چرا با حلوا حلوا دهان شیرین میشه

قبل از اینکه وجه تسمیه وبلاک را توضیح بدم این نکته را متذکر میشوم که ما در دریا ادبیات هستیم یک پل ارتباطی در بین ما فرهنگ و ادبیات است باید رو جمله به جمله حرف زدنها و ضرب المثلها دقت کرد واگر لازم باشد انرا پویاتر کرد 

با حلوا حلوا کردن دهان شیرین میشه چون انسان با خیال و ذهنش سروگار داره چطور اسم الوچه سبز بیاید و دهان اب باز بکنه ولی اسم عسل و شیرینی و حلوا بیاید دهان شیرین نشه یاد خاطرات خوشی و دوستان و اوقات خوش بشود و کام انسان شیرین نشود نشدنی است 

بلکه گاهی از باب جای خوش کندن و خوب حرف زدن و حسن ظن و کلام درمانی باید انسان خوش و شیرین حرف بزند تا شیرین بشود نگوید گرگ میخورد یوسف را نگوید زندان برای من محبوب تر است شیرین بگوید که من عافیت میخواهم بدون زندان هم خداوند از گناه میتواند انسان را حفظ کند 

بالاخره قول المومن کهانته حرف زدن مومن پیشگویی است خوب در اینصورت حرف از تلخی و شوری بزنیم تا تاخی و شوری اید یا حرف از شیرین و حلوا بزنیم تا حلوا و شیرینی اید کدام بهتره 

ولاحول ولاقوه الابالله 

الحمدلله رب العالمین 

کشیدن اب به داخل خانه

سلام استاد عزیز میگم من چند دقیقه قبل اذان صبح خواب دیدم پشت حیات خونمون جلو در اب اومده جمع شده بعد منم از زیر در کندم کل اب رفت تو حیاط بعد خونمون سکو بزرگی جلوش هست حتی از سکو هم بالا رفت یک مقدارش رفت خونه خیلی کم بقیه رو رفت تو همون حیات 

 

 علیکم السلام 

کشیدن مطلبی است به خانواده ات 

ًخیر است

ولاحول ولاقوه الابالله 

ایا امام حسین شمر را هم می امرزه

🌹

ایا امام حسین شمر را می بخشه

یکی از حرفهای استاد الهی قمشه ی در این سخنرانی این است که امام حسین از روی مهربانی و عشق شمر را هم می امرزد 

من بحث موردی و درستی و نادرستی این مطلب ندارم بحث سر متد بحث و نرم افزارِ بحث دارم 

اینکه بسم الله الرحمن الرحیم یعنی همه چیز اسم خدا و خدا ببین شدن و خودت را نبین درست است ولی ایا سوره حمد بسم الله دارد غیرالمغضوب  هم دارد تولی حسین دارد تبری شمر هم دارد ؟

عجیب است که در فرهنگ عرفانی شعری خصوص شاکله فکری استاد بحثها رنگ معنایی دارد تا شخصی با اینکه معارف نوعا استاد محور است تا کتاب محور 

یعنی چه که میفرماید سلام علی ال یاسین یعنی شما هم ال یاسین شو سلام بر تو هم می اید در قران محور ولی است نه عمل صالح مثلا در همین سوره حمد محور صراط مستقیم،  خوبی نیست بلکه شخص خوب است "صراط الذین انعمت علیهم"

محور انبیا و صدیقین وصالحین و شهدا یند که درسوره نساء انعمت علیهم را معرفی کرده 

یا محور،تبری از بدی نیست محور تبری اشخاص بدهستند" غیرالمغضوب" غیر از کسانی که بر انها غضب کردی 

الف و لام مغضوب موصول است 

انوقت چطور ایشان در توضیح غیرالمغضوب میگویند تو کارهای مغضوب علیهم انجام نده 

یعنی خلاف ظاهر این ایه است اگرچه مطلب حقی است ولی از ایه تبری برمیاید که به اشخاص خورده نه به معنای بدی و سیئه و عنوان کلی غضب 

باز همین متد بحث که سلام علی وارث ادم صفوه الله را طوری معنا میکنند که معنایی و عنوانی باشد نه شخصی در حالی که ظاهر مکتب امامیه ولایت شخصیه است نه معنایی و زیارت وارث زیارت ولایتی است 

 

مشگل از این فرارتر است 

مشگل این است که با نقل بحث از ذات و اشخاص به معنا و سنبلیک خوب و بد دیگر تولی و علی الخصوص تبری کم میشود و این میشود که نه تنها ذهنها شمر را هم می امرزد بلکه جرات میکنند بگویند امام هم او را میبخشد چرا که انس روی معنای خیر و شر است نه اشخاصی که اصل خیر و شر شده اند " نحن اصل کل خیر عدونا اصل کل شر "

مکتب امامیه درست نقطه جدایش از مکتب سقیفه همین کلمه است که انها دنبال کتاب اند   حسبنا کتاب الله  ولی ما دنبال ولی هستیم یعنی  شخصی که کتاب را بلد است

 

این روحیه معناگرایی سنی گری کم کم کار را به دجال یک چشم صلح کل می رساند قانون جذب یک چشمی و اینکه در خیابان روز عاشورا باید رقصید حسین درس چگونه واصل شدن به خدا میدهد و اینکه همه چیز را در راه خدا نثار کنیم 

البته این را هم حسین یاد میدهد که "مارایت الاجمیلا"

ولی حسین" اللهم حز بالنار "به ابن حوزه دارد

خدا رحم ات  را قطع کند چنانچه رحم مرا قطع کردی هم به عمر سعد در رفتن علی اکبر به میدان دارند   

کربلا نفرین اینکه مردم عید فطر و اضحی نداشته باشند هم دارد 

کربلا لطم و شقِ جیب و جزع و فزع بر حسین هم در مکتب اهل البیت که ادری بما فی البیت هستند دارد 

راه رقص و شادی روز عاشورا راه  بنی امیه است  که توحید را یاد مردم میدادند ولی شرک را نه تا هروقت خواستند از راه شرک مردم را مشرک کنند 

انا لله و انا الیه راجعون

تعبیر لباس دوختن

سلام استاد
وبلاگ خوب و مفیدی دارید.هرازچندگاهی مستفیذ میشیم از مطالب خوبتون
هم خواستم تشکر کنم ازتون هم سوالی بپرسم از محضرتون بزرگوار جهت خوابی که دیدم
امروز صبح خواب دیدم در طول یک روز لباس عروسی زیبایی دوختم (البته در واقعیت خیاطی بلد نیستم)بعد که خواهرم اون رو دید بهم گفت فلانی گفته این لباسو وقف کن به راه امام حسین (ع).من ازین فکرش خیلی خوشم اومد و با خودم گفتم میدمش به یه عروس نیازمند

 

علیکم السلام 

تعبیر لباس همسر میتواند باشد که "هن لباس لکم و انتم لباس لهن "

در اینصورت شما اسباب ازدواج کسی را در راه خدا و امام حسین فراهم میکنید 

اگر هم تقوا باشد که" لباس التقوی ذلک خیر" باشد 

شما سبب صفات خوبی در راه امام حسین برای برخی میشوید

 

به نظر اولی باشد

ولاحول ولاقوه الابالله 

امام حسین کشته اشک است نه کشته حماسه یا کشته عشق

🌹

حسین قتیل العبراه است  نه قتیل العشق

 

با تمام زیبایی سخنرانی استاد الهی قمشه ای ولی این نکته غفلت شده که سیدالشهداء کشته اشک است قتیل العبرات

 و اشک را بر مظلوم میریزند

 پس توجه به مظلومیت او باید شد چنانچه در روایات اهل البیت اشک بر مظلومیت او موج میزند 

اشک بر خود ریختن و لباس دریدن در غم خود فتوای مولوی است که میگوید 

 

پس عزا بر خود کنید ای خفتگان

زانک بد مرگیست این خواب گران

روح سلطانی ز زندانی بجست

جامه چه درانیم و چون خاییم دست

چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند

وقت شادی شد چو بشکستند بند

سوی شادروان دولت تاختند

کنده و زنجیر را انداختند

ولی اهل البیت که، ادری بمافی البیت فرمودند یک قطره اشک در مظلومیت امام  حسین ریختن "من بکی له"نه بکی برای دوری خودت از عشق و محبوب  گناهان را میریزد

 

 السلام علی المظلوم بلاناصر 

امام رضا در حدیث پسر شبیب فرمود روز حسین اشک چشم ما را دراورد و پلک چشم ما را زخم کرد حتی برای امام رضا که در اوج وصل است 

الا لمثل الحسین فلتلطم الخدود و لیشق الجیوب 

 این اشتباهی بود که در حماسه حسینی هم امده سیدالشهدا کشته حماسه نیست کلید شخصیت او حماسه نیست بلکه قتیل العبره است مایذکرنی مومن الا بکی

مطالعه چگونه بکنیم

سلام استاد من یک کمکی میخام و این که من درس رو از همه چی بهتر دوست دارم اما هرکار میکنم بخونم نمیشه یا اینجور عقاید میاد که  موفق نمیشی یا دیگه دیر شده یا هزار فکر استاد یک کمکی کن اگه اینجوری پیش برم عذاب وجدان میگیرم

من ی مشکلی که دارم دم دمی مزاجم نمیدونم چ کار کنم

 

سلام 

باید از کتاب و علمی  که علاقه دارید مطالعه کنید 

با اهل مطالعه هم انس داشته باشید

[۱۰/۱۵،‏ ۲۱:۴۳] خوب حاجی میگم سنم زیاد میشه بعد نمیتونم درس مدرسه ام  بخونم

درس مدرسه را باید کم ولی مستمر بخوانی تا علاقه بیاید 

یک کتاب حوزه را انتخاب کن وارام ارام خوب بخون

 

صبر و جدیت هم 

گر صبر کنی زغوره حلوا سازی 

ولاحول ولاقوه الابالله

اگر به حمام بره وبعد حمام نمیدونه غسل کرده یا نه

 اگر کسی استمناء کنه ونزاره منی بیرون بیاد غسل واجب میشه یانه ؟؟

 

اگر منی بیرون نیاد غسل نداره ولی اینکار درست نیست برای بدن خوب 

 

 وکسی هم غسل داره وبره حموم وبعد از حموم کرده که اومده بیرون شک کنه غسل کرده یانه واحتمال بده که غسل نکرده حکمش چیه ؟؟

 

 باید غسل کنه

داستان زعفر جنی و کربلا

🏴 ماجرای زعفر جنی در روز عاشورا 🏴

 

زعفر جنى در بئرالعلم مجلس عيش و عروسى بجهت خود مهيا كرد و بزرگان طايفه جن را دعوت نموده و خودش بر تخت شادى و عيش نشسته كه ناگاه شنيد از زير تختش صداى گريه و زارى ميآيد زعفر گريست كه در موقع شادى من چنين گريه ميكند. 

 

ايشان را خواست دو جن حاضر شدند سبب گريه آنها را پرسيد.

گفتند: اى امير چون تو ما را بفلان شهر فرستادى از قضا عبور ما بشط فرات كه عرب آنرا نينوا ميگويند و كربلا افتاد ديديم در آنجا لشكر زيادى جمع شده و مشغول قتال و جدال هستند. چون نزديك آن دو لشكر شديم ديديم ميان معركه جنگ حسين بن على (ع ) پسر آن آقاى بزرگوار كه ما را مسلمان كرده يكه و تنها ايستاده و اعوان و انصارش تماما كشته شده و خود آن بزرگوار غريب تكيه بر نيزه بيكسى داده و نظر به يمين و يسار مينمود و ميفرمود:

اما من ناصر ينصرنا اءما من معين يعيننا، و مى شنيديم كه اهل و عيال آن بزرگوار صداى العطش بلند كرده اند چون اين واقعه را ديديم فورى خود را به بئر ذات العلم رسانيديم تا ترا خبر كنيم كه اگر دعوى مسلمانى ميكنى پسر پيغمبر را الان مى كشند.

 

زعفر تا اين سخنان را شنيد تاج شاهى را از سر بدور افكند لباس دامادى را از بدن بدور انداخت طوايف جن را با حربه هاى آتشين برداشت و با عجله بطرف كربلا روان شدند.

خود زعفر براى طلبه اى از علوم دينيه كه در بندى مفصلا شرح حال او را ميدهد نقل ميكند:

كه وقتى ما وارد زمين كربلا شديم ديديم چهار فرسخ از چهار فرسخ را لشكر دشمن فرا گرفته و صفوف ملائكه بسيارى را ديديم كه منصور ملك با چندين هزار ملك از يك طرف نصر ملك با چندين هزار ملك از طرف ديگر جبرئيل با چندين هزار ملك و در يك طرف ديگر ميكائيل با چندين هزار ملك و از طرف ديگر اسرافيل ملك رياح ملك بحار ملك جبال ملك دوزخ ملك عذاب هر كدام با لشكريان خود منتظر اذن و فرمانند.

ارواح يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر از آدم تا خاتم همه صف كشيده مات و متحيرند.

خاتم انبياء آغوش گشوده ميفرمايد: ولدى العجل العجل انا مشتاقون، 

ولى خامس آل عبا يكه و تنها ميان ميدان با زخمهاى فراوان و جراحات بى پايان ايستاده پيشانيش شكسته سر مجروح سينه سوزان ديده گريان، هر نفس كه ميكشد خون از حلقه هاى زره ميجوشد اصلا اعتنايى به هيچيك از ملائكه نميكند و مرا هم كسى راه نميدهد كه خدمت آن حضرت برسم.

 

همانطور كه از دور نظاره ميكردم و در كار آن حضرت حيران بودم ناگاه ديدم آقا سر غربت از نيزه همه ملائكه بسوى من نظر افكندند و كوچه دادند تا من خودم را خدمت آن حضرت رسانيدم و عرض كردم: كه من با سى و شش هزار جن آمده ايم تا يارى شما را بكنيم.

حضرت فرمود: زعفر زحمت كشيدى خدا و رسولش از تو راضى باشند خدمت تو قبول درگاه باشد ولى لازم نيست برگرديد. 

گفتم: قربانت گردم چرا اذن نميدهى؟

 

فرمود: شما آنها را مى بينيد ولى آنها شما را نمى بينند و اين از مروت دور است. زعفر گفت: اجازه بفرما ما همه شبيه آدم ميشويم اگر كشته شويم در راه رضاى خدا كشته شديم.

حضرت فرمود: زعفر اصلا ديگر مايل به زندگانى نيستم و آرزوى ملاقات پروردگار را دارم.

يعنى زعفر بعد از كشته شدن على اكبر و عباس و قاسم ماندن در دنيا چه فايده اى دارد شما بجاى خود برگرديد و بجاى نصرت و يارى من گريه و عزادارى براى من بكنيد كه اشك عزاداران من مرهم زخمهاى منست.

 

زعفر ميگويد: من به امر امام مايوس برگشتم چون بمحل خود رسيديم بساط عيش برچيديم و اسباب عزا فراهم آورديم.

مادرم بمن گفت: پسرم چه ميكنى و كجا رفتى كه اينطور ناراحت برگشتى.

گفتم: مادر پسر آن پدرى كه ما را مسلمان كرد حالش در كربلا چنين و چنانست رفتم ياريش كنم اذن نداد چون امر امام واجب بود برگشتم.

مادر چون اين بشنيد گفت: اى فرزند ترا عاق ميكنم فرداى قيامت من جواب مادرش فاطمه را چه بگويم؟

 

زعفر گفت: مادر من خيلى آرزو داشتم كه جانم را فداى او كنم ولى اجازه نداد، مادر گفت: بيا من به همراه تو مي آيم و دامنش را ميگيرم و التماس ميكنم شايد اذن بدهد كه تو در ركابش شهيد شوى. 

 

مادر از پيش و من با لشكريان از عقب بطرف كربلا روان شديم چون رسيديم صداى تكبير از لشكر شنيديم چون نظر كرديم ديديم سر آقا حسين بالاى نيزه و دود و آتش از خيام حرم حسينى بلند است. مادرم خدمت امام سجاد رسيد اذن خواست تا با دشمنان جنگ كند حضرت اذن نداد و فرمود:

در اين سفر همراه ما باشيد اطفال ما را در بالاى شتران شبها نگهدارى كنيد آنان قبول كردند تا شهر شام با اسراء بودند تا حضرت آنها را مرخص کرد.

 

📚سند روایت:داستان زعفر جنی (این داستان را نخستین بار کاشفی نقل کرده است، رک به: محدث نوری/ همان/ ص 183)؛ داستان منصور ملک (فرهنگ عاشورا/ محدثی، جواد/ ص343/ نشر معروف/ 1374. به نقل از مرآه‌العقول/ علامه مجلسی

تعبیر عاشورا و کربلا دیدن

سلام 

درباره تعبیر خواب عاشورا دیدن 

این در واقع مسیر زندگی او و عاشورای اوست 

قبلا عصر عاشورا را میدیده حالا قبلش را که فرصت تلافی و ایثار هست 

دیدن کار خلافش تحذیره است انذار است تا اصلاح کند 

در جلوه دیگری دیده چون شیعه در طینتش گناه نیست 

تعبیر قضا شدن نماز و انجام نماز مستحبی

میگفت 

در خواب میخواستم نماز صبح بخوانم نافله صبح را خواندم که بعدش نماز صبح بخوانم ولی نماز صبحم قضا شد معاذالله

گفتم به مستحبات مشغول شده ی و از واجبات بازمانده ی مثلا در امور مالی واجبات مالی ات را پرداخت نمیکنی و خرجهای مستحبی میکنی 

گفت درسته خمسم را نشده پرداخت کنم

تعبیر انگشتر

سلام شیخ میگم خواب دیدم یکی از انگشترام افتاد تو حرم امام رضا از پله ها پاین یک جایی بود پله بود بعد ورداشتم خیره یا...

 

علیکم السلام 

باهمون مورد ازدواج میکنید ولاحول ولاقوه الابالله

چرا عزاداری در دهه اول محرم

◼◼◼◼◼

در کتاب خصائص الزینبیه علیه السلام نقل کرده سِر اینکه ده روز اول محرم عزاداری امام حسین علیه السلام سوزناک است ولی بعد از روز عاشوراء با اینکه روز بعد شهادت است و شروع عزاء ولی دیگر ان سوز نیست 

سِرش این است که با ورود محرم ملائکه در عرش پیراهن خونی سیدالشهداء را باز میکنند و با باز کردنش غم و اندوه دل شیعیان را میگیرد و این هست تا  عاشوراء که این پیراهن را جمع میکنند ولذا بعد از عاشوراء این سوز و غم مثل قبلش نیست 

 

اری امام رضا علیه السلام هم فرمودند پدرم امام کاظم علیه السلام  با ورود محرم غم و اندوه دلشان را میگرفت و روز به روز غمشان شدیدتر میشد و کسی پدرم را خندان نمیدیدند تا روز عاشوراء اوج غم و اندوه پدرم بود 

یعنی روز بعد عاشوراء دیگر این غم نبوده 

دوستان هر چیز بهاری دارد و بهارِ حسینی شدن این ده روز است بسم الله. از این موجی که از عصر امروز در عالم جاری و ساری میشود باید استفاده کرد " ان لکم نفحات الا فتعرضوا لها "

امیرالمومنین علیه صلوات المصلین فرمودند در زندگی شما یک نسیم هایی سعادتی وزیدن میگیرد خودتان را در معرض ان قرار دهید 

الان نسیم حسینی شدن دمیدن میگیرد خود را در معرضش قرار دهید دیگر شوخی ها را خنده ها را کم کنیم خود را به اندوه و عزا بزنیم صبح و شام حداقل برای امام حسین گریه کنیم روضه ی شرکت کنیم 

اگه اشک چشم نداریم در مجالس امام حسین یک کار بی ریا بکنیم که حبیب ها و حرها در اطراف ان مجلس به خدمت اند 

نفس المهموم فی حزنا عبادت است 

خواب حبیب بن مظاهر را دیدند گفتند میخواهی دوبار به دنیا بیایی گفت اری میخواهم دوباره به دنیا بیایم و در مجالس عزای امام حسین و روضه ها شرکت کنم و گریه کنم 

از عصر امروز عالم در عزای امام حسین بهم میریزد و سلای عزا و ناقوس مصیبت در عالم نواخته میشود و سفره کربلاء باز میشود هر دارد هوس کربلاءبسم الله 

بازین چه شورش است که در خلق عالم است 

بازین چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 

دربارگاه قدس که جای ملال نیست 

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است 

جن و ملک بر ادیمیان نوحه کنند 

گویا عزای اشرف اولاد اوم است 

السلام علی الشیب الخضیب 

السلام علی المظلوم بلاناصر 

السلام علی المرمل بالدماء 

سلامَ مَن وقاک بنفسه حدالسیوف 

و بذل حشاشه نفسه دونک 

یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما

مثل علی مثل قل هو الله

🌹

"مثل علی مثل قل هو الله" است 

 

سه قل هو الله ثواب یک ختم قران دارد دوستی و ابراز دوستی و عمل برای علی ایمان است 

کسی  سوره قل الله را دوست داشته باشد نشانه ی اینست که خدا هم او را دوست دارد هرکس علی را دوست دارد نشانه اینست که خدا هم او را دوست دارد و جعل صلاتنا علیکم و ما خصنا من ولایتکم طیبا خلقنا و طهارتا لانفسنا 

 

قل هو الله برای افراد متعق در اخرالزمان نازل شده والا نازل نمیشد 

ولایت امیرالمومنین هم برای افراد کمل اخرالزمانی نازل شده و الا

فخلقکم الله انورا  و جعلکم محدقین بالعرش حتی مّن الله علینا و جعلکم فی بیوت اذن الله ان ترفع 

 

قل الله احد، باید بگویی که الله احد است 

باید فضایل علی را بگویی "زینوا مجالسکم بحب علی بن ابی طالب "

 

"لم یکن له کفوا احد"  خداست علی هم کفوی ندارد که پیامبر فرمودند کسی تورا نشناخت مگر خدا و من 

 

دو سه کلمه ذکر مصیبت 

فرمود اگر خداوند صد پسر هم به من بدهد اسمشان را علی میگذارم 

وقتی فرمود ای لشگر چرا با من میجنگید ایا خونی از شما ریختم ایا حلالی را حرام کردم 

گفتند "بغضا لابیک" ما بخاطر پدرت و دشمنی با پدرت با تو میجنگیم

اری علی مثر قل الله احد پس کسی هم که بخاطر علی کشته شده بخاطر قل هو الله احد کشته لذا در زیارت ناحیه  فرمودند 

لقد قتلوا بقتلک الاسلام با قتل تو اسلام را کشتند 

 با تکبیر، تکبیر را کشتند 

انا لله و انا الیه راجعون 

 

لقد قَتلوا بقَتلِكَ الإسلامَ  ، وعطَّلوا الصلاةَ والصيامَ  ، ونقضوا السُّنَنَ والأحكامَ  ، وهَدَموا قواعِدَ الإيمانِ  ، وَحرَّفوا آياتِ القرآنِ  ، وهملجوا في البغيِ والعُدوانِ  ، لقد أصبحَ رسولُ اللهِ ( صلى الله عليه وآله ) موتوراً  ، وعاد كتابُ اللهِ عزَّ وجلَّ مهجوراً  ، وغودر الحقُّ إذ قُهِرَت مقهوراً  ، وَفُقِدَ بفَقْدِك التكبيرُ والتهليلُ  ، والتحريمُ والتحليلُ  ، والتنزيلُ والتأويلُ

حرِ مادری .ثکلتک امک و انت حر فی الدنیا و الاخره

🌹

حر مادری 

حر سخی بود 

در رجز و اشعار حر امده که شما میدانید من پذیرای از مهمانان علی الخصوص حاجی ها داشتم 

حر بار به والدین بود نیکی به پدرو مادر داشت

 

حر  تحت تاثیر مادرش بوده لذا در اشتباهش که جلوی امام را گرفت و گفت نمیگذارم شما بروید امام دست روی مادرش گذاشتند و فرمودند ثکلتک امک مادرت به عزایت بنشیند گویا تحت تاثیر مادرش چنین کاری کرده بود

وقتی هم که در خون خود غلتان بود و سیدالشهداءبر جنازاش حاضر شدند فرمودند انت حر کما سمتک امک 

تو حری همانگونه که مادرت تو را حر نامیده یعنی شهادتش در رکباب امام  و موفقیتش هم تحت تاثیر مادرش بود که باز امام اسم مادرش را اوردند 

پس نقطه ضعفش و نقطه قوتش تحت تاثیر مادر بوده شخصیتی مادری بود اگرچه بطور کلی هم" الجنات تحت اقدام امهات "بهشت زیر پای مادران است 

این هم هست که حر ممکن است وقتی امام به او تشر زدند که ثکلتک امک چیزی در دلش امده بود که چرا اباعبدالله نام مادر مرا اینگونه برد و لذا سیدالشهدا در لحظات اخر از دلش دراوردند و با عظمت و بزرگی اسم مادرش را اوردند که تو در دنیا و اخرت حری همانگونه که مادرت تو را حرحر گذاشته 

 

جمله "ثکلت امک"  میتواند تشری بوده باشد که حباب و حجاب غرور حر را شکست و سبب توبه او شد که "بینک و بین الموعظه حجاب من الغره "بین تو و موعظه حجابی است از غرور 

 

حر احترام فاطمه زهراء نگاه داشت و اسم مادر امام را نیاورد

حر با اینکه فرمانده  لشگر مقابل بود با لشگریانش پشت سر امام نماز جماعت خواند 

 

وقتی امام به لشگریان گفت شما اهل کوفه برای من نامه نوشتید که بیاید من امدم اهل کوفه منکر شدند، حر از برخی پرسید که اسم  شما را میبرد شما نامه نوشتید گفتند آری نوشتیم  انگاه خود حر جوانمردانه با اینکه خوش نامه ننوشته بود فریاد زد

" یا اباعبدالله نحن کتبنالک "ما برای شما نامه نوشتیم 

 

حر وقتی توبه کرد و بازگشت به امام حسین گفت  بین من و شما گذشت انچه گذشت و اینک "اتیتک مواسیا بنفسی"اماده ام با جانم با شما مواسات کنم و جانم را فدای شما کنم ایا این توبه ی کارم محسوب میشود امام فرمودند بله "انزل"فرود ایی مهمان ما باش او گفت اجازه بده که پیاده نشوم و جانم را نثار شما کنم

اری او کسی بود که جزء ده نفر شجاع کوفه محسوب میشد ان الله یحب الشجاعه

 او کسی بود سخی بود و سخی درختی است که هرکس به شاخه ان اویزان شود بهشتش میبرد و خدا کافر سخی را بیشتر از مومن بخیل دوست دارد 

او کسی بود که از جهت روحی و معنوی در سطحی بود که چون از خانه اش برای امدن کربلا خارج شد صدای  منادی از  پشت شرش را شنید که  میگوید "بشر بالجنه"بشارت باد تو را به بهشت و چون برگشت کسی را ندید و بعد توبه این جریان را به امام حسین گفت امام فرمودند مراد از بشارت به بهشت الان توست که توبه کرده ای

 

حر کسی است که چون توبه کرد و بسوی امام امد سیدالشهدا علی اکبر را فرمودند به استقبال عمویت برو و چون شهید شد با علی اکبر به بالینش امدند و به علی اکبر فرمودند برای حر  مرثیه بخوان و او این جملات معروف را فرمود که نعم الحر حر بنی ریاح 

 

امام حسین در جمله معروفی فرمودند گویا میبینم که بدنم را گرگهای بیابان بین کربلا  و نوامیس میدرند و نوامیس جایی است که حر دفن است گویا امام حسین حر را قطعه ی از بدن خود دیده که بین کربلا و نوامیس پراکنده شده اند 

حر را طایفه ش که در کربلا بودند بعد از جنگ جنازش را از کربلا بیرون بروند و اگرچه دفن در کربلا  نشد ولی توفیقی شد که جداگانه و با توجه ویژه عده ی ساعاتها برای زیارتش وقت صرف کنند و به زیارتش در بیرون کربلا بروند

 

وقتی لحظات اخر حر در حال جان کندن بود گویا باورش نبود که به بالین حرِ گنهکار یا بهتر بگویم حرِ تائب سیدالشهداء بیاید اما یکوقت حس کرد که سیدالشهداء سرش را بر زانویش گذاشت  حر خجالت کشید و سر خود را روی زمین کشید ..

به امام گفت از طرف من از زینب عذر خواهی کنید 

گویا سر پیاده نشدنش خجالت از زن و بچه ها بود که ...

اری مردانگی بین صفا ببین 

صفا در کربلا موج میزند 

السلام علیکم 

یا ابطال الصفا و فرسان الهیجاء 

و رحمه الله و برکاته 

الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا وباطنا

ای کاش را کاشتند سبز شد

یا لیتنی کنا معکم فنفوزا فوزا عظیما 

در حدیث امام رضا علیه السلام به پسر شبیب امده 

إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَی مَا ذَکَرْتَهُ- یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً 

بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الایمه الاطهار علیهم السلام  -  مجلد ۴۴، صفحه ۲۸۶

---------------

اگر دوست داری ثواب کسانی که با امام حسین کشته شدند را داشته باشید هرگاه یاد او می افتی بگو

ای کاش با شما بودم تا رستگاری عظیمی شاملم میشد 

پس ای کاش را کاشتند و سبز شد 

درست نیست که میگویند ای کاش را کاشتند و سبز نشد 

باید در نفس و ذهن خود، در حقیقت خود جا باز کنیم که 

یا لیتنی کنا معکم 

ای کاش با شما بودم 

همین جا باز کردن کار خود را میکند و اسماءالله انرا پر میکند و انسانی که دوست دارد آرزو دارد با حسین باشد در کاروان حسین جایش میدهد و جزء شهیدان کربلایش میکند پس بگوییم 

ای کاش کربلا بودم میرفت سر من  روی نی ها اقا جان

با کشتن او اسلام را کشتند و با تکبیر تکبیر را کشتند مثل علی مثل قل هو الله است و هرکس را بخاطر علی ب

🌹

"مثل علی مثل قل هو الله" است 

 

سه قل هو الله ثواب یک ختم قران دارد دوستی و ابراز دوستی و عمل برای علی ایمان است 

کسی  سوره قل الله را دوست داشته باشد نشانه ی اینست که خدا هم او را دوست دارد هرکس علی را دوست دارد نشانه اینست که خدا هم او را دوست دارد و جعل صلاتنا علیکم و ما خصنا من ولایتکم طیبا خلقنا و طهارتا لانفسنا 

 

قل هو الله برای افراد متعق در اخرالزمان نازل شده والا نازل نمیشد 

ولایت امیرالمومنین هم برای افراد کمل اخرالزمانی نازل شده و الا

فخلقکم الله انورا  و جعلکم محدقین بالعرش حتی مّن الله علینا و جعلکم فی بیوت اذن الله ان ترفع 

 

قل الله احد، باید بگویی که الله احد است 

باید فضایل علی را بگویی "زینوا مجالسکم بحب علی بن ابی طالب "

 

"لم یکن له کفوا احد"  خداست علی هم کفوی ندارد که پیامبر فرمودند کسی تورا نشناخت مگر خدا و من 

 

دو سه کلمه ذکر مصیبت 

فرمود اگر خداوند صد پسر هم به من بدهد اسمشان را علی میگذارم 

وقتی فرمود ای لشگر چرا با من میجنگید ایا خونی از شما ریختم ایا حلالی را حرام کردم 

گفتند "بغضا لابیک" ما بخاطر پدرت و دشمنی با پدرت با تو میجنگیم

اری علی مثر قل الله احد پس کسی هم که بخاطر علی کشته شده بخاطر قل هو الله احد کشته لذا در زیارت ناحیه  فرمودند 

لقد قتلوا بقتلک الاسلام با قتل تو اسلام را کشتند 

 با تکبیر، تکبیر را کشتند 

 

لقد قَتلوا بقَتلِكَ الإسلامَ  ، وعطَّلوا الصلاةَ والصيامَ  ، ونقضوا السُّنَنَ والأحكامَ  ، وهَدَموا قواعِدَ الإيمانِ  ، وَحرَّفوا آياتِ القرآنِ  ، وهملجوا في البغيِ والعُدوانِ  ، لقد أصبحَ رسولُ اللهِ ( صلى الله عليه وآله ) موتوراً  ، وعاد كتابُ اللهِ عزَّ وجلَّ مهجوراً  ، وغودر الحقُّ إذ قُهِرَت مقهوراً  ، وَفُقِدَ بفَقْدِك التكبيرُ والتهليلُ  ، والتحريمُ والتحليلُ  ، والتنزيلُ والتأويلُ

و لاحول و لاقوه الابالله 

انا لله و انا الیه راجعون

تعبیر قبر کندن# تعبیر مسجد

خواب دیدم دارم قبر میکنم قبلا کنده بودم و پر کرده بودیم بعد تو به فرصت خیلی کم یه قبرخیلی قشنگ و گشاد و فوری داشتم میکندم. بابام بود اما خیلی جوون شده بود .دائیم هم بود. اما بابام از یه چیز ناراحت بود نمیدونم چی. همه بمن میگفتن چه زود کندی منم داشتم میگفتم قبلا کنده بودم و پرکرده بودم برا همین کندنش راحته.هیچکسم کمکم نمیکرد داشتن نگاه میکردن. مامانم میگفت اقلا اینجا بزرگ و گشاد قبر میکنی ولب باغ رضوان تنگ و کوچولوه. تو خونه هم بود ولی نمیدونم خونه کی بود

 

 ی خانمی خواب دیده میخواند مسجدجامع که قدیمی  قرار خراب کنند توخواب ی نفر میبینه که کلا لباس سبز پوشیده و ی پارچه سبز هم میندازه روی پشت بام مسجد ومیگه هرکی بخواد اینکارو خراب کنه ببین باهاش چیکارمیکنم

شب جمعه هم ایشان خواب دیدند

 

 تعبیر قبر ،وطن است و شبه اش به نظر یه خونه میسازه که اطرافیان نگاه میکنندو نظر میدهند ولی کمک نمیکنند ناراحتی پدرش هم شاید از کمک و خیرات نفرستادن است البته اگر پدرش مرده باشد

 

 تعبیر مسجد هم میتواند خود مسجدی که دیده باشد که مقدس بودن و مورد توجه اهل البیت بودن ان مسجد مشخص  را میرساند 

و میتواند مثالی باشد از عالم بزرگی یا شخص مقدسی که در زندگی فرد وجود دارد باید احترامش را حفظ کند و بی حرمتی بدان نکند ولاحول ولاقوه الابالله

دفع سحر با حسینی شدن

سلام علیکم 

برای دفع سحر وجادو از خونه وخوانواده واین که دیگر اثرنداشته باشدچه کار باید کرد؟؟؟

 

سلام علیکم 

حسینی شدن یعنی چی چطور حسینی شویم؟؟؟

 

علیکم السلام 

روضه و گریه بر مضائب امام حسین در خانه و بین خانواده برای دفع سحر و جادوا

 

حسینی شدن یعنی در اثر گریه و اندوه بر مصائب امام حسین علیه السلام ،سینه انسان در مصیب امام حسین داغ شدن 

ان للقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین 

حسینی شدن یعنی قذف فی قلبه حب الحسین و زیارته در قلبش حب امام و زیارتش می افتد

عزاداری ها و هیئت ها سبب وحدت شیعه باید بشود نه ...

🌹

هیئت نامه 

عزاداری نباید سبب طعن برخی برخی را شود

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ کُنْتُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَکُونُوا مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ 

 

بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الایمه الاطهار علیهم السلام  -  مجلد ۸، صفحه ۱۴

---------------

امام صادق علیه السلام 

اگر میخواهید در قیامت با ما باشید بعضی از شما بعض دیگر را لعن نکند 

از خدا بترسید و اطاعتِ خدا کنید که خدا میفرماید قیامت هرکس با امام خودش است

تعبیر دور کردن حیوانات از امام حسین علیه السلام

کسی  تو رویا امام حسین ع رو میبینه که انگار تویه صحرایی هست ومخلوقاتی وحشی شبیه انسان به امام ع حمله میکنند و طرف با چوب برسر این مخلوقات میزنه که از امام دور بشن بعدا امام مثل طی الارض طرف رو بالا میبره باخودش انگار تو هوا پرواز میکنند

 

 

حیوانات ادم هایی هستند که به دستگاه امام حسین و مقدسات حمله میکنند و اون خواب بیینده دفاع میکند و در نتیجه مورد هدایت خاصیه سیدالشهداءعلیه السلام واقع میشود ولاحول ولاقوه الابالله

جنب میتواند خواب امام را ببیند

سلام علیکم شیخنا

ببخشید کسی که مجنب هست وخوابیده باشه میتونه تو خواب امام حسین ع روببینه(چون شیطان لایتمثل بال البیت ع)مسئله چجوریه؟؟؟؟

کمکم بکنید شیخ ضروریه

 

 علیکم السلام 

در خوابی که جنب شده نه

 یعنی در رویایی که جنب شده نه

سرود قرانی ایات حجاب

 هم خوانی ایات حجاب 

و لایبدينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ 

و زنان مومن را بگو که زینت خود را اشکار نکند مگر انچه طبیعتا اشکار است 

یا مراد برجستگی های طبیعی بدن زن است 

یا چنانچه در روایات امده استثنی قرص صورت و دست تا مچ است

لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ 

و خِمار خودرا (روسری های بلند خودرا)به سر و گردن خود اندازند 

یعنی طوری نبندد که سر و گردن انها معلوم شود 

 

 يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ

 يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ،سوره احزاب

 

ای پیامبر زنان و دختران ات و زنان مومن را بگو که جلباب (چادر)خود را به خود نزدیک کنند یعنی ولنگ و باز نباشد 

ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (۵۹) 

احزاب 

 

پس دو واژه خمر جمع خمار به معنی روسری بلند این روسرس را ولنگ و باز نباشد

و جلباب به معنی عبا 

 

اصل ریشه لغوی جلباب، «جیم»، «لام» و «باء» است که طبق نقل برخی کتاب های لغت مثل معجم مقاییس اللغه دارای دو معناست:

 

معنای اوّل آوردن شی ء از جایی به جایی،

 

و معنای دوم چیزی که شی ء دیگر را می پوشاند.

 

جلباب از معنای دوم مشتق شده است. واژه جلباب (با کسر جیم) در اصل مصدر فعل رباعی «جلبب» است که از مصدر اسم ذات اراده شده، نام پوشش ویژه ای قرار گرفته است. تعبیر از اسم ذات به وسیله مصدر، باعث شده است که مبالغه در پوشاندن را بفهماند، به گونه ای که دلالت بر معنای پوشش بزرگ و کامل کند.

 

یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد، واژه جلباب است. چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد.

پیشنهاد 

خوب است در جلسات و مساجد و جمع ها این سه جمله کوتاه با صدا بلند تکرار و هم خوانی شود و ترجمه اش نیز هم خوانی شود 

تا معلوم شود حجاب بحث قرانی است 

و هم به دستور قران که به زنان مومن بگ و اعلام کن عمل کرده باشیم 

ولاحول ولاقوه الابالله 

اما حجاب یک بحث حکومتی پلیسی است یا یک بحث فرهنگی است که قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین  یا ایات ارشاد عقلی است ذلک ادنی ان یعرفن و فلایوذین بحث دیگری است ولی  ما باید در مقام تبلیغ و ابلاغ به زنان مومن بگوییم خواست خداوند بلکه دستور او و حکم وجوبی قران حجاب است حجابی که از دو لایه خمر و جلباب تشکیل شده

ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن 

یدنین علیهن من جلابیبهن 

خواه پند گیرند و خواه بهانه اورند که حدیث معراج نبی و اویزان شدن از موها  در کمین زنانی است که موها را به نامحرم نشان میدهند و ...اعاذنا الله و جمیع المومنین و المومنات 

الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا 

راه جامعه قرانی

🌹

چرا هرکس بچه اش را شاد کند قیامت خدا او را شاد میکند 

 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِیَ بِالْأَبَوَیْنِ فَکُسِیَا حُلَّتَیْنِ یُضِی ءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ 

 

بحار مجلد ۷، صفحه ۳۰۴

-------

پیامبر فرمودند 

هرکس بچه اش را ببوسد حسنه دارد 

و هرکس او را شاد کند قیامت خدا او را شاد میکند 

چون بوسه و شاد کردن بچه اثر تربیتی مثبت بر روح و روان بچه میگذارد و کودکِ درون  بچه را خوب شکل میدهد و باعث میشود که ضُخمتی در او ایجاد نشود و 

باعث میشود که این برخوردهای خوب در کودکی ذهن بچه صاف شود و در اینده با این روحیه و ذائقه  خوب  تمیز  و تشخیصش صحیح شود و غلظتی در او ایجاد نشود عقده ی در روح  او نباشد 

"من صفا ذهنه و صح تمیزه و لطف غلیظه "

کسی که چنین باشد  روایت داریم قران را میفهمد 

حالا معلوم میشود که صدر و ذیل حدیت پیامبر چقدر با هم ربط دارد 

اول فرمودند هرکس بچه اش را ببوسد حسنه دارد و هرکس انرا شاد کند در قیامت خدا او را شاد کند و بعد فرمودند هرکس قران به بچه اش یاد دهد به ان والدین دو حله نورانی در قیامت بر انها پوشانند که بر صورتهای اهل محشر نور اندازد 

یعنی محبت زمان کودکی  وسیله است برای فهماندن قران  تا ایجاد یک کودکِ درون مناسب  شود و زمینه صفای ذهن و صحت تمیز و لطافت که برای فهم قران لازم است چنانچه در روایت امده در او ایجاد شود 

ولی برخی قسمت اول را با اینکه متدین هستند نمی اورند 

وبرخی قسمت اول را یعنی محبت به کودک را دارند ولی قسمت دوم که تعلیم قران است را ندارند اینقدر به بچه محبت میکنند ولی برای اینده معنوی بچه هیچ کاری نمیکنند شده افتاب و لگن هفت دست شام ونهار هیچی 

القصه برای ایجاد خانواده و امت قرانی باید کودکِ درونِ لطیف و شاد و ذهن صافی در بچه ایجاد کرد 

"قسما لا یعرفه الا من صفا ذهنه و لطف حسه و صح تمیزه ممن شرح اللّه صدره للاسلام"

 و چنین فردی میشود کریم هر قومی کسی که در ذهن و عمل اعوجاج ندارد این است که فرمودند 

از مردم مختلف ،کریم و عالی از هر قوم و طایفه به ما اهل البیت محبت دارد 

 

یا پیامبر دابشان این بود که  

کریم هر قومی را اکرام میکردند  و او را حکومت بر همان قوم میدادند 

اکرام کریم کل قوم و یولیه علیهم، 

الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا

اثار ذکر رفعی و دفعی

🌹

اثار ذکر دفعی و رفعی 

 

برخی اذکار اگر مشگلی هست مشگل را رفع میکنند مثل ایه الکرسی که فرمودند سرنیزه قران است حالت تهاجمی دارد دشمن را به خاک می مالد برای حافظه و دفع سحر و جن و جادوا وایجاد  قدرت مدیریت و کم کردن خواب عالیه 

برخی اذکار حالت دفعی دارد یعنی نمیگذارد از اول شری به انسان برسد یعنی اگر دشمنی در خانه نباشد من بعد دور انسان را حضار میکند مثلا درباره قل هو الله داریم که اگر از  بچگی شبی صد یا حداقل پنجاه بار بخواند تا بزرگ سالی به او اسیبی نمیرسد 

قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «ان لکل شي ء نورا و نور القرآن قل هو الله أحد.»

اگر بعد نماز صبح ۱۱بار کسی سوره توحید بخواند در ان روزی گناهی مرتکب نشود 

 

به نظر شما تسبیحات اربعه چه نوع ذکری است 

 

 ثواب الأعمال عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قُولُوا سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ فَإِنَّهُنَّ یَأْتِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَهُنَّ مُقَدِّمَاتٌ وَ مُؤَخِّرَاتٌ وَ مُعَقِّبَاتٌ وَ هُنَّ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ. 

بحار ۷، صفحه ۳۰۳

 

این ذکر ایجاد یک حرز دفاعی در جلو و پشت سر و عقب تر میکند و باقیات صالحات اند 

این هم گویا دفعی است

 

در مورد حدیث کسا وارد شد ما من مهموم الا فرج الله همه 

هم و اندوه را میبرد پس حالت رفعی دارد 

برای ذکر گفتن توجه به این نکته فوایدی دارد اگر شما مشگلی از قبل دارید و میخواهید رفع شود ذکر رفعی باید بگویید

مثلا ذکر لاحول ولاقوه الابالله که برای رفع هم و غم و اندوه است یک ذکر رفعی است 

ولاحول ولاقوه الابالله

 

صلوات با اینکه باعث امرزش گناهان است ولی بیشر دفعی است 

سنگی اش در چشم میخورد و سنگین کردن میزان اعمال 

أَنَا عِنْدَ الْمِیزَانِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَمَنْ ثَقُلَتْ سَیِّئَاتُهُ عَلَی حَسَنَاتِهِ جِئْتُ بِالصَّلَاةِ عَلَیَّ حَتَّی أُثَقِّلَ بِهَا حَسَنَاتِهِ. 

 ملکی است که هزار دست و در هر دست هزار انگشت دارد و از محاسبه قطرات باران عاجز نیست ولی وقتی جمعی از امت پیامبر بر او صلوات مفرستند از شمارش ثوابش عاجز اند 

چون جمعی از امت کسی که خودش و امتش جوامع الکلم هستند جامع اسماء را دارند وقتی با هم یکی میشوند با صلوات امت برچنین رسولی یکدل میشوند و با ظرفیت او سلوک میکنند و نکاح اسمائی پیش اید و جلوه هایی از باران فضل و رحمت بارش میکند که غیر از بارزش باران ظاهری  است که جلوه یک اسم خداست این بارزش جلوه  جوامع الکلم است لذا این ملک که هیچ ،جبرئیل هم اینجا میگوید" لو دنوت انمله لحترقت "اگر جلو بیایم میسوزم 

صلوات ،سلوک با ظرفیت رسول الله است اللهم صل علی محمد واله

 

 

اگرکسی کاری کندکه بهشت بر او واجب شود مثل گریه بر امام حسین از طرفی کاری هم بکند که جهنم واجب بر او

🌹

اگر کسی هم گناه میکند و هم گریه بر امام حسین 

اگر کسی یه کارهایی دارد که بهشت بر او واجب میشود مثل زیارت امام حسین واز طرفی کارهایی دارد که از ان طرف هم معاذالله جهنم بر او واجب میشود 

حالا سرنوشت او چه میشود 

 

گناهش اگر در حد کف باشد گریه بر مظلوم طغیان علیه ظالم درونی و بیرونی است و توبه محسوب میشود و گناهنش بخشیده میشود که فرمودند اشک بر سیدالشهدا گناهان را می امرزد اگرچه به اندازه کف دریاها و سنگ بیابان هاباشد 

پس اگر گناه پشت سر گناه معاذالله باعث نشود که بیشتر از کف یا نهایتا سنگریزه بوجود اورد گریه بر مظلوم انهم مظلومِ قتیل العبره، آمرزش گناهان است 

 

اگر گناه بیشتر از کف شد باید تاوان عمل خود را  بپردازد و دولت عمل در دنیا و در برزخ است یعنی بازتاب اعمال انسان و در برزخ است ولی قیامت دولتِ اعتقادات است دولت حب و بغض است 

لذا فرمودند 

برزخ شما با خود شماست شفاعت در قیامت است 

یا فرمودند در قبر (برزخ) از این موارد سوال میشود 

عمرت و جوانیت را و بدنت را در چه صرف کردی مالت را از کجا دراوردی و کجا خرج کردی 

همانگونه که توجه دارید این سوالهای مربوط به عمل است 

ولی در قیامت فرمودند اولین چیزی که سوال میشود  حب امیرالمومنین است 

پس اگر کسی گناه انجام داد و گریه بر امام حسین هم داشته باشد  اگر گناهش تکرار نداشته باشد و کف دریایی باشد که اصلِ دریا محبت و ولایت است واین گناهشش کفی است گریه انرا پاک میکند ولی اگر گناهش بیشتر از ان باشد چه بسا گناهش انرا به اتش هم ببرد ولی نهایت بُرد عمل استانه قیامت است و در نهایت محبت امام حسین انرا نجات میدهد چنانچه درباره مختار مجلسی نقل کرده که به خاطر محبت دشمنان امیرالمومنین در جهنم میرود ولی در نهایت به شفاعت امام حسین نجات می یابد 

الحمدلله اولا و اخرا و ظاهرا و باطنا

وقتی وسوسه میشید چکار بکنید# اما الزبد فیذهب جفاء

🌹

میپرسید که میخام عبا بخرم، برا نماز عبا بیاندازم مستحبه، سفارش شده از طرفی وسوسه میشم از جانب شیطان که خریدن عبا و پوشیدنش را شیطانی و دنیایی میکنه چکار کنم بخرم یا نه 

گفتم چند روزی صبر کن بعد بخر چون شیطان با حرف گوش نکردن ناراحت میشه و میره اون دوست داره با عجله کارشو  پیش ببره وقتی نمیشه میذاره و می ره در همه کارها همینطوره حتی تو حرف زدن  وقتی دچار وسوسه شدی یه مقداری صبر کن بذار مدتی بگذره 

"اما الزبد فیذهب جفاء اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض"سوره رعد

همیشه اینطوریه که 

کف و وسوسه شیطانی زود میره اما انچه می مونه ، اون نافع برای مردم است 

 

العجله من الشیطان و التانی من الرحمن 

پیامبر فرمودند 

عجله از شیطان است او زود میخاد کارش را پیش ببره انسان را هول میکنه مضطرب میکنه استرس می یاره 

ولی تانی و حوصله بخرج دادن از حضرت رحمان است خدایی است 

پس وقتی وسوسه شدید ولو در خیر و نیت خیر صبر کنید تانی بخرج بدهید 

امیرالمومنین وقتی میخواست عمرو بن عبدود را بکشد اب دهان در صورت حضرت انداخت حضرت کار خیرش را به تاخیر انداخت 

با تانی به خرج دادن خیلی چیزها افتابی میشه شیطان میره" اما ماینفع الناس" می ماند 

الحمدلله اولا و اخرا وظاهرا و باطنا

سعه صدر و ریشه ها

🌹

 شرح صدر و ریشه ها

"الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک"

ایا ما به تو شرح صدر ندادیم ایا ما ،بار را از دوش تو برنداشتیم 

اگر در تعاقب این ایات دقت کنید متوجه میشویم که 

یکی از وجه های که باعث ضیق صدر میشود و انسان از کوره در میرود علتش این است که بار زیاد برداشته و برنامه ریزی سنگین کرده میخواهد در کمترین وقت بیشترین کارها را انجام دهد مثلا کاسبی است که در ذهنش است زود بار خود را ببندد لذا دیر از سر کار می اید ساعت کاری و شب کاریش را زیاد میکند انوقت در خانه که می اید نه حوصله بچه را دارد نه حوصله زن را و نه رفیق را 

یا شخص دیگه میخواد یک شب در معنویات راه صد ساله را طی کند یا در علم اینکار را بکند لذا بار سنگین بر میدارد برنامه سنگین کلاسهای خود را سنگین و زیاد میکند یا اذکار سنگین جلالی میگوید 

 حتی ممکن است در عمل برنامه ریزی سنگین نکند ولی همین که این ذهنیت را دارد تحت فشار روحی روانی است خُلقش تنگ است زود از کوره در میرود بهترین راه برای سعه صدر این اشخاص و نجات انها این است که بارشان را سبک کنند چه در ذهنشان و چه برنامه ریزی خارجی وضعنا عنک وزرک 

بار سبک از بهشت امده یعنی این 

انوقت سعه صدر هم پیدا میکند الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک 

متاسفانه انسان بین افراط و تفریط گیر کرده است یا بی برنامه است و وقت تلف کن یا اینگونه خود را تحت فشار میگذارد 

 

یک نحو برداشت بار و در نتیجه سعه صدر هم  به نحو توکلی ولایی است 

در این راه انسان با وکیل کردن خدا و یا بالاتر از وکالت ولی قرار دادن خدا خودش کنار میرود و بار از دوشش برداشته میشود 

 

یکی از اسبابی که سبب سبک شدن بار روحی  جسمی بر انسان است ذکر حوقله است یعنی لاحول و لاقوه الابالله گفتن در این ذکر انسان حول و قوه را منحصر در حول و قوت خدا میکند لذا با ظرفیت حول و قوه الهی جلو میرود خودش کنار میرود و حول و قوه الهی جلو میاید 

 این ذکر را پیامبر به ابوذر و سلمان سفارش کردند تا بگویند شاید سببی بود برای رفع بار ایام غصبت خلافت و اثره های بعد از پیامبر 

 

رسول خدا (ص ) فرمود: هر کس که نعمت هاى فراوان به وى برسد الحمد لله رب العالمین بسیار بگوید، و آن که فقر به وى فشار آورده لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم زیاد بگوید که آن گنجى از گنج هاى بهشت است و شفاى هفتاد و دو نوع درد است که کمترین آنها اندوه مى باشد.

 

دو سه کلمه ذکر مصیبت 

ذکر روز عاشورا امام حسین بلکه ذکر سرمطهرِ روی نیزه لاحول و لاقوه الابالله بود 

 

جنگ بر امام حسین (ع ) سخت و تنگ شد و یگانه و تنها ماند، به خیمه هاى فرزندانِ پدرش روى آورد، آنها را از ایشان خالى و تهى دید، سپس به خیمه هاى اصحاب و یارانش التفات نمود، و نگریست کسى از آنان را ندید، پس شروع نمود به بسیار گفتن لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم

من هم میگویم 

اگر نبود که جزع و فریاد در مصائب امام حسین نیکوست من هم عزادارن امام حسین را در این مصیبت سنگین توصیه به گفتن لاحول و لاقوه الابالله میکردم ولی چطور میتوان این را گفت که فرمودند 

کل جزع مکروه الا الجزع للحسین 

الا لمثل الحسین فالیبک الباکون فلیضج الضاجون 

انالله و اناالیه راجعون

انار و تو چه می دانی انار چیست

🌹

انار و ما ادراک ما الانار 

 

"فيها فكهه و نحل و رمان "

در آن دو باغ بهشتی ميوه بسيار خرما و انار است 

در روايتي از قول حضرت امام صادق(ع) آورده كه رسول اكرم (ص) فرمودند:در هر انار دانه اي از بهشت است پس هر چه ميتوانيد انار بخوريد.

ائمه اطهار نيز در فرمايشات خود از انار به نيكي ياد كرده و از خواص آن سخن گفته اند. از اميرالمومنين علي (ع) روايت شده است كه فرمودند: انار را با پيه اش بخوريد كه معده را دباغي ميكند و همچنين فرمودند: كودكان خود را انار بخورانيد كه زودتر زبانشان باز ميشود. ايشان در جايي ديگر به ياران خود فرمودند: انار بوي بد دهان را برطرف ميكند و نفس را خوشبو ميسازد.

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمودند ميوه صدوبيست نوع است كه رأس همه آنها انار است. 

در روايت ديگر آمده است كه امام صادق (ع) هر شب جمعه انار ميخوردند و نيز فرموده اند: به كودكان خود انار بخورانيد زيرا آنها را زودتر به جواني ميرساند. يكي از ياران امام صادق (ع) نقل ميكند كه حضرت فرمودند: ميخوش(ترش و شيرن) آن در معده سازگارتر است.امام موسي كاظم(ع) ميفرمايند: دود ساقه انار، حشرات را از بين ميبرد.از امام رضا(ع) همچنين نقل شده است كه خوردن انار شيرين، مرد را توانا و نيكو ميسازد.امام صادق(ع) نيز ميفرمايند: هر كسي در حال گرسنگي(ناشتا) انار بخورد، تا چهل روز قلب او را روشن ميسازد.

در زیر به روایاتی که از رسول خدا صلی الله علیه واله و ائمه طاهرین علیهم السلام در این باره آمده است توجه کنید : 

مستدرك الوسائل عن كتاب التعريف :

رُوِيَ : لا يُقرَنُ بَينَ شَيءٍ مِنَ الفَواكِهِ إلاَّ العِنَبَ وَالرُّمّانَ ؛ فَإِنَّهُ قَد رُوِيَ : أنَّهُ لا بَأسَ أن يُقرَنَ بَينَ الحَبَّتَينِ مِنَ العِنَبِ وَالرُّمّانِ .

- به نقل از كتاب التعريف: روايت شده است كه هيچ دو ميوه‏اى را نبايد با هم خورد ، مگر انگور و انار را ؛ 

 

ار سرد و قابض است . آب انار سرد و تر و پوست انار سرد و خشک و بسیار قابض می باشد . 

ـ پوست ریشه درخت انار از بقیه قسمت های این درخت قابض تر است

میوه ی آن سرد و تر و ضد بیماری هایی است که در اثر حرارت عارض شده باشند. برای مداوای ورم های گرم داخلی مانند ورم کبد، ورم کلیه، ورم سایر احشای داخلی مصرف می شود.

 

 

افرادی که در اثر ضخم یا دیگر ناراحتی های معده استفراغ شدید و مداوم می کنند و هرچه می خورند بالا می آورند اگر انار را با پوست بالای آتش گذاشته و کباب کنند سپس آب آنرا بخورند استفراغ آنان قطع می شود و بعد از رفع استفراغ باید چند روزی عسل را در آب گرم حل کرده بخورند تا معده و اثنی عشر را پاک کند تا به تدریج به خوردن غذا اقدام کنند و از معجون ریوند نیز استفاده کنند البته بعد از اعمال فوق.

1. جوشانده پوست ريشه درخت انار كرم معده و روده را از بين مي برد .

 

2. جوشانده پوست درخت انار نيز اثر ضد كرم درد .

 

3. براي برطرف كردن گلو درد و زخم گلو از جوشانده پوست انار و يا جوشانده برگهاي انار استفاده كنند .

 

4.خانم هائيكه عادت ماهيانه شان منظم نيست مي توانند از جوشانده برگهاي انار استفاده كنند.

 

5.برگهاي له شده انار را اگر روي پوست بگذاريد خارش را از بين مي برد .

 

6.براي برطرف كردن سوختگي پوست ، گلهاي انار را له كرده و با روغن كنجد مخلوط كنيد و اين پماد را روي قسمت سوختگي بماليد .

 

7. جوشانده پوست درخت و پوست ريشه درخت انار كرم كش است .

 

8.دم كرده گل انار اسهال مزمن را برطرف مي كند .

 

9.دم كرده گلهاي انار را بصورت غرغره براي از بين بردن زخمهاي دهان بكار ببريد .

 

10.براي برطرف كردن دندان درد ، دم كرده ريشه درخت انار را در دهان مضمضه كنيد .

 

11.انار ترش و شيرين (ميخوش )ادرار را زياد مي كند .

 

12. براي برطرف كردن بواسير بايد معقد را با جوشانده پوست انار شستشو داد .