح به خداوند در اخرالزمان در روایات ما هم امده
مثل دعا غریق و ..
۲۲
عید فطیر که فسح معروف است نزدیک شد
یهودای اصغر یوطی شیطان به دلش وارد شد با پول گرفتن خواست مسیح را تسلیم کند
مسیح شاگردان را فرمود در شهر روید اولین کس که دیدی مشک اب بر دوش داشت به دنبالش به خانه ی که رود بروید صاحب خانه را گوید استاد گوید ما در کجا فسح را بخوریم اتاقی در طبقه بالا نشان دهد اماده ش کنید
(این جملات انشاء بود که همان شد چنانچه خویش فرموده بود اگر یقین داشتید درخت را میگفتید کنده شو در دریا یافتد میشد
یا خبر از غیب بود
یا انس بود و ان استمع لمایوحی که شاگردان هم یعنی محیط )
اتاق بزرگ و مفروش در طبقه دوم
سر سفره فسح فرمود چقدر مشتاق بودم که این فسح را با شما بخورم
بعد از این تا درپادشاهی خدا این فسح بکمال نرسد از ان نخواهم خورد
پیاله ی گرفت وبعد از شکر الهی فرمود از این بین خود تقسیم کنید از این لحظه تا پادشاهی خدا من شراب نخواهم خورد معاذالله
بعد تکه نانی گرفته بعد از شکر به شاگردان داد و فرمود بخورید این بمنزله بدن من است که تسلیم شما میشود این کار را به یاد بود من انجام دهید
بعد شام پیاله به انها داد و گفت با خون خود پیمانه جدید با شما بسته ام و این پیاله نشانه ان است
بدانید که دست تسلیم کننده من در سفره است
این جملات نه خاطر اینکه
اصلا مسیح کشته نشد بلکه شبه لهم ..ماقتلوه یقینا
این اصلاح هم در قران منحصر به فرد است مگر در کلام خدا جای شک هست که یقینا ماقتلوه
و نه از جهت اینکه پیامزران شراب نمیخوردند و این قطعی است
ونه از جهت اینکه باید ریشه های این اداب را در کفار دید در هندو و بودا یا غیره دید که یضائهون قول الذین کفروا
بلکه از جهت بررسی داخلی و این اداب جای تامل دارد که صرف از حسن تجمع و انس اش چه حسن با این کار نهفته است که انسان خون و گوشت مسیح را بخورد معاذالله مگر قاتل و خونخوار ....خود این ادم را جسور میکند
در بین شاگردان بحث در گرفت که چه کس بزرگتر و بالاتر است
مسیح فرمود در میان ملل بیگانه پادشاهان بر مردم حکومت میکنند و ولی پعمت محسوب میشود ولی شما اینگونه نباشید بزرگترین شما باید بصورت کوچک ترین دراید
ورئیس باید مثل نوکر باشد
چه کسی بزرگ تر است انکه بر سرسفره مینشیند یا نوکری که خدمت میکند یقینا کسی که سر سفره مینشیند ولی با این وجود من در بین شما مثل یک خدمتگزار هستم
شما در ازمایشهای سخت با من بوده اید همانطور که پدر خق سلطنت را به من سپرد من هم به شما میسپارم
شما در پادشاهی خدا سرسفره من خواهید خورد و خواهید نوشید و به عنوان داروان دوازده گانه اسرائیل بر تخت خواهید نشست
ای شمعون
شیطان خواست مثل بیرون اوردن گندم از کاه همه شما را بیازماید ولی من برای تو دعا کردم مه ایمانت از بین نرود
وچون برگشتی باید برادرانت را استوار کردانی
شمعون گفت حاضر است با او بمیرد گفتش تا قبل از بانگ زدن خروس سه بار مرا منکر شوی
شاید این سخن از ساخته های مخالفان پطرس باشد همانانی که مسیحیان را مسیحی کردند
ایا ان روز که گفتم چیزی همراه نبرید چیزی کم داشتید گفتند نه
ولی امروز گویم که هرکس کیسه دارد همراه خود برگیرد و هرکس شمشیر ندارد عبا بفروشد و شمشیر بخرد چون پیشگویی کتاب مقدس که او در زمره جنایت گران در امد باید بانجام رسد
شمشیر خریدن اگر ساخته گروه موافق کارهای انقلابی نباشد
همان من انصاری الله است که قال الحواریون نحن انصارالله که در سوره صف که سوره جهاد است ان الله یخب الذین یقاتلون فی سبیل الله صفا
از جهتی تا مسیح هست نرمش معنا دارد ولی بعد ردالحجر کن حیث جا
به عبا تی در جبهه داخلی همان رحما اند و در جبهه خارجی شمشیر است پس رو بطرف سیلی کن تا سیلی بزند در جبهه داخلی است رحماء بینهم
اینکه در زمره حنایت ماران دراید اعم است از کشته شدن یا نه
تازه ممکن است با دعای مسیح این پیمانه را پدر به ارده خود از پسر دور کرده باشد به بداء و نویسندکان اناجیل متوجه نبوده اینگونه این ها را آورده ان.
