النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ:
[۵/۵،‏ ۲۱:۱۶] .: 🌹
مطهری و ابن عربی .
 
 شهید مرتضی مطهری می نویسد:
 
محی الدین عربی، اندلسی است و اندلس جزء سرزمین هایی است که اهالی آن نه تنها سنی بودند بلکه نسبت به شیعه عناد داشتند و بویی از ناصبی گري در آنها بود. علتش این است که اندلس را ابتدا اموی ها فتح کردند و بعد هم خلافت اموی تا سال های زیادی در آنجا حکومت می کرد. اموی ها هم که دشمن اهل بیت بودند و لهذا در میان علمای اهل تسنن، علمای ناصبی، اندلسی هستند و شاید در اندلس شیعه نداشته باشیم و اگر داشته باشیم خیلی کم است. محی الدین، اندلسی است ولی روی آن ذوق عرفانی ای که دارد و معتقد است زمین هیچگاه نمی تواند خالی از ولی و حجت باشد، نظر شیعه را قبول کرده و اسم ائمه(ع) را ذکر می کند تا می رسد به حضرت حجت و مدعی می شود که من در سال ششصد و چند محمد بن حسن عسگری(ع) را در فلان جا ملاقات کردم. البته بعضی از حرف هایی که زده ضد این حرف است و اصلاً سنی متعصبی است ولی در عین حال چون ذوق عرفانی همیشه ایجاب می کند که زمین خالی از یک ولیّ به قول آنها نباشد، این مسأله را قبول کرده و حتی مدعی مشاهده هم هست و می گوید من به حضور محمد بن حسن عسگری علیهما السلام که اکنون از عمرش سیصد و چند سال می گذرد و مخفی است رسیده و به زیارتش نائل شده ام».کتاب امامت و رهبری ۱۶۲
[۵/۵،‏ ۲۱:۳۶] .: این حرف استاد مطهری رحمه الله بود 
ابن عربی اندلسی تحت تاثیر محیطش بوده ولی ادم باهوش و با استعدادی بوده 
به نظرم علوم و فنون مختلف را در خود و کتبش جمع کرده سیر و سیاحت های علمی بسیار داشته ،استادهای  بسیار دیده از فتوحاتش بر می اید که سعی بلیغ در جمع و خلاصه علوم عصرهای قبل و تمدنهای اطراف  خود داشته و اندلس مجمع البحرین ازدواج تمدن شرق و غرب بود حتی بچه های اندلسی معروف بودند به خوش ذهنی و زیبایی چرا که مسلمانانِ فاتح با زنان اندلسی ازدواجهای خوبی کردند و ثمرات خوبی داشت 
ابن عربی ، 
نفسی  داشته گرم مزاج و معتدل که داری مکاشفات و دریافتهای هم بوده 
به نظر من نباید منکر حرفهای خوب شد و نه سعی کرد شخصی را شیعه جا زد هرکس را در محدوده ی خودش باید استفاده کرد 
 
ممکن است در بادی نظر برای برخی سبب فتنه شود که این حرفها را یک سنی میزند ولی باید دانست که در عالم چی باعث فتنه و امتحان نیست؟ 
همه چیز میتواند سبب امتحان شود حتی سبز شدن درخت خشکی با جسد تر و تازه فلان و فلان 
ولی مومن حکمت را از هرکجا هست میقاپد 
امروز یک لنگه خالی در معارفی که تبلیغ میشود عرفان است باید عرفان نظری و عملی را طلاب و مذهبی ها وارد شوند تا بسیاری از سوالها را جوابش را بیابند و بسیاری از شبهات را با این ادبیات دفع کنند شما میبینید که بحث تجربه ی نبوی ،هرمونتیک ،رویایی رسولانه ..ریشه در مباحث عرفان دارد البته عرفان مولوی عرفانی که با فلسفه ی تاریخ و تمدن رنسانسی میخواسته جمع شود ولی جمع شکسته شده تا جمع سالم 
البته عرفان ابن عربی این تحفه ها را که ندارد که هیچ بلکه نافی انست 
راه ایند برای سلامت دین و خلع سلاح کردن زیاده روی و کم روی های قبلی و فعلی جمع بین فقه و عرفان است و تدریس قران 
تا بشود هو الاول والاخر والظاهر والباطن 
البته فقه بر اساس سنت و روایات اهل البیت علیهم السلام  انهم به روش قدما،روش فهرستی نه روش علامه و ابن داود که اینهمه سروصدا کرده که ضعیف است ضعیف نه اقا قوی است قوی 
البته در همه جا باید و انصافا قران محور باشد که ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین 
ولاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم 
الحمدلله اولا واخرا وظاهرا وباطنا
+ نوشته شده توسط جان نثاری علی رضا در جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ و ساعت 21:40 |