شاگردی گفت اینحا دو شمشیر است فرمودند کافی است
شب در کوه زیتون با شاگردان بود به دعا مشغول شدند و فرمودند
دعا کنید تا از وسوسه ها در امان بمانید
دعا کردند که به اراده خود این پیمانه را از من دور کن نه به اراده من
فرشته ی فرود امد او را تقویت کرد
شاگردان از غم بخواب رفته بود
جمعیت امده یهوا با بوسه مسیح را تکویل داد مسیح فرمود ایا پسر انسان را با بوسه تحویل دهی
کسی شمشیر کشید گوش خادم اعظم را برید مسیح فرمود دست بکشید و دستش را به گوش او کشید و خوب شد
من هر روز در معبد با شما بودم چرا شب امده اید برای دستگیری من
اما این ساعت که تاریکی حکم فرماست ساعت شماست
یعنی تاریکی ظاهری و باطنی
در محاکمه به جرم اعتراف به پسر خدا بودن که کفر شمرده شده محکوم شد
پس پسر خدا هستی
گفت خودتان میگویید که هستم
ای دختران اورشلیم برای من گریه نکنیدبرای خود و بچه های مود بگیرید
روزی خواهد امد که گوید خوشا انان که در رحمی نیامند و شیر نخوردند
ان روزی گویند ای کوهها بر ما فرود اید ای تپه ها ما را بپوشانید
اکر با چوب تر چنین کنند با خشک چه خواهند کرد
خدایا انان را ببخش که ندانند چه میکنند
لباس هایش را به قید قرعه تقسیم کردند.و مسخره میکردند اگر دیگران را شفا داد خود را نحات دهد
دو گناهکار اعدامی یکی مسیح را مسخره و یکی از مسیح حمایت کردی
ظهر تا سه بعد از ظهر تاریکی و وحشت همه جا را گرفت و پرده معبد دو تکه شده
عیسی با فریادی بلند گفت روح خود را به تو تسلیم میکنم
افسر نگهبان گفتند او بی گناه بود
اشیانان از دور می دید
یوسف از شورای یهود جنازه مسیح را گرفته و در کتان پیچیده و در مقبره که کسی در ان نگذاشته بودند گذاشت فردی سبت بود روز بعد سبت امده عیسی را ندیده زنان امده برای دیدن مسزح دو مرد نورانی را دیدند که گفته
چرا زنده را در میان مردگان میجویید زنده شده است
انچه را خود گفته یاد بیاورید که روز سوم زنده شود
این زنانرا بخ رسولان گفتند
پطرس در قبر جز کفن ندید
دو نفر در دو فرسنکی اپرشلیم در این باره سخن میگفتند اندو مسیح را دیدند که با انها از تورات انچه درباره اوست گفته و چون بر سر سفره تک نان از گرفته چشمانشان باز شد او را شناخته مسیح غیب شدع اندو بازکشته خبر به ۱۱حواری داده انها هم گفته شمعون او را دیده
در این هنگام مسیح حاضر شده گفته صلح و سلامت بر شما باد
همه ترسیدند فرم.دند نترسید خودم هستم شبه که اینگونه نیست و تکه ماهی خورد
این است انچه نوشته شده که مسیح باید کشته شد روز سوم زنده شود
شما گواه باشید
من عطیه خدا را بر شما نازل کنم
تا نزول قدرت خدا در این شهر بمانید
با انها تا بیت عنیا برد و دعای خیر کرد و برکتشان داد
در حالی که او بالا برده میشد با او خدا خافظی کرده
انها با شادی و حمد خدا کنان جدا و اوقات خود در معبد سپری کردند
این قسمت اخر هم که موشوش است
بالا رفتن مسیح امده همان بل رفعه الله الیه است
ماجرای کشته شدن و این حرفها توضیح انحیل نویسان است پیداست که در مقام رد شبهات بوده و از طرفی از یه عده زن در قبرستان که ممکن است دوار وحشت شده اند یا از دو نفر ناشناس مطلبی را که اعتمادی نیست نقل کرده و با تنچه حواریون کفته اند امیخته حواری حرف از رفعت اسمانی زده انها حرف از کشته شدن و زنده شدن و بالارفتن زده اند
البته ممکن است در کتاب مقدس اینگونه امده ولی بداء شده و با خواسته مسیح این پیمانه از پسر دور شده ولی نوشته های کتب عتیق انها را به خطا برده والله الهادی
البته تاثر انها از کفار مسلم است ممکن است این یضائهون قول الذین کفروا ناظر به اول انحیل ناهمگون یوحنا باشد که حرف کلمه و کلمه با خدا بودن و همه چیز را خدا از کلمه خلق کرده ...
بوده باشد ثالث ثلاثه به نظر مشگل اصلی انهاست و همین تاثر از قول کفار باشد
والله الهادی
الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا